دارینا سیگانووا و راه او برای هماهنگی
دارینا سیگانووا و راه او برای هماهنگی

تصویری: دارینا سیگانووا و راه او برای هماهنگی

تصویری: دارینا سیگانووا و راه او برای هماهنگی
تصویری: پیش نمایش The Executioner and Her Way of Life قسمت 2 2024, آوریل
Anonim

فصل ششم پروژه Beauty for a Million از هر فرصتی برای رکورد تعداد شرکت کنندگان و پیچیدگی عملیات آنها برخوردار است. ده نفر با سرنوشت های متفاوت ، ده داستان که نفس شما را از بین می برد ، ده زندگی که همه خوانندگان می توانند با شرکت کنندگان در آن زندگی کنند. دارینا سیگانووا از Tver یکی از افراد خوش شانس است که دعوت نامه را دریافت کرد. چرا دقیقاً او ، و آنچه در داستان او جالب است - در ادامه بخوانید.

Image
Image

سلام سلام!

من دارینا هستم ، اخیراً 28 ساله شدم. من یک خانواده فوق العاده دارم - یک شوهر دوست داشتنی و با درک ، یک فرد همفکر در همه چیز ، و یک پسر بچه پسر. چنین خانواده معمولی جوان. شاید داستان ما بی اهمیت باشد ، مانند صدها هزار خانواده مشابه از نقاط مختلف کشور. اگر نه برای یک اما! در ابتدا ، در واقع ، دو نفر در من و شوهرم زندگی می کردند ، زیرا وزن هر یک از آنها بیش از 100 کیلوگرم بود.

نمی توانم بگویم که پری من به نحوی خودجوش و غیرمنتظره اتفاق افتاده است. نه ، تا جایی که یادم می آید ، همیشه چنین خر بوده ام. دوستی من با غذا در اوایل کودکی شروع شد. شاید این روش شخصی من برای برخورد با مشکلات بود - فقط حل آنها. این اغلب اتفاق می افتد ، و زمانی که چیزی برای من در مدرسه خوب نشد ، و وقتی که با همسالانم کار نکرد ، و زمانی که والدین من طلاق گرفتند. من به خوبی به یاد دارم که چگونه مادربزرگم ، سعی می کرد مرا شاداب کند و به من روحیه بدهد ، انواع و اقسام خوشمزه ها را به من تحمیل کرد: شیرینی ، پای ، ساندویچ های دلچسب.

Image
Image

با بالغ شدن ، نمی فهمیدم که گروگان غذا شده ام. من همیشه غذای خوشمزه ، سیر کننده و از همه مهمتر خوردن زیاد را دوست داشتم. همیشه یک تلفن تحویل پیتزا در دست داشت ، در اولین فرصت با دوستان به کبابی رفتیم و یک جشن شکمی واقعی در آنجا ترتیب دادیم!

از بیرون به نظر می رسید که همه چیز مرتب است ، من از خودم کاملاً راضی هستم. و با این فکر که جهان درونی من بسیار مهمتر است ، خود را آرام کردم. اما هر چقدر سعی کردم خودم را آرام کنم ، متوجه شدم که چاق شده ام. نه ، اینطور نیست ، من چاق هستم!

حتی وقتی که من با شوهر آینده ام آندری رابطه داشتم ، هیچ کدام از اینها متوقف نشد. برعکس ، او - همچنین مرد متراکم - شروع به حمایت از من کرد ، و ما دو نفر از قبل شروع به "کنار گذاشتن" مواد مخدر - غذا کردیم.

درک این که من باید تغییر کنم ، زندگی خود را تغییر دهم ، وقتی دو خط روشن روی نوار تست دیدم - بارداری! ابتدا شوک ، سپس گفتگو با یک پسر و تصمیم متقابل برای نگه داشتن کودک ، و بعد از آن این فکر - چه چیزی می توانم به فرزند آینده ام بدهم ، چگونه می تواند از من مثال بگیرد اگر من خودم نتوانم خودم را مدیریت کنم زندگی؟

در زمان زایمان ، وزن من به یک نقطه بحرانی 128 کیلوگرم رسیده بود. من فهمیدم که این قبلاً غیر طبیعی بود.

تلاش هایی برای کاهش وزن وجود داشت ، اما بدون نتیجه به پایان رسید. حتی به نقطه پوچی هم رسید - من سعی کردم انواع هک های لاغری را از طریق اینترنت بر روی خودم امتحان کنم. هرگز این کار را نکنید ، بسیاری از نکات فقط فریب آشکار و تهدیدی برای سلامتی و زندگی شما هستند!

من آگاهانه شروع به کاهش وزن پس از تولد یک کودک کردم ، هنگامی که تصمیم گرفتم 10 روز را با مادرم بگذرانم. پسرم و یک کالسکه را با خود بردم و راه افتادم. در راه ، به خودم قول دادم که مادرم به طور دقیق به پنج وعده غذایی در روز پایبند باشد و بیشتر پیاده روی کند. بنابراین او پسرش را در آغوش گرفت ، او را سوار بر کالسکه کرد و ساعت ها در شهر به گردش پرداخت.

نتیجه تکان دهنده بود - منهای ده کیلو پس از بازگشت به خانه نزد همسرش. در آن لحظه متوجه شدم که کاهش وزن هنوز امکان پذیر است و این موضوع را از نزدیک مطرح کردم. من شروع به کسب تجربه از اینترنت کردم ، به صفحات مربیان تناسب اندام ، متخصصان تغذیه رفتم ، رژیم غذایی خود را تنظیم کردم ، منو ، همه چیز مضر را از غذا حذف کردم. اگر او به طور ناگهانی به خود اجازه ضعف داد ، سپس با راه رفتن حداقل 6 کیلومتر آنها را حل کرد.بنابراین من به مهمترین چیز دست یافتم - من نظم و انضباط را در خودم توسعه دادم.

Image
Image

به هر حال ، وقتی شوهرم اولین نتایج من را دید ، تصمیم گرفت در اینجا نیز از من حمایت کند. در نتیجه ، شش ماه بعد من 63 کیلوگرم را از دست دادم ، و او 50 کیلوگرم را از دست داد. اکنون ما به همان ریتم پایبند هستیم ، این سبک برای ما نه تنها یک سرگرمی موقت ، بلکه یک شیوه زندگی شده است.

تغییرات خارجی فقط برای هر دوی ما عظیم است!

اما در هر بشکه همیشه محلی برای مگس در پماد وجود دارد. در مورد ما در مورد آندری ، این پوست افتاده است. به عنوان یک زن ، برای من بسیار دشوار است که ببینم چگونه پوست شکم ، ران و باسن من آویزان است. به همین دلیل ، من از صمیمیت شرمنده هستم ، در ساحل احساس ناراحتی می کنم. مهم نیست چقدر تلاش می کنم ، حذف پوست اضافی پس از کاهش وزن چه با ماساژ و چه با کمک سایر روشهای زیبایی - فقط جراحی پلاستیک! البته هزینه دارد ، که من به سادگی ندارم.

با اطلاع از این که پروژه ای به نام "زیبایی برای یک میلیون" وجود دارد و فصل ششم به زودی آغاز می شود ، تقریباً بدون تردید پرسشنامه ای را پر کردم و درخواست خود را ارسال کردم. شوهر هم همین کار را کرد. با هم ممیزی ها ، مرحله مصاحبه را پشت سر گذاشتیم ، مشترکان پروژه به طور فعال در اینستاگرام به ما رای دادند و اکنون ، اینک ، این دعوت گرامی را دریافت کردم!

"زیبایی برای یک میلیون" ، اکنون من با شما هستم و با لذت خودم را در دستان متخصصان شما قرار دادم!

درخواست مشارکت در پروژه را ترک کنید

می توانید پیوند را دنبال کنید

شما می توانید نتایج تغییرات شرکت کنندگان قبلی را در اینجا مشاهده کنید

عمومی پروژه در اینستاگرام

نسخه موبایل پروژه "زیبایی برای یک میلیون"

کانال تلگرام ما

کانال یوتیوب ما

عکس: صفحه شخصی دارینا سیگانوا در اینستاگرام

کلینیک بیمارستان صلح

توصیه شده: