فهرست مطالب:

چگونه می توان کمال گرا شد
چگونه می توان کمال گرا شد

تصویری: چگونه می توان کمال گرا شد

تصویری: چگونه می توان کمال گرا شد
تصویری: راه های مقابله با کمال گرایی از دکترربانی 2024, آوریل
Anonim

در جلسه مشاوره ، زنی در مورد دختر 20 ساله اش صحبت می کند:

- زنجیر را قطع کرد! صفحه اصلی سمت چپ. با یک پسر زندگی می کند ، سپس با دیگری. من در جاهای نامناسب خالکوبی کردم ، کار نمی کند و نمی خواهد کار کند. و چگونه با من صحبت می کند! او فقط از بی ادبی خود لذت می برد! اما ما او را خوب تربیت کردیم. او با تعصب انگلیسی به مدرسه رفت ، به مدرسه موسیقی رفت ، در استودیوی رقص درس خواند. او هرگز سرگردان نبود ، در حیاط ها سرگردان نبود. او یک دقیقه وقت آزاد نداشت!

و سپس سوالی را پرسیدم که او را گیج کرده بود: "هر کاری که دخترت کرد ، آیا خودش انتخاب کرد؟" سکوت. من: "آیا می دانستید دخترتان چه چیزی را دوست داشت و می خواست؟ میخواست خودش چیکار کنه؟ " زن سکوت کرد ، سپس گفت: "او در آن زمان کودک بود و من و شوهرم بهتر می دانستیم که چه چیزی برای او خوب است. علاوه بر این ، او هرگز اعتراض نکرد! " من: "آیا می تواند با شما بحث کند؟ شما به مخالفت او چگونه واکنش نشان می دهید؟ " در پاسخ سکوت عمیقی حاکم شد.

Image
Image

کمال گرایی چه اشکالی دارد؟

یک کمال گرایی "درست" وجود دارد که به دستیابی به نتایج بهتر و بهتر کمک می کند. کمال گرایی ناسالم زمانی است که فرد سعی می کند با تنها روشی که در اختیار دارد عشق و احترام دیگران را جلب کند: او با تمام توان برای یک ایده آل اجتماعی خاص تلاش می کند ، که اغلب هیچ ربطی به خواسته ها و اهداف خود ندارد.

این یک انگیزه آشنا است ، اینطور نیست؟ آیا والدین ما می خواهند با ما بد رفتار کنند؟ البته که نه. آنها قبلاً مکتب تلخ زندگی را پشت سر گذاشته اند و متقاعد شده اند که بهتر از فرزندان خود می دانند که باید چگونه باشند. با این حال ، کودکان به هر طریقی سعی می کنند امیدهایی را که به آنها بسته شده است توجیه کنند. و سپس یا شورش رخ می دهد ، یا شخصی با افسردگی عمیق و بی تفاوتی نسبت به هر چیزی که او را احاطه کرده است به سراغ من و همکارانم می آید. من اغلب از زنان 28 تا 38 ساله می شنوم که خسته کننده هستند. از چی؟ از زندگی و وظایفی که به آنها محول شده است. چرا؟ زیرا آنها باید همسران خوب ، مادران خوب ، متخصصان خوب در محل کار و همچنین زنان خانه دار فوق العاده ، معشوقه های خیره کننده باشند ، در حالی که آنها باید دختر ، خواهر خوب ، زیبا به نظر برسند و غیره. باور کنید ، وضعیت مردان بهتر از این نیست. این فهرست باید آنقدر بزرگ باشد که ناخواسته فرد را به این ایده سوق دهد که زندگی فقط مجازات چیزی است. چه کسی این را به آنها الهام بخشیده است؟ جامعه و والدین خود. افراد به یک دلیل به کمال گرایی تبدیل می شوند: ایدئولوژی اجتماعی و بلندپروازی های والدین ، حق نقص را از شخص سلب می کنند.

و خود مادرها و پدرها چطور؟ آیا ما نمی دانیم که زندگی آنها تا چه حد از ایده آل دور بوده است! اما به نظر نمی رسد آنها این را به خاطر داشته باشند و سرسختانه در مورد استانداردهای زندگی ، که خود آنها به ندرت با آن برخورد می کردند ، سرسختانه برای ما تکرار می کنند. جالب است که نگهبان قوانین و اخلاق گرایان ، به طور معمول ، کسانی هستند که خود بیشتر عمر خود را با تف ده بر ده فرمان گذرانده اند.

برشی دیگر از مشورت.

واقعا چرا؟ پاسخ واضح است. دستکاری و کنترل یک فرد خودکفا دشوار است. خودکفایی به هیچ وجه خودشیفته نیست ، بلکه فردی است که به خود احترام می گذارد. او می فهمد که کامل نیست. اما او همچنین کاستی های خود را به عنوان یک امر مسلم ، از جانب او می پذیرد. و مدیریت شخصی که دائماً از خود ناراضی است ، به طرز شگفت آوری آسان است. به محض اینکه او توضیح دهد که چقدر با این یا آن ایده آل فاصله دارد ، می رود تا خودش را هک کند و دوباره بسازد ، به قله هایی حمله کند که شاید او اصلاً به آنها احتیاج ندارد. اما در روند راهپیمایی برای ایده آل ، او همچنین مشکلات کسی را حل می کند ، که به طرز ماهرانه ای در طول راه به او وارد شده است.در اینجا ، مقامات به سیدوروف می گویند ، به ایوانف نگاه کنید ، او چقدر کارها را در یک روز کاری انجام می دهد! و سیدوروف کمال گرا با قدرت دوباره شروع به جنجال می کند. هرگز به ذهنش خطور نمی کرد که در جریان این هیاهو ، او کارهای زیادی انجام می دهد که به وظایف مستقیم او مربوط نمی شود …

افرادی که به ارزیابی دیگران وابسته هستند ، به راحتی مدیریت می شوند. به ویژه کودکان ، زیرا به والدین خود وابسته هستند. اما دیر یا زود بچه ها بزرگ می شوند. و آنها خودشان آماده اند که بفهمند چه می خواهند و واقعاً چه توانایی هایی دارند. اما برای والدین به معنای از دست دادن کنترل کودک است. تعداد کمی از مردم تصور می کنند که دختران و پسران در سن 14-16 سالگی دیگر کودک نیستند. آنها نیازهای بزرگسالان دارند و اگر مبنای مادی برای اجرای آنها وجود داشت ، از بزرگسالان اجازه نمی خواستند. اما آنها معتاد هستند و بنابراین وانمود می کنند که طبق قوانین بزرگسالان بازی می کنند. و برخی از بزرگسالان حتی فکر نمی کنند که نظر فرزند خود را بپرسند. و سپس بچه ها شروع به شورش می کنند یا حتی خانه را ترک می کنند. چنین درگیری هایی یا با آشتی "ناهنجار" یا با شکست نهایی پایان می یابد و در این شرایط نمی توان گفت چه کسی بیشتر ضرر کرده است. با گذشت زمان ، والدین رها شده بیش از آنچه کودکان به آنها نیاز دارند ، به فرزندان خود نیاز دارند.

برای اینکه نشود کمال گرا شوید و برای پرورش چنین کودکانی ، باید چند چیز مهم را یاد بگیرید. زندگی ابتدا در پیش نویس نوشته نمی شود ، سپس سفید می شود. ارزش این را دارد که به شادی خود فکر کنید و بپذیرید که ضعف ها ، حماقت و خواسته های خود را دارید.

و شما نیز مانند بقیه حق اجرای آنها را دارید. همچنین ارزش بازنگری در سلسله مراتب ارزشها را دارد: چه چیزی برای شما واقعا مهم و عزیز است؟ و چه چیزی گران محسوب می شود؟ ممکن است موارد زیادی وجود داشته باشد که می توانید برای همیشه "دور بیندازید". و آخرین نکته: مهم نیست که چگونه برای نتیجه تلاش می کنید ، این مدت زیادی دوام نمی آورد ، این فقط یک نقطه در راه است. و خود مسیر یک فرایند است. و آیا در این فرایند برای شما مفید است - این چیزی است که باید قبل از هر چیز به آن توجه کنید. حالا تو می دانی، چگونه می توان کمال گرا شد … امیدواریم یکی نباشید.

توصیه شده: