فهرست مطالب:
- * * *
- یاد آوردن؟
- جزئیات بیشتر
- * * *
- رقص در باران
- جزئیات بیشتر
- * * *
- احساس احمقانه
- جزئیات بیشتر
- * * *
- جزئیات بیشتر
- * * *
- جزئیات بیشتر
- * * *
- جزئیات بیشتر
- * * *
تصویری: آلبینا
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
* * *
یاد آوردن؟
مدتها بود که نمی فهمیدم ، در صندلی عقب ماشین شما ، جایی که می رفتیم - همه چیز را فقط وقتی در یک اتاق سفید بزرگ بودم ، فهمیدم - در چند دقیقه ای که طی آن چند مقاله پر کردید متوجه شدم. در پیشخوان ، - فهمیدم ، وقتی شنیدم که گفتی ، "امیدوارم چیزی برای او پیدا کنی." زن مو قرمز که مدارک شما را پذیرفت ، شانه هایش را بالا انداخت - احتمالاً او به خوبی آینده واقعی سگ پیر را می داند. با من خداحافظی کردی و سرم را نوازش کردی و یک ثانیه به چشمانم نگاه کرد و یقه ام را به عنوان یادگاری گرفت.
جزئیات بیشتر
* * *
رقص در باران
چند دقیقه پیش ، او ناگهان متوجه یک چیز شد - بهشت بلد است چگونه گریه کند. بله ، آنها گریه می کنند…. آنها تقریباً مانند مردم گریه می کنند: گاهی اوقات - فقط چند دقیقه ، مانند یک کودک آزرده که به محض اینکه یک اسباب بازی جدید در اختیار او قرار می گیرد ، آرام می شود ، و سپس این اشک ها به سرعت روی آسفالت کمی خیس می شوند ، و گاهی اوقات - برای به مدت طولانی و رقت انگیز ، انگار در درد شدید بودند - سپس اشک آنها به گودالی تبدیل می شود ، که پس از چند ساعت در جاده هایی که به تدریج خشک می شوند ، شبیه زخم های تیره می شود.
جزئیات بیشتر
* * *
احساس احمقانه
من دائماً از خود می پرسم - چرا دارم از حسادت دیوانه می شوم ، اگر حتی یک ثانیه شک نکرده ام که هر کلمه شما درست است؟ وقتی شما مرا عزیزترین شخص خود می نامید بی قید و شرط شما را باور می کنم - حتی وقتی سایه ای از شک و تردید در روح من وارد نمی شود. اما حسادت به آرامی ذهنم را می کشد ، صدای قلبم را خفه می کند ، وقتی نزدیک من نیستی ، وقتی نمی توانم به تو دست بزنم
جزئیات بیشتر
* * *
مردم عجیب
ما از بی حسی همسایه خود خشمگین هستیم ، که توله سگ بی پناهی را به خیابان انداخت فقط به این دلیل که پسرش ناگهان به سگ ها حساسیت نشان داد و او به سادگی زمانی برای جستجوی صاحبان مناسب جدید برای موجود نگون بخت ندارد. چند ساعت ما با ترس از چنگال گرسنه نیمه پاره شده با چشمان زرد بیمار ، که با عصبانیت بر همه کسانی که از آنجا می گذرند غرغر می کند ، زیرا حافظه او هنوز به طور کامل از خاطرات محو نشده است. اتاق روشن کوچک ، و چون هنوز نمی فهمد همه اینها کجا ناپدید شده است و مهمتر از همه - چرا؟….
جزئیات بیشتر
* * *
به راحتی فرشته را کاهش دهید
بدنش مرا دیوانه می کرد. دستانش که در ابتدا برایم بسیار سرد به نظر می رسید ، به طرز شگفت آوری گرم و ملایم به نظر می رسید. از لمس پوست روشن صاف و شفافش خوشم می آمد ، از خش خش ملایم بالها در تاریکی و لمسهای ملایم و ترسویی او که بر بدن من مطالعه می کرد ، خوشم می آمد. نمی خواستم شب تمام شود. از نظر روحی از نور خورشید متنفر بودم ، به طلوع آفتاب فحش می دادم و دقیقه های باقی مانده تا شب بعد را می شمردم ، می دانستم که او با پوشش سیاه شب همراه خواهد شد …
جزئیات بیشتر
* * *
در سکوت تماس بگیرید
گاهی سکوت یک آپارتمان خالی با یک تماس تلفنی شدید شکسته می شد و ماریا نیکولاونا ، گیرنده را بر می داشت ، با امید پنهانی که انتظار می رفت صدای دخترش را از راه دور خفه کند. نستیا بسیار نادر تماس می گرفت و مدت زیادی صحبت نمی کرد - پنج دقیقه طول کشید تا بفهمد چگونه است و به او بگوید که خوب است. سپس ماریا نیکولائنا با تامل چند ثانیه گیرنده تلفن را نوازش کرد ، گویی می تواند لحن صدای مورد علاقه خود را حتی برای یک لحظه حفظ کند و لبخند کم رنگی روی صورت چروکیده اش نقش بست. دوباره چیزی ضعیف در قلبم پیچید. ماریا نیکولاونا با نگاهی به ساعت خود آه کشید - وقت آن است که قسمت دیگری از قرص ها را بخورم …
جزئیات بیشتر
* * *
پرواز به هر کجا
سرگیجه ای ملایم و نزدیک شدن اجتناب ناپذیری به مه … یک ثانیه دوباره ترس در ذهنم شعله ور می شود و مجبورم می کنم با دستانم یک حرکت تکان دهنده غیر ارادی انجام دهم. من یک چرخش می کنم ، سپس یکی دیگر ، و ناگهان متوجه می شوم که فضای اطراف من دیگر نمی چرخد ، پوچی متوقف می شود و دیگر من را به داخل متوقف می کند. بار دیگر ، دستانم را با احتیاط بالا می آورم و با قلبی در حال فرو رفتن از احساس سبکی در سراسر بدنم لذت می برم ، که همزمان با لرزش خائنانه ای در تک تک سلولهای وجودم آمیخته می شود. به تدریج ، من کنترل بالها را یاد می گیرم ، تقریباً بدون احساس آنها ، به جریان هوای خنک می ریزم و اجازه می دهم بدنم آزادی را که همیشه در رویای آن بودم احساس کند.
توصیه شده:
آلبینا - معنی نام ، شخصیت و سرنوشت
منشا ، ویژگی ها و معنای نام زن Albina. آیا باید اینگونه به کودک زنگ بزنم یا نه؟ مزایا و معایب نام
همسر سابق والریا ملادزه در مورد نحوه ارتباط خود با آلبینا ژانابایوا گفت
والری ملادزه خانواده خود را ترک کرد و در سال 2014 ، پس از چندین سال روابط مخفی ، با خواننده "VIA Gra" آلبینا ژانابایوا ازدواج کرد
آلبینا ژانابایوا هر دو پسر بزرگسال والری ملادزه را در یک عکس نشان داد
به افتخار تولد والری ملادزه ، خواننده تصویری را به اشتراک گذاشت که کل خانواده ستاره را نشان می دهد
آلبینا ژانابایوا ابتدا چهره کوچکترین پسر خود از ملادزه را نشان داد
آلبینا ژانابایوا برای اولین بار نشان داد که چهره پسرش لوکا چگونه است ، که او را برای مدت طولانی مخفی می کرد
آلبینا ژانابایوا ویدئویی را با یک دختر تازه متولد شده نشان داد
این خواننده و همسرش والری ملادزه هنوز چهره نوزاد را پنهان می کنند