گیجی با موفقیت جلد 2
گیجی با موفقیت جلد 2

تصویری: گیجی با موفقیت جلد 2

تصویری: گیجی با موفقیت جلد 2
تصویری: 2 تکنیک موثر برای شل کردن عضلات جویدن خود ماساژ صورت برای جوانسازی 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

وابستگی فرد به نظر اکثریت ، ناتوانی در دفاع از دیدگاه خود ، عدم اعتقاد به توانایی های خود - این مطابق گرایی است. یک فرد سازگار اغلب به نظر می رسد وابسته و تابع تک تک افراد است. رفتار او مبتنی بر اطاعت و تقلید است. او نه به دلیل ، بلکه به دلیل سازگاری - با شرایط ، با یک رهبر انعطاف پذیر است.

این مربوط به شما نیست؟ من مطمئن هستم. و در مورد من نیست. درباره آنیا ، همکلاسی من است! او مطابقت خود را در هر دیالوگ نشان می دهد. آنی دیدگاه خود را ندارد. او ترجیح می دهد به بحث گوش دهد ، با شیطنت سر تکان دهد و چشمان خود را از طرفی به طرف دیگر منتقل کند ، گویی تماشای یک مجموعه تنیس. او با کسانی که در حال حاضر می گویند موافق است: "بله ، بله ، شما کاملاً درست می گویید. بله ، بله ، من هم همینطور فکر می کنم. دقیقا! درست است!" از چیزهای کوچک تا موارد دیگر. انتخاب دانشگاه بعد از خواهرم ، انتخاب تخصص بعد از دوست ، انتخاب شغل … به هر حال اطرافیان بهتر می دانند که چگونه کار درست را انجام دهند حتی اگر تصمیم بگیرند. چنین افرادی مجری کوشا هستند ، آنها هر وظیفه محوله را با دقت انجام می دهند. اما آنها هرگز از صلاحیت خود فراتر نمی روند.

اما در اینجا نیز این "طرف دوم" پیش پا افتاده وجود دارد. خود این کلمه برای من یک کشف بود. سختی. انطباق به طور مرتب مورد بحث قرار می گیرد. حتی به عنوان کیفیت منفی محکوم می شود. بنابراین ، این سفتی یک فضیلت است؟ در اینجا واژه نامه ها به این پاسخ می دهند:

سفتی ذهنی - تحرک ناکافی ، تغییرپذیری ، سازگاری تفکر ، نگرش در رابطه با نیازهای متغیر محیط ، یعنی چنین حالتی از فرد زمانی که به دلایل مختلف قادر به اصلاح اقدامات خود در شرایط تغییر نکرده باشد. ، برنامه اقدامات قبلی برنامه ریزی شده را در ارتباط با شرایط جدید که نیاز به تجدید ساختار دارد تغییر دهد.

در حالی که مطابق گرایی فرصت طلبی است ، پایبندی بی رویه به نظرات کلی ، گرایش های مد ، پذیرش اجباری هنجارها و ارزش های گروه توسط شخص تحت تهدید از دست دادن این گروه یا موقعیت خود در آن.

در نگاه اول ، سفتی دقیقاً ویژگی مخالف است. دیدگاه خود ، اراده برای دفاع از آن ، شجاعت ، انرژی ، فعالیت. زندگی بر اساس قوانین و ملاحظات خودتان ، پیروی از اصول. در حقیقت ، سختی دومین صورت همان مجموعه است. خط بسیار متزلزل است. سختی - عدم انعطاف پذیری ، سرسختی. منطق چنین افرادی همیشه سیاه و سفید است ، نظر قطبی است. نصب او: همه احمق ها ، من به تنهایی اینجا سفید پوش ایستاده ام. او متقاعد شده است که همه چیز را بهتر می داند. به همین دلیل استحکام ویژگی حرفه ای برخی از حقوقدانان و مربیان است. اینجاست که خطر رکود خود را نشان می دهد. یک فرد سفت و سخت یادگیری چیزهای جدید ، یادگیری را متوقف می کند - به هر حال ، همه چیز برای او روشن است. او در برابر اکثریت اصل مقاومت می کند تا به خود ثابت کند که قوی و مستقل است.

نظر روانشناس: "تحت تأثیر سختی ، ویژگی های شخصیتی مانند گیر کرده ، محافظه کار ، کلیشه ای … سختی دشمن سرسخت خلاقیت است ، زیرا امکان دیدن یک شی را از جهات مختلف ، از دیدگاه های مختلف محدود می کند ، و روان را فقط بر جنبه های فردی خود متمرکز می کند. سختی همچنین در صورت تغییر شرایط ، گاهی اوقات سریع و غیر منتظره ، بر انعطاف پذیری رفتار تأثیر منفی می گذارد. بنابراین ، در طول گذار جامعه روسیه به روابط بازار در اقتصاد ، بسیاری از مردم نمی توانند خود ، نقش و جایگاه آنها در آنها. و عیب اصلی در این امر سختی است."

Image
Image

اما انواع خالص در زندگی نادر است. هر یک از ما سازگار هستیم.وقتی همه به اتفاق آرا اطمینان می دهند که تخته آبی تیره است ، سبز تیره نیست ، زیرا نور ضعیف و فاصله زیادی وجود دارد … موافقت کنید ، شما دقیق تر نگاه خواهید کرد: "هوم ، به نظر می رسد سبز تیره است. اگرچه ، شاید ، آبی ، واقعاً؟ بله ، شاید آبی. " و اشکالی ندارد. همچنین گاهی اوقات کمی سفت و سخت است ، اما فقط کمی.

آیا حرکت سیاسی استالینیستی - مقاله ای به نام "گیجی با موفقیت" را به خاطر دارید؟ او قبلاً در عنوان ، کاملاً منعکس شده بود - موفقیت مست می کند. شما فراموش می کنید که نمی توانید به آنچه به دست آورده اید بسنده کنید. آه ، من یک دختر باهوش هستم ، در سال سوم کار کردم! و من به تحصیل درخشان ادامه می دهم! و من برای همه باشگاه های شیک ، مغازه ها ، ورزشگاه ها وقت دارم! اوه ، آنیا ، خوب ، چقدر گریه خواهی کرد؟ "زندگی می گذرد ، هیچ اتفاقی نمی افتد ، باید کاری کرد …" پس این کار را بکن ، آنیا! به من نگاه کنید - چقدر موفق و فعال هستم! اینجا گوش کنید ، من به شما یاد می دهم چگونه زندگی کنید.

وحشتناک است ، اینطور نیست؟ سرگیجه لذت بسیار. لذت بسیار. در این چرخه شما فراموش می کنید - موفقیت بی ثبات است. ما باید به سفر خود ادامه دهیم ، ما باید افق ها را جستجو ، کشف و گسترش دهیم. بدون حرکت بیشتر ، بی حرکت می ایستید.

دوست من آلسیا خانه دار ماست. او قصد داشت ازدواج کند ، لانه بسازد ، خودش را آراسته و دوست داشته باشد و با شام گرم با شوهرش ملاقات کند. به طور کامل. آلسیا به اهداف خود رسید. و غیر قابل تحمل شد. نوعی لحن حمایت کننده: "هیچ چیز ، عزیزم ، و من زندگی را برای شما ترتیب می دهم. ما کسی را پیدا می کنیم که شایسته باشد. نگران نباشید. اوه ، من درک می کنم ، همه می خواهند به جای من باشند." اوه خدای من! بله ، من هنوز تشنه ازدواج نیستم! و من حسادت نمی کنم ، باور کنید من خیلی خوب زندگی می کنم. من دوست دارم همه جا را پیگیری کنم ، با تعداد زیادی از مردم ارتباط برقرار کنم ، به طور حتم نمی دانم آخر هفته را چگونه سپری می کنم ، که با آنها سال نو را جشن خواهم گرفت …

خود ارضایی بدون پوشش وحشتناک است ، خنده دار است. و دیگران را بسیار خسته می کند. اما شما آن را یا از بیرون متوجه می شوید ، یا زمانی که زندگی بار دیگر شما را می کوبد و به یاد می آورد. هنگامی که با آنیا در نمایشگاه قدم می زدم ، دستورات او را با صدای مربی خواندم. به طور طبیعی ، او خود را به عنوان مثال ذکر کرد. یک هفته بعد برای ملاقات پدرم به سوئیس رفتم. و در آنجا با بچه های مسکو آشنا شدم ، که در سن 23 سالگی در CERN به عنوان کارگران تحقیقاتی مشغول به کار بودند ، برای خودشان اتومبیل های مرسدس گران قیمت خریداری می کردند و مادرانشان را دعوت می کردند که به هزینه یکی دو ماه در اروپای آرام زندگی کنند.

با آموزش آنیا در مسیر درست در موزه پوشکین به چه چیزی افتخار می کردم؟ آیا کار مترجمی پاره وقت پیدا می کنید؟ اینکه بتوانم برای خودم کفش بخرم بدون این که مادرم را حداقل با این هزینه ها تحمل کنم؟ این جلسه تقریباً با "عالی" گذشت؟ کابوس! این را می توان یک دستاورد یک سال پیش دانست! و از آن زمان ، چه قله های جدیدی را فتح کرده ام؟ چه دستاوردی داشته اید؟ من بی حرکت ایستاده ام. اگر شما نیز مانند من این را درک کرده اید ، پس همه چیز از دست داده است.

شما اولین مراحل ابتدایی نردبان شغلی را زود شروع کردید. شروع درخشان است. شما به سرعت بالا می روید ، با اشتیاق کارهای جدید را بر عهده می گیرید ، در همه جا تلاش می کنید تا چیز مفیدی را بیاموزید ، چیزهای جدیدی یاد بگیرید. از رئیس می خواهید که وظایف اضافی به شما بدهد ، حتی فراتر از صلاحیت شما. همه از شما راضی هستند و به نظر می رسد که شما به آسمان پرواز می کنید. حالا چی؟ اگر بیشتر و بیشتر اوقات با ناراحتی فریاد می زنید: "همه اینها برای من شایسته نیست! من قادر به ایجاد اهرام مالی هستم!" - و شما خودتان هیچ کاری انجام نمی دهید … فکر کنید ، آرام شده اید؟ آیا به پیشرفت خود توجه چندانی نداشتید؟

اگر چنین است ، پس ما باید عمل کنیم! با رئیس بخش صحبت کنید - بگویید که از موقعیت خود فراتر رفته اید و مسئولیت های جدیدی می خواهید. برای کسب درآمد بیشتر می توانید رزومه خود را در اینترنت ارسال کنید. یا آیا ارزشش را دارد که به شغلی فکر کنید که قبلاً از آن می ترسیدید و برای آن هدف داشتید؟

Image
Image

یا شما ، چنین زیبایی کشنده ای ، به دوست نامعقول خود توضیح می دهید: نیازی نیست از شوهر خود چنین حمایت کنید ، زیرا هرچه بیشتر با مردان بی ادب باشید ، بیشتر وابسته می شوند. تو بهتر می دانی. اما به مداح وفادار خود نگاه دقیق تری داشته باشید.آیا متوجه نیستید که او در آستانه خروج است و معتقد است که ارتباط با شما غیرممکن شده است؟ یک خودخواه ، همیشه در امور خود ، وسواس ناپذیر و انحصاری خود را دارد. او هیچ نشانه ای از توجه شما را نمی بیند ، زیرا شما همیشه باید فرار کنید ، یک سری علایق دیگر و کارهای دیگر دارید. مگه زیاده روی نکردی؟

شما از کلاس پنجم خواب این دانشگاه را می دیدید. هنوز - یکی از بهترین و معتبرترین. بنابراین ، پس از پذیرش ، یک دوره شگفت انگیز سرخوشی وجود داشت ، زمانی که دریا تا زانو عمق داشت و جهان زیر پای شما بود … و وقتی مادرم با ترس می پرسد چرا زیاد کار نمی کنید ، دست خود را تکان می دهید دست بزنید و عصبانی شوید من اکنون مستقل هستم ، باهوش هستم - همین کار را کردم! نکته اصلی این است که ماه نوامبر به موقع هوشیار شد. درست به وقت جلسه.

نکته اصلی این است که به همه این موارد به موقع توجه کنید و نظر خود را تغییر دهید. در همان مکان نمانید. برای دوره های تازه سازی ثبت نام کنید ، یادگیری یک زبان جدید را شروع کنید یا دوخت های متقاطعی را که مدتها در آرزوی آن بودید انجام دهید. بنابراین تصمیم گرفتم خودم را در کارهای اداری امتحان کنم ، همزمان رزومه خود را برای یک شرکت بین المللی ارسال کنم ، و روز جمعه به اجرا می روم. و از آنیا عذرخواهی کرد. ما اوقات خوشی را در کافه با او گذراندیم! در غیر این صورت من کاملاً فراموش کرده ام که آنیا یک همراه فهیم و دلپذیر است …

توصیه شده: