فهرست مطالب:
تصویری: با عزیزان خود آرام نگیرید
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
این زندگی نیست ، این یک مبارزه مداوم است … برای بقا. خوب ، به نظر می رسد ، چه چیز دیگری نیاز است - ما ملاقات کردیم ، عاشق شدیم ، به اصطلاح دو تنهایی را به یکدیگر چسباندیم ، به هم نزدیک شدیم ، وارد خانه شدیم ، والدین را معرفی کردیم … اکنون زندگی کنید و شادی کنید ، به حسادت دوستان تنها اما نه ، از این لحظه همه چیز تازه شروع می شود …
عزیزان ما شوهر ، عاشق ، دوست پسر هستند ، آنها به طرز عجیبی نیز افرادی هستند ، به این معنی که هیچ چیز انسانی برای آنها بیگانه نیست. بله ، مهربان ، نجیب ، توجه کننده ، سکسی (انگل!) ، او پیرزن را از طریق جاده منتقل می کند ، او "ده" را به گدا می اندازد … نه یک مرد ، بلکه یک فرشته! خوب ، کجا ، به من بگو ، در کجا ، پس ، در این موجود فرشته ای حیوانات زیادی وجود دارد … هوم ، رفتارهای وحشیانه. شما به شخص دیگری نگاه خواهید کرد: یک مرد خانواده دلسوز ، نگاه کردن به او بسیار دوست داشتنی است ، اما به محض این که همسر روی گرداند ، به اصطلاح ، چنگ زدن خود را شل کنید ، و اکنون - دم در چشم یک لوله است درخشش یک شکارچی ، مستقیم "گربه ای که به تنهایی راه می رود". و دیگری - نه ، راه نمی رود ، همه به خانه می روند ، همه به خانه می روند ، مانند یک همستر ، اما ، متأسفانه ، شما نمی توانید او را در خانه پیدا کنید! او همه مشغول کار است ، نگران است ، قسمت بعدی گندم گونه ها تخم می گذارد. وحشی ، و بیشتر!
وقت آن است ، دوست ، وقت آن است که قدرت را به دست خودت بگیری! و نظم دادن به امور در این قلمرو "حیوانات". اما چگونه؟ به هر حال ، ما باید مراقب باشیم که گرگ ها به خوبی تغذیه شوند (یعنی ما) و گوسفندان با ما (شوهر ، عاشق ، دوست پسر …). این بدان معناست که قبل از شروع اقدامات شدید ، ارزش تعیین این را دارد که محبوب وحشی شما متعلق به کدام گونه است؟
یک گراز وحشی
به ندرت می توانید این جانور را در خانه پیدا کنید. "عزیزم ، من امروز با دوستان ملاقات می کنم ، دیر می کنم" ، "بچه ، من و بچه هایم آخر هفته می رویم شکار" ، "بچه گربه ، من در گاراژ هستم ، ماشین دیمکین را می بینم. " هو از دیمکا؟ چرا نمی دانم؟ و تا کی می توانید این ماهیگیری ، شکار و پیاده روی "برای آبجو" را تحمل کنید … احتمالاً ، تا زمانی که ما با هم زندگی نکردیم ، تمام آخر هفته ها و عصرها - با شما ، و سپس برای رفتن به سینما مورد بازجویی قرار نمی گیرید! "با ناتاشا برو ، می دانی که من ملودرام ها را دوست ندارم." می پرسم ، دوست داری؟ و اگر خودتان به زودی قهرمان یک اپرا صابون شدید ، چکار کنید: خوانیتا ، که هنوز نمی تواند منتظر کارلوس عزیزش باشد …
اگر گراز وحشی به دست شما افتاده است ، باید با این واقعیت کنار بیایید که افسوس که خانواده او در وهله اول نیست. و دلیل این "غفلت" اغلب نوعی روانی است … اوه ، چگونه می توان به طور ملایم بیان کرد ، نارسایی ذهنی انتخاب شده شما. او هنوز به اندازه کافی اتومبیل تپانچه بازی نکرده است ، با بچه های حیاط نمی چرخد.
باید چکار کنم؟ دو راه برای بستن گراز وحشی به خانه وجود دارد: یا منتظر بمانید تا بالغ شود ، که امروز یا فردا اتفاق نمی افتد. یا همان "سقوط در دوران کودکی" و معاشرت با "جانور" خود: برای آبجو - بنابراین برای آبجو ، در گاراژ - بنابراین در گاراژ ، با همه دیمکوهای او آشنا شوید و آنها را دعوت کنید تا بیشتر به شما سر بزنند.
شیر وحشی
ویژگی این نوع این است که ، همانطور که شایسته چنین جانوری باشکوه است ، او در یک تجارت بزرگ مردانه لباس پوشیده است. شما به ندرت او را در خانه می بینید ، نه به این دلیل که از حضور در آنجا اجتناب می کند یا شما را دوست ندارد. او کارهایی برای انجام دارد ، مشغول است ، "می دانی ، بچه؟" او نمی تواند غیر از این عمل کند. اگر سعی کنید چنین "پادشاه جانوران" فعال را در خانه و روی کاناپه نگه دارید ، احتمالاً او ترش می شود ، دچار افسردگی می شود یا حتی بدتر از آن ، برای شما یک جلسrief توجیهی ترتیب می دهد: "چرا این پارچه در اینجا خوابیده است؟ "،" آیا واقعا سخت است به خاطر بسپارم که من عاشق اردک پکن نیستم؟ "،" چرا کاری نمی کنی؟"
آه ، برای سلامتی ، می دانید ، بهتر است از چنین طغیان های خشم شیر دوری کنید.خب ، اجازه دهید او سر کار برود! با این حال ، شما نباید او را از خانه و خانه خود دور کنید - این خطر وجود دارد که تبدیل به یک "شیرزن در تبعید" شوید و با یک نوع جدید و بهبود یافته جایگزین شوید.
باید چکار کنم؟ در حالت ایده آل ، شغلی را به عنوان منشی یا حسابدار ، مشاور یا معاون به او نزدیک کنید. چنین شیرهایی ، علیرغم این واقعیت که می توانند حریص "حشرات" روشن باشند ، از مغز زن قدردانی می کنند. و اگر بتوانید شریک او شوید ، یا همانطور که دوست داشتند در گذشته نزدیک بگویند ، یک همراه ، هرگز جایگزینی برای شما وجود نخواهد داشت. شیر به عنوان یک شکارچی باهوش و فعال ، نوع خود را دوست دارد و به آن احترام می گذارد ، بنابراین حتی اگر وزن خود را افزایش دهید (وزن کم کنید) ، پیر شوید ، سر خود را کچلانه اصلاح کنید ، او همچنان از شما قدردانی خواهد کرد!
بز وحشی
یا به سادگی زن زن ، مرد خانم ، وحشی ، در یک کلمه! آیا می فهمید ، منتظر می مانید و او را دوست دارید ، و او مانند بز وحشی و بسیار نادر ، بر فراز کوه ها و روستاها می تپد و محیط اطراف را برای کاربرد (یا بهتر بگویم سرمایه گذاری!) ویژگی های مردانه اش بررسی می کند. "اسم حیوان دست اموز ، امروز جلسه دارم ، دیر می شوم" ، "آفتابی ، تولد شوریک ، می توانی تصور کنی؟
آها ، نزد شوریک ، یعنی! یا شاید در شوروشکا؟ به رنگ بنفش در می آیید ، فشار به طرز شگفت انگیزی افزایش می یابد و قلب شما در حال پریدن از قفسه سینه است. نه ، این کار نمی کند! بنابراین پس از همه ، شما همچنین می توانید سلامت خود را به دلیل برخی … بز از دست بدهید.
باید چکار کنم؟ بلافاصله همه انواع خشونت های مشخص شده در قانون جزا را که واقعا می خواهید علیه آن اعمال کنید ، کنار بگذارید. و حتی نباید سعی کنید مشتی را در جایی که فکر می کند ببندید. آرام باشید ، بخار را رها کنید و هوشیارانه وضعیت را تجزیه و تحلیل کنید! نه ، دادن شاخ به او نیز یک گزینه نیست. دوباره ، دو گزینه باقی می ماند: یا اینکه او را به حال خود رها کنید ، اما حیف است ، زیرا اگرچه او بز است ، اما هنوز هم متعلق به خودش است ، محبوب. یا با طبیعت بز خود کنار بیاید و منتظر بماند تا دیوانه شود. از این گذشته ، اگر به آن فکر کنید ، او هر بار با افراد مختلف راه می رود ، اما همیشه به تنهایی به شما برمی گردد! فقط ، امیدوارم او مغز کافی برای پوشاندن آهنگ هایش داشته باشد!
خرگوش وحشی
در واقع ، او چندان وحشی نیست ، اما بسیار اهلی است. فقط او هنوز اهلی نشده است ، از گله دیگری ، از مادرم. پس از کار ، او همیشه برای خوردن بورشت به خانه او می آید و فقط صحبت می کند ، و با رسیدن به خانه ، او قطعاً تماس می گیرد و به او سیگنال می دهد: "من در خانه هستم ، همه چیز مرتب است ، نه ، آروغ زدن نبود ، بورشت خوب هضم می شود ، نه ، مادر ، آنها در حمل و نقل فشار نیاوردند! شب بخیر ، فردا می بینمت ".
او به آن نیاز دارد ، این حیاتی است ، می فهمید؟ خیلی عادت کرده و اگر خدای نکرده با هم دعوا کنید ، او از چه کسی به خاطر "دختر" بدش شکایت می کند؟ البته ، به مادرم ، اما کجا دیگر.
چقدر ناراحت کننده است دوست! من در حال حاضر می دانم! باید چکار کنم؟ اولین خواسته ، مانند مورد بز ، خفه کردن است! اما من و شما قبلاً توافق کرده ایم که به اقدامات مجرمانه نرویم. و سپس ، اگر دقیق تر نگاه کنید ، بد نیست! مرد خانواده ، راه نمی رود ، به خانه می آید ، بچه ها را دوست دارد. بنابراین ترحم و رام کردن آسان تر است!
چگونه انجامش بدهیم؟ تنها یک راه چاره وجود دارد: تبدیل شدن به یک مادر محبوب برای او ، به طوری که او به دنبال او نرود ، بلکه بعد از کار به سراغ شما برود. این تأثیر را فقط در صورتی می توان به دست آورد که شما مانند یک کودک با او رفتار کنید: کاری را که مادرش انجام می دهد انجام دهید - سوپ بپزید ، بپرسید آیا در حمل و نقل تحت فشار قرار گرفته است ، آیا سر او بعد از کار درد می کند ، و عشق ، عشق و عشق.
شکار مبارک ، دوست!
توصیه شده:
پیشگویی در مورد خیانت شوهر یا یکی از عزیزان
انواع فالگیری دقیق و صادقانه برای خیانت همسر مورد علاقه. مراسم روی کارت های تاروت ، فالگیری روی کاغذ و شمع ها. برای موفقیت در نتیجه فالگیری باید از چه قوانینی پیروی کرد. این یا آن هم ترازی روی کارت ها به چه معناست؟
مادران غیر استاندارد ، یا آرام ، فقط آرام
کودکان در این خانواده ها نمی دانند که اظهارنظر یا فریاد چیست ، بدون "ساکت تر" ، "دست نزن" و "صحبت نکنید" ، بدون فشار والدین. درست است که اغلب کودکان در همان زمان ممکن است با بهداشت آشنایی چندانی نداشته باشند ، تا پنج سالگی با پستانک دوست باشند و به سختی "چه خوب و چه چیز بد" را درک کنند. تربیت همیشگی ما تقریباً توسط همه نشان داده می شود ، حتی کسانی که هنوز وارد دوران "فرزندپروری" نشده اند. یاد آوردن
چگونه می توان از جدایی با یکی از عزیزان عبور کرد
جدایی تقریباً برای هیچ کس آسان نیست. حتی دخترانی که به ابتکار آنها رابطه به پایان رسید ، اغلب کمتر از کسانی که توسط یک مرد رها شده اند نگران هستند
چگونه مورد تجاوز قرار نگیرید
یک قسمت بسیار ناخوشایند در زندگی من با تلاش برای تجاوز وجود داشت. من بیست ساله بودم. من برای جلسه به مسکو آمدم. قطار ساعت چهار صبح رسید. مترو ساعت شش شروع شد. در انتظار افتتاح آن ، در اطراف ایستگاه راه آهن کورسک سرگردان شدم. زمانها آن زمان آشفته بود (بیخود نیست که امروزه آنها را "دهه نود پرشور" می نامند) ، و ممکن بود در هر جایی با افرادی که ظاهری گانگستری داشتند برخورد کرد. مخصوصاً در ایستگاه! و در اینجا ، شاید بتوان گفت ، شب. فقط لیوان های شراب و میخانه ها کار می کنند. و از یکی از
کیت ماس توصیه می کند که تحت الکل قرار نگیرید
و زمانی او را "ملکه احزاب هسته ای" می دانستند