چیزی که ما را از یکدیگر ناراحت می کند
چیزی که ما را از یکدیگر ناراحت می کند

تصویری: چیزی که ما را از یکدیگر ناراحت می کند

تصویری: چیزی که ما را از یکدیگر ناراحت می کند
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, آوریل
Anonim

در ابتدای رابطه ، اکثر ما سعی می کنیم خود را فقط از بهترین جنبه نشان دهیم. زنان تبدیل به پوره های مرتب و خانه دار ایده آل می شوند ، مردان مرتب و حرفه ای در همه حرفه ها تبدیل می شوند. اما وقتی دوره گل نبات به پایان می رسد و عاشقان زندگی مشترک خود را شروع می کنند ، دیر یا زود آنها به چیزهای کوچک روزمره می رسند ، که در نهایت هر دو را به لرزه عصبی می اندازد. درباره عادات کوچک که باعث آزار بسیار بزرگ می شوند - داستانهای زندگی.

Image
Image

والریا ، 30 ساله: "برای من ناراحت کننده است که هر بار پس از درخواست لباس کودک در باغ ، چشم های شوهرم گرد می شود و فراموشی کامل ایجاد می شود. اردوی آموزشی با این س beginsال آغاز می شود: "چه چیزی بپوشم؟" و سپس به تدریج: "جوراب شلواری او کجاست؟ پیراهن ها کجا هستند؟ " همچنین وقتی در آشپزخانه از او کمک می خواهید ، یک احمق را شامل می شود: "قابلمه ما کجاست؟ برنج کجاست؟ نمک هست؟ " به طور کلی ، هر بار که از او کمک می خواهم ، وانمود می کند که برای اولین بار در این آپارتمان است ، و این بسیار وحشتناک است زیرا عصبانی می شود."

ورا ، 27 ساله: "وقتی درهای کابینت را کاملاً نمی بندم و خاک در سینک نمی گذارم شوهرم را آزار می دهد. و اگر برای او چای یا قهوه درست می کنید ، باید آب را تا حد مشخصی در فنجان (حدود 1 سانتی متر به بالا) بریزید: اگر کافی نیست ، به نظر می رسد که من دوباره پر نکردم ، و او دوباره پر می کند ، و اگر زیاد باشد ، می گوید که آن را ریخته است. در مورد ساندویچ ها نیز چنین است: اغلب من نمی توانم میانگین طلایی را بگیرم: یا نان زیاد است ، سپس سوسیس وجود دارد."

آندری ، 30 ساله ، طلاق گرفت: "همسرم انگشتانم را لیس زد. می دانید ، بسیار خوشمزه و کامل است وقتی که مثلاً خامه کیک با انگشت به دهان شما می چسبد. یا چیز دیگری. و بیایید میخ را لیس بزنیم … همچنان که من به خاطر می آورم دارد تکان می دهد."

آلیس ، 25 ساله: "شوهر من منحصر به فرد است ، من به هر کسی می گویم - هیچ کس باور نمی کند. به طور مرتب شروع به آزار می کند ، سپس اعلام می کند که "او در حال حاضر به دستشویی می رود ، و سپس همه چیز خواهد بود" ، و به همین ترتیب تا صبح در این حمام به خواب می رود. راستش را بخواهید ، همان جا به خواب می رود. او چوب پنبه را بیرون می آورد ، آب گرم را در یک جریان نازک خارج می کند و در وان گرم شده دراز می کشد. و من مثل یک احمق با پاهای تراشیده و تنها می خوابم. و بیدار کردن او برای خود عزیزتر است."

سوتلانا ، 30 ساله: "او در آشپزی من و هر کسی عیب می بیند. اکنون گوشت زیادی در کتلت وجود دارد ، سپس "چرا سوپ اینقدر غلیظ است؟" ، سپس "چرا مایع است؟" ، سپس رنگ آن یکسان نیست … به طور کلی ، هیچ ظرفی در جهان وجود ندارد که در آن دلیلی برای نق زدن نمی یابد. و ، نه ، من اشتباه می کنم ، چنین ظرفی وجود دارد - سس مایونز است. و این دلیل دیگری برای هاری من است. وقتی تمام روز امتحان می کنم ، یک غذای خوشمزه می پزم ، و او می آید و سخاوتمندانه آن را با سس مایونز نفرت انگیز می ریزد و تمام طعم و تلاش من را قطع می کند."

مارینا ، 29 ساله: "وقتی شوهرم چیزی می خواند ، به جای نشانک از دستمال توالت استفاده می کند. و او هرگز در توالت نمی خواند ، اما هنگامی که لازم است آن را دراز بکشد ، بلند می شود و می رود تا یک تکه کاغذ را پاره کند. او هرگز بوک مارک های خود را تمیز نمی کند ، بنابراین از همه کتابها تکه های کاغذ توالت با همه رنگها و نوارها در پنکه چسبانده شده است. همین قطعات از تمام ادبیات خاص او بیرون می آید ، که او به طور دوره ای به کار می کشد: من نمی دانم کارکنانش در آنجا چه فکر می کنند."

استاس ، 31 ساله: همسر دائماً در رختخواب پرت می شود و می چرخد ، گویی لانه می سازد. تا سی بار از این طرف به آن طرف می چرخد ، به خواب می رود. و صدبار به همان فروشگاه برمی گردد. او نمی تواند تصمیم بگیرد که آیا باید آن را بگیرد یا نه (بیشتر اوقات لازم نیست ، اما ذهن در این مرحله پرچم سفید را بیرون می اندازد و چیز به دست می آید).

اولگا ، 40 ساله: او می گوید: "شوهرم دست هایش را نمی شویند ، من را عصبانی می کند. نه از خیابان ، نه بعد از دستشویی. ده سال است که فریاد می زنم - فایده ای ندارد. در همان زمان ، به عنوان مثال ، جوراب شلواری من روی صندلی است ، آنها را با دو انگشت می گیرد تا آنها را از بین ببرد ، انگار مار سمی است."

اکاترینا ، 32 ساله: "به محض ورود به خانه ، اولین کاری که می کند این است که با عجله به سمت یخچال می رود ، انگار یک سال است که چیزی نخورده است. شاید حتی نتوانید کفش های خود را درآورید. اگر چیزی بگویم ، رسوایی است.یا او روزی صد بار به یخچال می رود ، آن را باز می کند و داخل آن را نگاه می کند ، حتی اگر قرار نیست غذا بخورد. این چه رفتار بدی است ، من نمی توانم بفهمم؟ متوجه شدم که اکنون پسرم نیز این کار را شروع کرده است."

Image
Image

تیمور ، 29 ساله: وقتی همسرم تلفنی با دوستانش صحبت می کند ، شروع به بحث در مورد من می کند. و این علیرغم این واقعیت که من با او در یک اتاق هستم. این چیزی شبیه به این است: "تیم آنجا نشسته ، با جلیقه و شورت. ههههههههه اما من فراموش کردم که شلوارم را بپوشم. " یا: "مال من نشسته است ، کدو را خراش می دهد ، نه برای تعمیر پریز." این فوق العاده آزاردهنده است."

کاتیا ، 31 ساله: "من از سوال ابدی که مرتبا می پرسد عصبانی هستم: به محض اینکه از سر کار می آید ، حمام را ترک می کند ، به رختخواب می رود … به طور کلی ، سوال اصلی هر روز:" کنترل از راه دور کجاست؟ " به نظر می رسد هیچ چیز دیگری او را اذیت نمی کند."

واسیلی ، 28 ساله: "همسرم واقعاً مرا عصبانی می کند که بلافاصله بعد از شام ظرف ها را بعد از خودم نمی شستم. و من را عصبانی می کند که او را عصبانی می کند. من دوست دارم بعد از شام آرام بنشینم ، و او از صبح تا عصر نیاز به سر و صدا دارد ، انگار در یک مکان نیش زده است."

اولگا ، 33 ساله: شوهرم آشپزی بلد نیست. بدترین چیز این است که او این را نمی فهمد. او به انجام این کار ادامه می دهد و ادامه می دهد و هر بار به طرز وحشتناکی موفق به چیدن می شود. بنابراین ، من همیشه با وحشت منتظر آخر هفته و آزمایش های بعدی هستم. برای من یک راز است - چگونه می توانید شکر را با نمک اشتباه بگیرید و پنکیک های شور را سرخ کنید؟ مهمتر از همه ، او پسرش را مجبور به خوردن آن کرد و گفت: "ناله کردن را متوقف کنید ، آنها آنقدر شور نیستند". حداقل من یک بهانه داشتم - من رژیم دارم. تخمین زدن چند محصول ، حتی ترسناک است. اما من خودم مقصر هستم ، همه می ترسم از او ناراحت شوم و مستقیم صحبت کنم."

استپان ، 28 ساله: "وقتی سوار ماشین می شویم ، همسرم هر آهنگی را می خواند. او حتی آهنگ های جاز را مدیریت می کند. اپرا شامل چه مواردی می شود؟ شاید کمک کند؟ لازم به ذکر است که طبیعت به او نه با شنیدن و نه صدا پاداش نداد ، بنابراین لذت خاص است. یکبار خواستم متوقف شوم ، بلافاصله لب هایم را روی هم فشار دادم ، برگشتم. اما بعد از نیم ساعت دیگر نتوانستم تحمل کنم و اجازه دادم دوباره زوزه بکشیم."

کیرا ، 26 ساله: شوهرم همیشه مسواک من را به جای مسواک خود می گیرد و گاهی اوقات تیغ می گیرد و سپس شکایت می کند که تراشیدن کلش با آن راحت نیست. من حاضرم در چنین لحظاتی با یک ماهیتابه آن را بشکنم. در مورد بقیه ، او برای من بهترین است."

توصیه شده: