فهرست مطالب:

رزا سیابیتوا: "ازدواج کردن - چگونه در بازار قدم بزنیم"
رزا سیابیتوا: "ازدواج کردن - چگونه در بازار قدم بزنیم"

تصویری: رزا سیابیتوا: "ازدواج کردن - چگونه در بازار قدم بزنیم"

تصویری: رزا سیابیتوا:
تصویری: шкода рапид 2021 под выкуп 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

رزا سیابیتوا: "ازدواج کردن - چگونه در بازار قدم بزنیم"

به تازگی ، مجری تلویزیونی برنامه بیایید ازدواج کنیم در کانال یک ، رزا سیابیتوا ، نهمین کتاب خود را منتشر کرد که به پیچیدگی های زندگی خانوادگی و روابط با مردان اختصاص داده شده است. رزا صادقانه به کلیو در مورد خانواده اش ، فرمول خوشبختی و موفقیت ، مشارکت وی در پروژه Cruel Intentions و موارد بسیار دیگر گفت.

من می دانم که شما یک تراژدی در زندگی خود داشته اید. یک همسر فوت کرد ، شما با دو فرزند کوچک تنها مانده اید. و شما مجبور بودید تنهایی زندگی کردن را بیاموزید. چگونه مدیریت کردید؟

- در سطح غرایز. یک قانون حفاظت برای بقای گونه ها وجود دارد. فرزندپروری یک غریزه طبیعی است. شما باید به فرزندان خود غذا بدهید. در این لحظه ، شما کمتر از همه به خودتان فکر می کنید. چنین موقعیت طبیعی هرگز هیچ حیوانی را رها نکرده است. اگر ما در مورد یک موجود برتر صحبت می کنیم - شخصی که دارای عقل است ، آنگاه فرمول موفقیت را تشکیل می دهد. این عادت غلبه بر مشکلات و توانایی دستیابی به اهداف است. اگر چنین عادتی را ایجاد کنید ، موفق خواهید شد.

نظرسنجی رعد اسا "Cleo":

- آیا با اینترنت دوست هستید؟

- من از آن به عنوان وسیله ارتباطی استفاده می کنم.

- تجمل غیرقابل قبول برای شما چیست؟

- من از دست دادن جواب می دهم.

- تعطیلات قبلیتو کجا گذروندی؟

- من با شوهرم در نزدیکی سوچی استراحت کردم.

- آیا در کودکی نام مستعار داشتید؟

- بچه

- آیا شما یک جغد هستید یا یک خرگوش؟

- من قبلاً جغد بودم ، اما اکنون پرنده ای وجود ندارد. دیر می خوابم ، زود از خواب برمی خیزم.

- چگونه استرس را از بین می برید؟

- من شب ها گیاهان آرام بخش می نوشم. اگر استرس از مقیاس خارج شود ، من به دنبال راهی برای دفع آدرنالین هستم. به عنوان مثال ، در برنامه های ظالمانه شرکت کنید.

اتفاق می افتد که شرایط از اهداف منصرف می شود. به عنوان مثال ، دختری می خواست با مرد گره بزند. و ناگهان او به ارتش می رود ، او دو سال است که منتظر او است. و او به عنوان یک مرد متاهل با یک کودک در آغوش باز می گردد. چگونه ناامید نشویم ، تسلیم نشویم؟

- از آنجا که این اتفاق افتاده است ، شما وجود خود را متوقف نمی کنید ، همانطور که نیازهای شما از بین نمی روند: انتظار خوشبختی ، عشق ، تمایل به ازدواج. فقط باید به خودتان زمان دهید تا آرام شوید ، واقع بینانه به زندگی نگاه کنید ، از وضعیت نتیجه گیری کنید. علاوه بر این ، رابطه با یک مرد به معنی فداکاری است. من همیشه به زنان می گویم: یا غرور یا مرد.

و در مورد گفتن "دختر باید غرور داشته باشد" چطور؟

- مشکل ما این است که ما خیلی باهوش و خواندنی هستیم … ما یک کتاب هوشمند می گیریم ، بیانیه را می خوانیم و آن را به روش خودمان تفسیر می کنیم. نویسنده همیشه یک معنی را در کتاب یا ضرب المثل خواننده قید نمی کند. جمله معروف کتاب مقدس را به یاد دارید "اجازه دهید همسر شوهرش بترسد"؟ به دلایلی ، مردم نمی دانند که این حقیقت به هیچ وجه این جمله را شامل نمی شود که زن باید با میله کتک زده شود ، مورد سرزنش و تحقیر قرار گیرد. این عبارت ادامه دارد: "باشد که همسر شوهرش از تحقیر نر موجود در او بترسد." همه چیز بستگی به این دارد که آنچه را که خوانده و شنیده ایم چگونه درست تفسیر کنیم.

به من بگو ، آیا کمک به خانه داری تحقیر یک مرد است؟ به عنوان مثال ، یک زن از سر کار به خانه می آید ، انبوهی از ظروف کثیف در سینک ظرفشویی وجود دارد و همسری روی مبل دراز کشیده و تلویزیون تماشا می کند. این درست است؟

Image
Image

رزا سیابیتوا: "ازدواج کردن - چگونه در بازار قدم بزنیم"

- چنین چیزی وجود ندارد: درست یا غلط. کتاب مقدس همچنین وظایف زن و شوهر را به تفصیل شرح می دهد. اگر زن قبول کند که شوهر سرپرست خانواده است ، مسئولیت اصلی او ایجاد آرامش در خانواده است. این شامل امنیت فیزیکی ، مادی و معنوی است. و همسرش معشوقه خانه اوست. او مسئول راحتی در خانه ، مراقبت ، روابط همه اعضای خانواده و البته زندگی روزمره است.

اگر شوهر از سر کار به خانه بیاید و وظیفه خود را انجام داده باشد ، حق دارد روی مبل دراز بکشد. مرد باید اختیار داشته باشد. به عنوان مثال ، بگویید: "عزیزم ، من خیلی خسته ام ، چگونه به این نگاه می کنی که ظروف تا صبح کثیف می مانند." یا "لطفا بشویید".

می گویند اگر مردی امتناع کند و همسرش اعتراض کند ، او نیز کار می کند ، اگر بشنود تعجب نکند: "عزیزم ، در خانه بمان. و اگر می خواهید به عنوان یک فرد پیشرفت کنید ، هم در خانه و هم در محل کار وقت داشته باشید. اصلا برام مهم نیست خسته بشی یا نه. شما تعهدات خاصی را پذیرفته اید. آیا به تعهدات خود عمل می کنم؟ آره. ادعاها چیست؟"

همه مردان قادر به کسب درآمد کافی برای تغذیه خانواده خود نیستند. بنابراین ما مجبوریم …

- و وقتی با او ازدواج کردی ، در مورد چه چیزی فکر کردی؟ اگر با واسیا ، قفل ساز پانزدهمین انبار موتور ازدواج می کنید ، چرا از او می خواهید تاجر کاستیا ، رئیس یک شرکت نفت شود؟ چشمات کجا بود؟ قفل ساز کلاس پنجم فقط می تواند به یک قفل ساز کلاس هفتم برسد. او هرگز تاجر نخواهد شد. و اگر می خواهید او تبدیل شود ، کاری انجام دهید! به او کمک کنید تا به دانشگاه برود ، خانواده خود را برای پنج سال تأمین کند ، زیرا بعید است که یک دانش آموز بتواند این کار را انجام دهد ، ده سال به او فرصت می دهد تا پیشرفت کند. به احتمال زیاد در پانزده سال آینده او می تواند به چیزی برسد. اما مطالبه غیرممکن از او بدون سرمایه گذاری هیچ تلاشی به سادگی مضحک است. مادربزرگم می گفت: "نوه ، ازدواج مثل قدم زدن در بازار است. هنگام راه رفتن - لمس کنید ، گاز بگیرید ، چانه بزنید ، اما وقتی آن را خریدید - حتی چشمان خود را عینک زده و غذا بخورید! " در حالی که عروس - انتخاب کنید ، ازدواج کرد - این تمام است ، این صلیب شما است.

- چه چیزی شما را روشن می کند؟

- یک پروژه جالب که در آن می توانید توانایی های خود را نشان دهید.

- خودت را با کدام حیوان معاشرت می کنی؟

- گرگ تنهایی

- طلسم داری؟

- یک طلسم وجود دارد. در کودکی ، مادرم یک کیف کوچک با دعا به سینه اش می داد.

- چه آهنگی در تلفن همراه شما وجود دارد؟

- من نسبت به تلفن های همراه بی تفاوت هستم. با آنچه من خریدم ، ارزشش را دارد.

- سن روانی شما چقدر است؟

- واقعی - 49 ساله.

- قصور مورد علاقه شما چیست؟

- خواستن کافی نیست - باید عمل کرد. یا دست از خواستن بردارید.

گاهی اوقات دختران در انتخاب شریک زندگی بسیار اشتباه می کنند. گاهی حتی غم انگیز. به عنوان مثال ، یکی از دوستان من با یک مرد همجنسگرا ازدواج کرد. البته ، او هیچ چیز در این مورد نمی دانست تا اینکه او را در رختخواب دیگری گرفت

- این فقط برای من خنده دار است. ما چنین کتابهای هوشمندانه ای می خوانیم ، تلویزیون تماشا می کنیم ، همه ما درباره همجنس بازها می دانیم. علاوه بر این ، ما می دانیم که آنها چگونه رفتار می کنند ، و می توان حدس زد که چه کسی پسر است و چه دختر. و ناگهان زنی سرش را می گیرد فقط پس از آنکه شوهرش را با مردی گرفت. بیایید صادق باشیم: او نمی خواست به این موضوع فکر کند. او همه چیز را کاملاً می دانست و می دید.

اما حماقت و غیر منطقی بودن زن ما حد و مرزی ندارد. به دلایلی ، ما همیشه فکر می کنیم که می توانیم یک مرد را اصلاح کنیم. دیگری درست نکرد ، اما من می توانم. نه ، نمی توانی درستش کنی!

معشوقه من همسر سابقم را به خاطر عوضی بودن کتک زد. و من آنقدر عزیزم ، او به من دست نمی زند "…

- آره. البته باز هم تکرار خواهد شد. اگر فردی سیگار را ترک کند ، این بدان معنا نیست که دیگر هرگز سیگار نخواهد کشید. خرابی و عود رخ خواهد داد.

می دانم ، در خانواده شما نیز همه چیز آسان نبود. وقتی یوری شما را کتک زد ، شما شخصاً به من گفتید "من هرگز او را نمی بخشم!" چی شد؟ او چه کرد که شما او را بخشیدید؟

Image
Image

- وقتی مشکلی برای یک خانواده پیش می آید ، هر فرد عادی برای جلوگیری از تکرار این اتفاق همه کار می کند. بگو: "من هرگز اجازه نمی دهم این اتفاق برای من بیفتد." زمان تنظیمات خاص خود را انجام می دهد. روز فرا می رسد و شما سعی می کنید از چشم همسرتان به اوضاع نگاه کنید. از این گذشته ، ما در حال حاضر در مورد شخصی صحبت می کنیم که هر روز مشروب نمی خورد و دستان خود را به راست و چپ تکان نمی دهد. بنابراین ، شما باید دریابید که دلیل آن این است که مرد کنترل خود را متوقف کرده است. من با مردی حسود ازدواج کردم. مثل رنگ چشم است ، همیشه همینطور خواهد بود. بنابراین ، شما به دنبال قدرت در خود هستید تا با آن زندگی کنید. او متفاوت نخواهد بود.وقتی گفتم: "من هرگز نمی بخشم" ، این واکنش کودکی بود که به پدر یا مادر فریاد می زد: "من ازت متنفرم." ربطی به حقیقت نداره وضعیت ما لحظات بسیار جالبی را آشکار کرد. من مشغول مطالعه روابط هستم. در اولین تحصیلاتم من برنامه نویس سیستم هستم ، دوم تحصیلات روانشناسی است. من به طور سیستماتیک فکر می کنم. گرفتن جای یورا بسیار دشوار بود. اما من این کار را کردم. بعداً ، پس از مصاحبه با بسیاری از مردان در سنین مختلف و دیدگاه های متفاوت ، به نکته جالبی پی بردم. معلوم شد که آنها می خواهند زنی را در کنار خود ببینند که مانند یک مادر همه چیز را ببخشد. یک مرد باید مطمئن باشد که اگر مرتکب گناهی شود ، به او فرصت داده می شود تا ثابت کند که اشتباه بوده و آن را اصلاح کند. اما چنین زنانی کمیاب هستند. او با گفتن داستان خود در سمینار به خوانندگان ، پرسید آیا می توانید این مرد را به خاطر تعرض ببخشید؟ از بین 30 زن ، تنها یکی دست خود را بلند کرد. خیانت چطور؟ چهار نفر اینجا دست بلند کردند. بنابراین ، نکته این نیست که ببخشید یا نبخشید ، اما آیا شما قادر هستید؟ این مشکل زنان است.

برای جلوگیری از تکرار اوضاع چه کردید؟ من فکر می کنم شما مردان خارجی را نادیده می گیرید ، اما آیا آنها با شما معاشقه می کنند؟

"آنها هرگز با من معاشقه نمی کنند. این یکی از ویژگی های من است. وقتی دیدم شوهرم حسادت می کند ، یک سوال مستقیم از او پرسیدم: "یورا ، چه چیزی شما را اذیت می کند؟" و او پاسخ داد: "وقتی در برنامه به شما گل می دهند." من دیگر دسته گل را به خانه نمی آورم ، آنها را بعد از برنامه توزیع می کنم. تمام کانال اول در گلهای من دفن شده است. آرامش خاطر شوهرم بسیار بیشتر از توجه مرد از بیرون است.

مثالی دیگر. بسیاری از مردان با من عکس می گیرند. فوراً توضیح می دهم: دستان خود را رها نکنید. بدون بغل ، بدون بوسه. این سیاست بسیار سخت است. شوهر از این مرحله قدردانی کرد.

برگردیم به بحث بخشش. آیا می توانید به زن یاد دهید آنچه را که قبلاً برای او تصور نمی شد ببخشد؟ مثلاً همان خیانت. برای او غیرقابل قبول بود. و ناگهان - شوهر از طرفی رابطه ای را آغاز کرد. او او را دوست دارد ، آنها خانواده خوبی دارند ، فرزندان. طلاق بهترین راه حل نیست. و نمی تواند ببخشد. و تنش همچنان در حال رشد و افزایش است. چه باید کرد؟

- آیا می دانید که زنان دو درصد بیشتر از مردان خیانت می کنند؟ ما آسیب پذیرترین قشر از جمعیت را داریم - مردان. ما کشور را به حدی رسانده ایم که همه به یکدیگر راست و چپ خیانت می کنند. من نمی توانم به این زن کمک کنم. من این را "ضعف روحی" می نامم. در اینجا شما باید به خدا روی آورید و با روح خود کار کنید. من پدر نیستم. تنها چیزی که می توانم بگویم این است: "عزیزم ، شما سالهاست با این شخص زندگی می کنید. وقتی قول دادید که در غم و شادی با او باشید ، امیدوارم این کلمات پوچ نبوده باشند. در اینجا یک آزمایش برای شما وجود دارد. و اکنون شما باید نشان دهید که به عنوان یک زن قادر به انجام چه کاری هستید. و همچنین فکر کنید که چقدر برای این مرد تلاش کرده اید. و حالا شما فقط می خواهید آن را از قبل آماده کنید به زن جوان؟ " شوهران همیشه از معشوقه ها به همسران برمی گشتند. من به آن فکر نکردم وقتی معشوقه شروع به مطالبه یکسان از مرد به عنوان همسر می کند ، مرد سخت فکر خواهد کرد. زیرا با همسرش همه چیز قبلاً سپری شده است و او سرمایه گذاری زیادی روی او کرده است. سرمایه گذاری قبلاً انجام شده است. هنگامی که مه فرومون ها از بین می رود و او شروع به فکر کردن با سر می کند ، اولین فکر این خواهد بود: "چرا من به این نیاز دارم؟" زیرا اطمینان ندارد که همسر جدید مطالبه ای نخواهد کرد که نتواند به او بدهد. و در این لحظه زن بررسی می شود. اگر از قدرت روانی برخوردار باشد تا شوهرش را ببخشد ، برای او میهن کوچکی می شود. و به سرزمین مادری خیانت نمی شود ، اگر مهاجرت کنند ، همیشه برمی گردند. چنین مفهومی از نوستالژی وجود دارد. اما "متاسفم" کافی نیست. یک مرد نیاز به سرمایه گذاری دارد. وقتی شگفتی های جهان را می بینید ، همه این کاخ های باشکوه ، آیا فکر می کنید که از عشق بزرگ برای ما ساخته شده است؟ نه ، آنها گناهان را کفاره کردند. و دفعه بعد که مردی می خواهد روی غیرتش شرط ببندد ، به این فکر نمی کند که چقدر فداکار ، مهربان و باهوش هستید ، بلکه به این فکر می کند که این بار چقدر برایش هزینه دارد و آیا این بازی ارزش شمع را دارد.

Image
Image

- من می دانم که با وجود زنانگی شما ، شما فردی مستأصل هستید.اخیراً ما به پروژه Cruel Intentions رفتیم. آنجا و ورزشکاران گاهی تسلیم می شوند ، دوره مانع بسیار دشوار است.

- این دور فقط دشوار نیست ، این یک آزمایش بسیار جدی است.. من به سه دلیل در این رویداد شرکت کردم. اولین مورد قبلاً در نظرسنجی رعد اسا "Cleo" بیان شده است ، این یک افزایش آدرنالین است ، من به آن نیاز دارم. دوم: یک اخلاق جمعی از شبکه اول وجود دارد. اگر حزب می گفت "باید" ، من به عنوان عضو كومسومول دور هم جمع می شویم و می روم. من هیچ نارضایتی از این بابت احساس نمی کنم. من واقعاً دوست دارم در صورت نیاز از همکارانم حمایت کنم. و سوم: من چنین ویژگی دارم ، مثل یک اردک در روز سوم به سراغم می آید.

وقتی که من بیهوده در این شرکت مشارکت کردم ، متوجه شدم که در حال ترک آرژانتین بودم. خدا را شکر ، هیچ مصدومیتی وجود نداشت ، هرچند که می توانست مصدوم شود. در پنجاه سالگی ، حتی ورزشکار سابق گذراندن چنین دوره موانعی دشوار است.

سپس تعجب کردم که چرا قهرمانان المپیک برنده نشدند ، بلکه مجریان و بازیگران معمولی تلویزیون بودند؟ ما فقط بسیار مقاوم هستیم. ما در شرایطی کار می کنیم که شامل استرس شدید روحی و جسمی است. هنگامی که در یک اتاق بسته بدون هوا زیر نورافکن ها باید به مدت هشت ساعت صحبت کنید ، بدن قوی تر می شود.

آیا به اندازه کافی دوام آوردی؟

- این پروژه جالب است زیرا نشان می دهد که چقدر می توانید از مرز جنون و قهرمانی عبور کنید. در مرحله دوم ، چنین صفحه گردان وجود داشت. هرکسی که برنامه را تماشا کرد آن را دید. زایمان برای اولین بار ترسناک نیست ، شما نمی دانید چه اتفاقی برای شما می افتد. صفحه اول صرفاً بر اساس هوس بود ، لازم است آن را مرور کنید. و سپس ، با گذشت زمان ، روان روشن شد و شروع به تجزیه و تحلیل کرد: "عزیزم ، اما اینجا نمی توانی شنا کنی ، اینجا می توانی به سرت پرواز کنی ، اینجا به طور کلی می توانی پایت را بشکنی. البته هیچ اتفاقی برای من نمی افتاد ، آنها بیرون می رفتند و درمان می شدند. با این حال ، پزشکان آنجا بسیار خوب کار می کنند. اما کبودی و شکستگی پاها به خوبی می تواند پایان یابد. در مرحله بعد ، او سعی کرد خودش را متقاعد کند که نپرید. من فهمیدم: اگر بپرم ، جلوتر می روم ، هیجان روشن می شود و سیستم حفاظت از خود خاموش می شود. من واقعاً می خواستم! اما من با خودم گفتم: "رز ، تو به مسکو پرواز می کنی و از کشتی به سمت توپ پیاده می شوی. روز بعد شلیک می کنید. تصور کنید در حالی که پای یا دست شکسته ای در مقابل تماشاگران نشسته اید؟ یا با چشم سیاه؟ شما نسبت به مردم ، کارفرمایان خود تعهداتی دارید. حتی در مورد آن فکر نمی کنم!" و خودش را متقاعد کرد. شرایط بیرونی نیز نقش مهمی در این زمینه ایفا کرد. کسنیا بورودینا سریعتر از من توانست بپرد. بنابراین فهمیدم که بپرم یا نروم ، باز هم بازنده خواهم بود.

من علاقه مند بودم بدانم که شما با اولین تحصیلات خود برنامه نویس سیستم هستید. چگونه فردی با حرفه فنی وارد روانشناسی و خواستگاری شد؟

- من با برنامه نویسی سیستم ها تماس نگرفتم. پسرم بحث دیگری است. او یک دانشمند سیستم های متولد شده است ، کامپیوتر برای او همه چیز است. و من یک برنامه کاربردی خوب در خانه دارم. من ، بچه پادگان ، به سرعت متوجه شدم که باید یاد گرفت که در هر شرایطی زنده بماند. من وارد این مسسه شدم و از آن فارغ التحصیل شدم در صورتی که خودم را در چیزی که دوست دارم پیدا نکنم. در دهه 90 شگفت انگیز ، او حرفه های زیادی را امتحان کرد. او مدیر رستوران بود ، به تجارت نمایشی مشغول بود و همچنین برنامه نویس بود. وقتی بچه ها پدر خود را از دست دادند ، پسر چهار ساله و دختر دو ساله بود. من یک انتخاب داشتم یا پول دربیاورم یا از بچه ها مراقبت کنم. امکان استخدام یک پرستار بچه وجود داشت ، اما من نتوانستم این کار را انجام دهم. به هر حال ، به جز من ، آنها هیچ کس باقی نگذاشته بودند. می خواستم زانوی آنها را ببوسم ، لالایی بخوانم ، افسانه بخوانم. من از این فکر که عمه شخص دیگری این کار را می کند متنفر بودم. بنابراین ، آنها به حرفه ای احتیاج داشتند که به آنها اجازه دهد درآمد کسب کنند ، اما در عین حال به آنها نزدیک باشند. پسر من نقش مهمی ایفا کرد ، که یکبار به من گفت: "تنهایی در سن شما ناشایست است." من تصمیم گرفتم که باید یک پدر خوب برای آنها پیدا کنم. و بنابراین او به عنوان عروس و خواستگاری در یک نفر رفت. من دیدم که این بازار کاملاً تحت پوشش نیست ، و شروع به رسیدگی به آن کردم. من 15 سال است که در این صنعت فعالیت می کنم و هرگز شگفت زده نمی شود.

حرفه خواستگاری روزنامه نگاری ، روانشناسی ، برنامه نویسی عصبی (NLP) و طبقه بندی است.به طور کلی ، همه آن حرفه هایی که من در اختیار داشتم مفید بود. تماس خود را پیدا کردم اکنون من قانونگذار این خدمات در سطح قوانین جدی حقوقی هستم.

Image
Image

- آیا قصد دارید در آینده مدرسه خواستگاری افتتاح کنید؟

- من آکادمی همسران دارم. و اکنون من یک چارچوب قانونی ایجاد می کنم که مناسب این نوع خدمات باشد. من با دو دعوی به این تصمیم وادار شدم. من به عنوان متهم عمل کردم و آنها را برنده شدم.

چگونه اتفاق افتاد؟

- وقتی عروس ها از من شکایت کردند ، استدلال کردند که من سفارش را انجام نداده ام و در نتیجه حقوق مصرف کننده را نقض کردم. اما شما نمی توانید یک مرد را مصرف کنید! این بدان معناست که هیچ مقرری وجود ندارد. خدا را شکر ، یک قاضی عاقل گرفتار شد که توجه داشت که سیستم ایجاد شده من کار می کند و به بسیاری کمک می کند. در حال حاضر انجمن خواستگاران وجود دارد. این یک سازمان رسمی است که برای ایجاد یک کد قوانین ایجاد شده است که درک می کند این سرویس چیست و چگونه کار می کند. هر شخصی که از خدمات خواستگاری استفاده کرده و فریب خورده است حق دریافت حمایت مادی و روانی را دارد. ما آژانس هایی را که از دستورالعمل های تأیید شده پیروی نمی کنند ، می بندیم. البته من قصد ندارم این بازار را در انحصار خود قرار دهم ، اما همه چیز را بر آن نظم می دهم.

آنها چه زنانی بودند که به آنها نمی خورد؟

- اول مالکووا است. یک زن 42 ساله هرگز ازدواج نکرده است ؛ او با مادرش به دادگاه آمده است. او در اولین ملاقات با مادرش آمد. و ادعای او این بود: «مردی به من بده. چیزی را که می خواهید کلون کنید ، هیپنوتیزم کنید تا او مرا بخواهد. " ما این کار را نمی کنیم. اگر مردی به دلیل این واقعیت که هیچکس تا 42 سالگی او را نمی خواست زن نمی خواهد ، مشکل در ما نیست ، بلکه در اوست. و زن دوم ماکسیمنکو است. شصت ساله. او با مردان خوابید و آنها پس از اولین شب مانند آتش از دست او گریختند. هم خنده دار و هم شرمنده. آنها در محاکمه گفتند: "من با او خوابیدم ، اما دیگر این کار را نمی کنم." این زنان روابط عمومی بدی برای خودشان ایجاد کردند.

آیا آنها در سالن دادگاه به شما توهین کردند ، آیا شما به دعوی متقابل فکر می کردید؟

- نه خودشان را مجازات کردند. آنها روشن شدند و در سراسر کشور مشهور شدند. آنها از ما ناراحت هستند که حتی دوستانشان نیز از آنها پشت کرده اند. اما وقتی روزنامه نگاران را به دادگاه دعوت کردید ، درباره چه چیزی فکر کردید؟ می خواستی ما را تحقیر کنی؟ خداوند اهل شکنندگی نیست ، او همه چیز را می بیند.

بسیاری از مردم سعی کردند من را متقاعد کنند که این دعاوی غیر ضروری است و خوب است که به توافق برسیم. اما حقیقت برای من مهمتر است. من 15 سال است که به عنوان کبریت ساز زندگی خود را تأمین می کنم. در این مدت ، نام من تبدیل به یک نام تجاری شد و صداقت و نجابت پشت آن ایستاده است.

شما کتاب "تمام ترفندها ، تکنیک ها و تله های یک زن واقعی" را منتشر کرده اید. جنسیت جوان با خواندن آن چه می تواند بیاموزد؟

- قوانین طبیعت ، روابط ، زندگی وجود دارد … زن و مرد وجود دارد. من قوانین همزیستی آنها را تجویز می کنم. در این کتاب ، من توصیه می کنم که اگر مردی در خانه زندگی می کند چگونه رفتار کند. به عبارت دیگر ، آنها یخچال خریدند - یک دستورالعمل ، یک مرد در خانه - یک دستورالعمل. در سطح ابتدایی.

توصیه شده: