فهرست مطالب:

شما مانند بیوه هستید و من مانند لیسانس
شما مانند بیوه هستید و من مانند لیسانس

تصویری: شما مانند بیوه هستید و من مانند لیسانس

تصویری: شما مانند بیوه هستید و من مانند لیسانس
تصویری: اوه چه زیبایی! جامپر فوق العاده خیره کننده 2024, مارس
Anonim

شما در موقعیت خانم هستید - راهی برای خروج پیدا کنید ،

چیزی قابل اعتماد و ساده.

و بدون منفعت متقابل پراکنده می شویم

شما مانند یک بیوه هستید و من مانند یک لیسانس.

کنستانتین آربنین

شما مانند یک بیوه هستید و من مانند یک مجرد
شما مانند یک بیوه هستید و من مانند یک مجرد

از قدیم الایام ، ازدواج مدنی به عنوان رابطه ای در نظر گرفته می شد که توسط مراسم مقدس عروسی روشن نمی شد. زمان گذشت ، اخلاق تغییر کرد و اصطلاح معمول"

من به نظرات کسانی که بدون شراکت با شرکای خود زندگی می کنند یا به چنین موقعیتی پایبند هستند علاقه مند شدم. در اینجا پاسخ هایی را که از رهگذران در خیابان شنیده ام آورده شده است:

- این نوع ازدواج بسیار راحت است ، بدون مهر در گذرنامه ، بدون هیچ گونه مسئولیت ، وظایف ، حقوق. امتحان کردم ، خوشم اومد.

- من طرفدار ازدواج مدنی هستم ، مردم در حال حاضر شخصیت های پیچیده ای دارند ، بهتر است ابتدا یکدیگر را بشناسیم ، عوارض طلاق کمتر است. اینجوری خیلی راحت تره

- ما تصور می کردیم که در زندگی مشترک در ازدواج مدنی با یکدیگر بیشتر آشنا می شویم ، اما با آشنایی خوب با یکدیگر ، نمی خواستیم زندگی مشترک را ادامه دهیم ، از هم جدا شدیم.

- ما سالهاست که در یک ازدواج مدنی زندگی می کنیم ، همه چیز خوب است. من در زندگی معمول زندگی می کردم ، به اندازه کافی داشتم. به هر حال نمی توانید فردی را با مهر نگه دارید ، باید هوشیار باشد.

- سخت ترین چیز برای من وضعیت "حقارت اجتماعی" است: من هم زن هستم و نه زن. برخی از مردان این را نشانگر در دسترس بودن من می دانند. با والدین خیلی سخت است. آنها به رابطه ما اعتقاد ندارند و دائماً با من مکالمات "پیشگیرانه" انجام می دهند. فکر می کنم اگر به اداره ثبت مراجعه می کردیم ، همه چیز فرق می کرد و دوستانم به من نمی گفتند "زن نی".

- من می خواهم ازدواج کنم ، از این ازدواج مدنی خسته شده ام. وقتی در محل کار با او تماس می گیرم ، گم می شوم و از من می پرسند چه کسی تماس می گیرد (چه بگویم: همسر ، معشوق ، دوست زندگی؟) ، در مقایسه با دوستان متاهل احساس می کنم به نوعی نقص دارم. و بنابراین شما عروسی ، لباس ، حجاب ، انگشتر می خواهید. علاوه بر این ، وقتی افراد غریبه به هم وابسته می شوند ، اگر بگویم من متاهل هستم ، می گویند: شما خیانت می کنید زیرا حلقه ای وجود ندارد. خسته از همه اینها.

- بله ، همه اینها مزخرف است ، حماقت. اگر مردم از امضای اوراق می ترسند ، به این معنی است که همه اینها بی اهمیت است ، برای مردان بسیار راحت است و شما نمی توانید آنها را حتی با کودکان نگه دارید.

- اگر مردم عاشق هستند ، پس باید به یکدیگر اعتماد کنند. من معتقدم که ازدواج مدنی افراد را فاسد می کند ، آنها به راحتی به آشنایی های مختلف می روند ، روابط جنسی ، برای یکدیگر ارزش قائل نیستند.

- در اصل ، در حال حاضر مفهوم ازدواج مدنی شیک و مدرن است ، اما من خودم می دانم که اگر گذرنامه ام مهر داشته باشد ، من با همه چیز متفاوت ، مسئولانه تر ، جدی تر رفتار می کنم.

چه کسی به مهر بدنام نیاز دارد؟

اما مهم نیست که مفهوم ازدواج مدنی چقدر "مدرن" باشد ، آزمایشی با چنین ارزش جاودانی به عنوان خانواده همچنان برای افکار عمومی زیاده خواه و بی اهمیت است.

پیش از این ، این کلمه شرم آور "زندگی مشترک" نامیده می شد ، در حال حاضر "ازدواج مدنی" نه تنها مربوط است ، بلکه مد نیز است و بسیاری از زوج های جوان بدون تلاش برای برقراری روابط روزمره ، زندگی قانونی مشترکی را آغاز نمی کنند. اما ، با این وجود ، افراد در ازدواج مدنی از موقعیت اجتماعی خاصی محروم هستند ، آنها از جدی بودن رابطه ، قدرت موقعیت و راحتی روانی خود احساس نمی کنند.

دلایل عدم ثبت رابطه آنها برای مردان و زنان متفاوت است. برای یک مرد ، این فرصتی برای اجتناب از مسئولیت های غیر ضروری است. در یک زن ، این اغلب اکراه برای از دست دادن یک مرد است. او او را دوست دارد و از اصرار بر رسمی شدن رابطه می ترسد ، بنابراین تسلیم اراده او می شود. "همسران" دیگران (و قبل از هر چیز خودشان) را متقاعد می کنند که نکته اصلی احساسات است و تشریفات به جایی نمی رسد.با ترک راه بازگشت ، ممکن است مرد متوجه نشود که چنین وضعیتی برای یک زن از نظر روانشناختی بسیار آسیب زا است. در واقع ، حتی با وجود روابط ایده آل در چنین خانواده ای ، یک زن ، هرچند ناخودآگاه ، بسیار بیشتر از آنچه در خانواده ای که توسط دولت به رسمیت شناخته شده است می ترسد. از نظر فکری ، او درک می کند که مهر گذرنامه ، تغییر نام خانوادگی ، تولد فرزند و سایر ویژگی های یک خانواده "عادی" نمی تواند مردی را در صورت جدایی حفظ کند ، اما او همچنان ثبات می خواهد به

و این فقط یک مشکل روانی نیست. از نظر حقوقی نیز در لحظه ای که زوج تصمیم به ترک می گیرند ، مشکلاتی وجود دارد. و در این مورد ، مانند ، در نگاه اول ، کمی ، مانند مهر در گذرنامه ، از اموال و سایر حقوق همسران و فرزندان آنها محافظت می کند. این تمبر بدنام "بی معنی" در واقع معنی زیادی دارد. ثبت ازدواج در اداره ثبت احوال حقوق و تعهدات هر یک از اعضای خانواده را تعیین می کند. پس از همه ، اگر - (خدا نکند) - "شوهر" مدنی با یک ماشین برخورد می کند ، زن نمی تواند چیزی برای خود نگه دارد ، حتی عکس او را به عنوان یادگاری نگه دارد ، زیرا تمام اموال مشترک به دست آمده به بستگان رسمی او و اثبات حقوق او فقط از طریق دادگاه امکان پذیر خواهد بود. بنابراین ، ازدواج مدنی همیشه یک خطر است ، اغلب شبیه نوعی از روابط منحرف و معیوب خانواده است. از نظر ظاهری ، همه چیز در یک خانواده معمولی به نظر می رسد. دو نفر - یک مرد و یک زن - با هم زندگی می کنند ، خانه اداره می کنند. و گاهی حتی بچه دار می شوند. تنها یک تفاوت وجود دارد: رابطه آنها به طور رسمی ثبت نشده است. اما اگر شخصی دیگری را دوست دارد ، می خواهد امنیت اجتماعی و مادی را برای او فراهم کند.

یک واقعیت جالب: طبق نتایج نظرسنجی ها ، 92 درصد از زنان مورد بررسی در پرسشنامه های مختلف می نویسند که "ازدواج کرده اند" ، در حالی که 85 درصد از مردان خود را "مجرد" می دانند.

همانطور که معلوم شد ، تعداد "اتحادیه های ثبت نشده" در حال افزایش است. اما در همان زمان ، تعداد سقط جنین ، کودکان "غیرنظامی" و مادران مجرد در حال افزایش است. همچنین یک واقعیت مشهور است که "همسران غیر رسمی" بیشتر از الکل و مواد مخدر استفاده می کنند ، از بیماریهای مقاربتی رنج می برند و درگیر پرونده های جنایی می شوند. ظاهراً نقض قوانین - اعم از معنوی ، که توسط خود خدا در مورد خانواده تعیین شده است ، و قوانین دولتی - برای دوستداران "عشق رایگان" ارزان نیست.

نظر دیگر

این چیزی است که کسانی که موقعیت ازدواج مدنی را انکار می کنند باید بگویند.

- ازدواج مدنی یک بازی با خانواده است و معمولاً بازی ها به پایان می رسد. این چیزی است بسیار دور از ذهن ، واقعی نیست ، "برای سرگرمی" ، گویی تظاهر به زن و شوهر ، حتی داشتن یک خانواده مشترک ، فرزندان. من معتقدم که این نفی مسئولیت است که مردم نمی خواهند آن را بر عهده بگیرند.

- من نگرش منفی نسبت به ازدواج مدنی دارم. مردم هیچ مسئولیتی در قبال همراه خود ندارند. در هر لحظه می توانید برگردید ، بروید ، هیچ کس هیچ چیز را به هیچکس بدهکار نیست و هیچ چیز را بدهکار نیست. اگر عهد و پیمان ازدواج وجود نداشته باشد ، صرف نظر از نیت افراد خوب ، روابط عادی ، مانند یک خانواده معمولی ، هنوز شکست می خورد. شرایط متفاوت است.

- وقتی در یک ازدواج مدنی زندگی می کنید ، احساس می کنید فردی که با آن زندگی می کنید مال شما نیست ، تا آخر متعلق به شما نیست.

- ازدواج یک عهد و پیمان است ، در پایان آن فرد به انتخاب شده خود وعده می دهد در حضور خویشاوندان ، دوستان ، پیش دولت و خدا ، تا زمان مرگ وفادار و محبت داشته باشد. و این قول نباید بر اساس احساسات باشد. در ازدواج مدنی ، مردم از این وعده ها اجتناب می کنند ، زیرا آنها از یکدیگر و ثبات کامل اطمینان ندارند که این برای همیشه است.

- من خودم چندین سال است که در ازدواج مدنی زندگی می کنم و می توانم یک چیز را بگویم: هرچه این مدت بیشتر ادامه پیدا کند ، احتمال ثبت نام کمتر می شود. در ازدواج مدنی ، افراد احساس خاصی از موقتی بودن ، بیهوده بودن روابط دارند ، اما مانند بسیاری از موارد در زندگی افراد: کار موقت ، دوستان موقت.و در صورت خیانت یا اتفاق دیگری در خانواده ، زن یا شوهر (غیر رسمی) فقط وسایل خود را جمع کرده و بروند.

ازدواج مدنی به ندرت رسمی می شود ، زیرا ناخودآگاه فرد چنین رابطه ای را به عنوان "پیش نویس" درک می کند ، که با بسیاری از اشتباهات ، لکه ها و لکه ها مشخص می شود. و "پیش نویس" معمولاً به سطل زباله فرستاده می شود تا راه را برای یک ورق کاغذ جدید که سرنوشت نهایی روی آن نوشته شده است ، جایی که برای مهر یاس بنفش وجود دارد ، باز کند.

توصیه شده: