فهرست مطالب:

5 قانون برای کمک به مدیریت کودکان
5 قانون برای کمک به مدیریت کودکان

تصویری: 5 قانون برای کمک به مدیریت کودکان

تصویری: 5 قانون برای کمک به مدیریت کودکان
تصویری: آموزش سبزیجات به فارسی و انگلیسی به کودکان/ داستانهای فارسی برای کودکان 2024, آوریل
Anonim

ده سال است که مادری خوشحال و دارای فرزندان زیادی هستم. من قوانین مختلفی را در مورد فرزندانم امتحان کردم - از کتابها وام گرفته ام ، از دوستان شنیده شده و به تنهایی اختراع شده ام. برخی از آنها بیشتر شبیه تهدیدها به نظر می رسیدند ، برخی دیگر بر خلاف طبیعت انسان بودند (فرزندان کوچک نمی توانند گاهی اوقات دعوا کنند ، مهم نیست که چقدر ممنوع باشند). سرانجام ، از طریق آزمایش و خطا ، قوانینی را پیدا کردم که کار می کند. شاید آنها در چارچوب آموزش سنتی قرار نگیرند. اما به راحتی به خاطر سپرده می شوند ، به راحتی قابل درک هستند ، به راحتی قابل استفاده هستند و واقعاً کار می کنند!

Image
Image

قانون شماره 1: اگر شما کار نمی کنید نمی توانید در اتاقی که من در آن کار می کنم حضور داشته باشید

هدف: به فرزند خود بیاموزید که در خانه به شما کمک کند یا حداقل حواس شما را پرت نکند.

من فکر می کنم من تنها کسی نبودم که از خودخواهی بچه هایی که به این موضوع توجه ندارند که مادرشان مشغول کار مهمی است عصبانی شده است ، و آنها از من می خواهند برای عروسک یک کفش پیدا کنم ، یا آنها تقاضا می کنند من به آنها کمک می کنم تا یک پازل پیچیده را بسازند. وقتی تعداد بچه های خانواده به چهار نفر رسید ، متوجه شدم که کار اشتباهی انجام می دهم.

حالا بچه ها به جای نشستن و انتظار به من کمک می کنند.

در ابتدا سعی کردم به آنها توضیح دهم که اگر آنها به من کمک کنند تا با کارم کنار بیایم ، زمان بیشتری برای ارتباط با آنها خواهم داشت. اما ، همانطور که می گویند ، "چانه زنی نامناسب بود": بچه ها به خوبی می فهمیدند که در هر صورت وقتی آزاد می شوم ، خواسته های آنها را برآورده می کنم ، این بحث نتیجه ای نداشت.

و سپس یک روز در آشپزخانه ، وقتی دخترم نظاره گر اتوکشی من بود و منتظر ماند تا من آزاد باشم و خواسته اش را برآورده کنم ، به این نتیجه رسیدم و بلافاصله تصمیم گرفتم یک قانون را بر اساس دو ویژگی که در کودکان مورد توجه قرار گرفته بود ، معرفی کنم:

  • در دوران کودکی و نوجوانی ، تمایل طبیعی آنها این است که تا آنجا که ممکن است در کنار مادر خود باشند.
  • شما قادر نخواهید بود با استفاده از استدلال های منطقی به نفع آن ، کودکان را متقاعد کنید که به میل خود به شما کمک کنند.

با مقایسه این دو واقعیت ، به دخترم گفتم که البته او موظف نیست به من کمک کند ، بلکه فقط بنشیند و به کارهایی که من انجام می دهم خیره شود. او باید برود. دختر چه کرد؟ او اولین گزینه را انتخاب کرد. حالا بچه ها به جای اینکه بنشینند و منتظر بمانند تا من کاری برایشان انجام دهم به من کمک می کنند و این انتخاب خود آنهاست.

قانون شماره 2: بعد از ساعت 8 شب کار نمی کنم

هدف: تنظیم زمان استراحت و خواب منظم سالم.

مهم نیست که چقدر از فرزندان خود (گاهی همسر خود) درخواست می کنید که عصرها ساکت تر باشند و مادر را اذیت نکنند ، زیرا مادر در طول روز خسته است ، مادر نیاز به استراحت دارد - بعید است که به خواسته خود برسید. وقتی دختر بزرگ 6 ساله بود و کوچکترین فقط دو ساله بود ، من بچه ها را جمع کردم و به طور رسمی اعلام کردم که وزارت حفاظت کار به تازگی قانون جدیدی را تصویب کرده است ، که بر اساس آن همه مادران از انجام وظایف خود پس از هشت عصر از آن روز به بعد ، من برای کودکان کتاب خواندن ، بازی کردن با آنها ، گوش دادن به داستانهای آنها ، حمام کردن ، شانه کردن - تمام وظایفم را انجام می دادم ، اما دقیقاً تا ساعت هشت شب.

بعد از من آنها "خاموش" شدند. من وانمود کردم که چگونه بازی کردن را فراموش کرده ام ، دستانم را بالا انداختم ، به ساعت اشاره کردم ، و به وضوح نشان داد که نمی توانم جلوی خودم را بگیرم!

این قانون نه تنها برای فرزندان ، بلکه (غیر مستقیم) برای شوهر نیز فوق العاده مفید بود! بچه ها یاد گرفتند که وقت خود را به تنهایی مدیریت کنند تا بیشتر با من بازی کنند: دختر تقریباً بلافاصله بعد از هشت شب به رختخواب رفت. شوهرم ، با پذیرفتن قوانین بازی ، بیشتر به من کمک کرد.به عنوان مثال ، با خواباندن کودکان: او فهمید که اگر تا هشت سال بمانیم ، باید همه کارها را به تنهایی انجام دهد. و اگرچه با بزرگ شدن کودکان ، محدوده "زمان مادر" گسترش یافته است ، اما این اصل که مادران باید ساعت های استراحت اجباری داشته باشند ، در سنت های خانوادگی ما باقی مانده است.

Image
Image

قانون شماره 3: آنچه را که داده اید می گیرید و با هیستری به جایی نخواهید رسید

هدف: بدون چانه زنی ، توصیه ، هیچ واکنشی به هیستری. آیا نان خوش طعم است؟ آنچه هست ، دیگری وجود نخواهد داشت.

فقط از کودکی ، به بچه داده شده است که بفهمد دنیا همان است که هست.

اکنون این "قانون وحشتناک" تقریباً توسط همه اقوام من که فرزندان خردسال دارند و دوستان در زمین بازی استفاده می شود. معنای عمیق آن این نیست که یک فرد بزرگسال از معاشقه با یک کودک دست بکشد و التماس کند که یک قاشق "برای مادر و پدر" بخورد ، به هیچ وجه. فقط از سنین جوانی به بچه ها این اجازه داده می شود که بفهمد دنیا همان چیزی است که وجود دارد: بله ، هیچ برابری در آن وجود ندارد ، زندگی می تواند ناعادلانه باشد و تنها پاسخ قابل قبول برای این بی عدالتی جهانی این است: نرو به هیستریک

وقتی برای اولین بار در مورد چنین قانونی شنیدم ، شک کردم: کار کردن خیلی ساده به نظر می رسید. اما در کمال تعجب ، چنین نگرشی نه تنها م workedثر بود و نتیجه هم به همراه داشت ، اما به نظر می رسید که خود بچه ها وقتی با نحوه عملکرد "دنیای بزرگسالان" آشنا می شوند ، نفس راحتی می کشند. شاید آنها به سادگی "توجیه فلسفی" کافی برای آنچه قبلاً بیش از یک بار با آن مواجه شده بودند نداشته باشند.

قانون شماره 4: "نمایش" را در جای دیگری تنظیم کنید

هدف: در فضایی با صلح و آرامش زندگی کنید.

من دوست دارم وقتی فرزندانم از صمیم قلب سر و صدا می کنند و سرگرم می شوند ، فریاد می زنند و آهنگ می خوانند ، این از سلامت جسمی و روحی آنها صحبت می کند. اما بیایید صادقانه به خود اعتراف کنیم: انرژی تجدید ناپذیر آنها گاهی اوقات می تواند دیوانه شود. به نظر می رسد کودک آزمایشی را روی شما انجام می دهد و آزمایش می کند که چقدر صبر شما برای گوش دادن به آواز بی پایان او یا شمارش در یک حلقه از یک تا ده کافی خواهد بود …

به طور کلی ، من فکر نمی کنم مجبور باشم دائماً شنونده-تماشاچی-قربانی کنسرت های پر سر و صدا آنها باشم. و بنابراین یاد گرفتم که از چنین رویدادهایی با درایت و به موقع و بدون فشار اجتناب کنم.

چگونه؟ این بسیار ساده است: پس از توجه کافی به "سرگرمی" آنها ، به آنها می گویم که من ممنوع نیست که بخوانم ، فریاد بزنم ، از حیوانات تقلید کنم ، عصبانی شوم و بر سر آنها بایستم ، اما نه در کنار من.

همین قاعده در مورد شرایطی که می خواهند لب های خود را بچرخانند یا پف کنند ، صدق می کند.

شما می توانید این قانون را با پر کردن آن با "محتوای آموزشی" اصلاح کنید ، همانطور که یکی از آشنایان من انجام داد: "من آماده هستم تا به شما گوش کنم وقتی که شما آماده صحبت کردن با من باشید." او به کودک 4 ساله خود می گوید اگر نمی تواند خودش را کنترل کند و سپس اتاق را ترک می کند.

Image
Image

قانون شماره 5: مسائل مالی قابل مذاکره نیستند

هدف: اگر از خریدن چیزی از کودک خودداری کردید ، از التماس ها و عصیان های مداوم او خلاص شوید.

آیا فرزندان شما قوانین مشخصی دارند؟

آره.
خیر

این قانون تنها در صورتی بی عیب و نقص کار می کند که شما آماده اجرای پیوسته و بی چون و چرا آن باشید. نکته اصلی: وقتی از شما خواسته می شود چیزی بخرید ، فقط تصمیم خود را به کودک می گویید: بله یا خیر. و هیچ بحثی در این مورد وجود ندارد. اگر کودک شروع به اعتراض کرد و خواستار توضیح شد ، با آرامش اما پیوسته مانند یک جمله می گوید: "مسائل مالی مورد بحث قرار نمی گیرد." برای مقابله با اولین حمله و تسلیم نشدن و مشاجره ، به نیروی اراده مناسب نیاز است. فقط تکرار آرام: "مسائل مالی مورد بحث قرار نمی گیرد."

در این قانون یک روی دیگر سکه نیز وجود دارد: اگر کودکان پس اندازهای خود را داشته باشند و بخواهند آنها را برای چیزی خرج کنند ، شما فقط حق رای مشورتی دارید ، اکنون نمی توانید منع کنید (البته اگر ما نباشیم صحبت در مورد خرید چیزی که سلامت یا ایمنی کودک را به خطر می اندازد). از این گذشته ، همانطور که خود شما اظهار داشتید ، "مسائل مالی مورد بحث قرار نمی گیرد".اما ، در نهایت ، حتی اگر خریدهای آنها از دیدگاه شما مطلوب نباشد ، آنها در آینده به کودک یاد می دهند که پول را به درستی مدیریت کند ، اشتباهات خود را درک کند.

توصیه شده: