و معجزه شروع می شود
و معجزه شروع می شود

تصویری: و معجزه شروع می شود

تصویری: و معجزه شروع می شود
تصویری: کتاب صوتی زندگی دومت وقتی شروع می شود که می فهمی فقط یک زندگی داری اثر رافائل ژیوردانو 2024, مارس
Anonim
و معجزه ها شروع می شوند …
و معجزه ها شروع می شوند …

Tex … و آنتن ها! قطعاً باید سراغ آن سبیل های کوچک و سکسی بروید. این چیزی نیست که من از مردان سبیل دوست ندارم. من خودم به شما قالب می زنم ، بنابراین می دانم چه کار می کنم. من خالق شما هستم. عجیب است که چرا این کلمه"

و شما بسیار نرم ، انعطاف پذیر ، بی شکل هستید. فقط آنتن ها ، که تحت تأثیر روحیه بازیگوش خودم ، فقط به شما چسبیدم.

و اکنون (زبان خود را از تنش بیرون می کشد !!!) glaaaaazki…. چه رنگی خواهند بود؟ من همیشه از افراد چشم آبی خوشم می آمد. سلام … به نوعی ناهموار - یک چشم کمی خیره می شود. هیچی ، بیایید دوباره انجامش دهیم من بیشتر از 7 روز وقت دارم. هنوز یک ماه کامل پیش رو دارم ، پس عجله نکنید. اجازه دهید کمی خشک کنید و چشمان آبی محکم به صورت شما چسبیده است.

لب ها اوه ، این باید با دقت انجام شود! فقط نازک نیست - من نمی توانم افرادی را که لب های نازک دارند تحمل کنم. به نظر من همه آنها عصبانی هستند. تو اینطور نیستی! اما همچنین بسیار ضخیم نیست - پیراشکی نیز راهی برای خروج نیست. بنابراین ، نسبتاً متورم است ، به طوری که وقتی لبخند می زنید ، روی صورت شما بسیار اشتها آور به نظر می رسند. خوب ، بیایید بررسی کنیم … اوه ، چقدر زیبا لبخند می زنیم!

حالا بینی. بینی در یک فرد شاید مهمترین چیز باشد. نه ، با مشخصات رومی به دلایلی شروع به شبیه شدن به یک فروشنده میخک از بازار شهر ما کردید. دکمه. اوه ، فی … چشمان آبی و بینی دکمه ای شما را به نوعی ایوانوشکا احمق تبدیل کرده است. و اگر این قسمت خیلی بزرگ ، مستقیم و کمی انتهای آن نیست؟ در اینجا ، درست خواهد بود. شما عزیز ، اینجا روی طاقچه دراز بکشید ، خود را با پرتوهای خورشید تغذیه کنید ، خشک کنید …

وقت آن است که موهای خود را بچسبانید. برای این منظور می توان از انواع وسایل بداهه استفاده کرد. پو خیلی خوب نیست ، شما شبیه یک پدربزرگ تقریبا کچل از حیاط همسایه هستید. نخ های رنگی نیز یکسان نیستند. پانک ها و آن ها شما را برای خود نمی گیرند. تراشه های فلزی - اوه ، خنده دار ، شبیه الکترونیک هستید. در اینجا ، من به آن رسیدم! کمی پشم از کت خز مصنوعی من بسیار خوب عمل می کند. رنگ بور روشن با موهای خاکستری کمی قابل توجه. روشنفکر ، من اینگونه زندگی کردم. وقتی دوباره شما را خشک کردم ، باید کافکا را کنار پنجره بخوانم - برای یک مجموعه کامل.

زمان قالب بندی بالاتنه فرا رسیده است. او بدن است. او بالاتنه است. اما کلمه "نیم تنه" مورد علاقه من است. ورزش ها. نه ، موهای با ظاهر زیبا مناسب نیست. لاغر. خوب هم نیست شما مانند یک انقلابی در تبعید با مالاریا شده اید. اما این پیکربندی دارای ارتفاع متوسط ، شانه های پهن و قوی است. بنابراین اگر ویژگی های پرتره تا حدودی از برخی از شاعران کودک وام گرفته شود ، چه می شود؟ بله ، من نباید فراموش کنم که انواع پیچ و مهره ها و زبان ها را به شما معرفی کنم - شما همیشه باید کمی پسر باشید.

دستها قوی هستند ، اما خیلی بزرگ نیستند. من واقعاً نیازی به خال حفر کننده ندارم.

پاها خیلی بلند نیستند ، بالاخره شما بالرین نیستید. آه ، آنها در حین خشک شدن کمی خم شدند. خوب ، خوب ، شما می توانید راه بروید. علاوه بر این ، پاهای کمی کج حتی جذابیت خاصی به مرد می بخشد. خوب ، همه چیز به نظر می رسد. 31 دسامبر من انجام دادم!

شب سال نو. میز جشن برای یک نفر سرو می شود. زنگ هشدار می زند. نکته اصلی این است که عجله نکنید و سپس همه چیز درست می شود. ما یک تکه کاغذ کوچک بر می داریم و می نویسیم: "من می خواهم این عروسک زنده شود!" حالا یک تکه کاغذ را آتش می زنیم و خاکستر را در یک لیوان شامپاین غرق می کنیم و همه چیز را سریع می نوشیم. بم! - بار دوازدهم وقت داشته باشی !!!!

صبح روز 2 ژانویه ، من از یک تماس تلفنی ناخوشایند و طولانی بیدار می شوم.

- سریع دست به کار شوید. ما اینجا انسداد داریم ، و شما در حال سرگردان هستید که می داند کجاست!

- بله ، چگونه ناشناخته است؟ کی میدونه؟ چرا ، من در خانه هستم … - مونولوگ من با بوق های کوتاه در طرف دیگر قطع می شود.

لباس می پوشم ، کلیدهای آپارتمانم را در کیفم می گذارم و با ماشین به محل کار می روم. حالا من هرچه فکر می کنم به او خواهم گفت.تا کی او از روان من سوء استفاده خواهد کرد؟ بنابراین ، اگر من یک زن تنها و بی دفاع هستم ، می توانم بدون هیچ گونه وجدان از رختخواب بیرون کشیده شوم ؟؟؟ و هنگامی که من برای کار دیر می کنم ، خوب ، حدود 40 دقیقه ، پس شما قطعاً باید در پشت سرم فریاد بزنید: "مارینا والریوونا! این طبق معمول ، آخرین بار است؟" وای! من دیگر قدرت تحمل این ظالم و مستبد را ندارم. دان پدرو در مقیاس منطقه ای است! اما من قطعا خوش شانس خواهم بود. "آنها در شب سال نو می گویند ، هر چه می خواهند ، همه چیز همیشه اتفاق می افتد ، همه چیز همیشه اتفاق می افتد …" خوب ، روزی شادی چشم آبی ، چشم خاکستری و هوشمندانه من نیز باید به من لبخند بزند!

من تند تند درب دفتر میدان را باز می کنم و … مادران عزیز هستند … خوب ، قبلاً کجا را نگاه کردم؟

- آناتولی ونیامینوویچ! - من در آستانه یخ می زنم. آیا تا به حال سعی کرده اید برای خود سبیل تهیه کنید؟ آیا آنتن های کوچکی می شناسید؟ …

توصیه شده: