امور خانواده از دید روزنامه نگاران و روانشناس
امور خانواده از دید روزنامه نگاران و روانشناس

تصویری: امور خانواده از دید روزنامه نگاران و روانشناس

تصویری: امور خانواده از دید روزنامه نگاران و روانشناس
تصویری: خودشناسی از دیدگاه روانشناسی تحلیل روابط متقابل زهره کلاهدوز مشاور خانواده در تورنتو 2024, مارس
Anonim
امور خانواده از دید روزنامه نگاران و روانشناس
امور خانواده از دید روزنامه نگاران و روانشناس

همه چیز با این واقعیت شروع شد که من موضوع پایان نامه خود را به او گفتم. مخاطب من یک روزنامه نگار بسیار باهوش و بسیار پیشرفته از شهر ایوانوو بود - او در نگهبانی بود.به تدریج ، چیزی مانند متن زیر از چشم او بیرون آمد:"

با این حال ، خوانندگان عزیز (و خوانندگان) ، از این مقدمه خسته کننده عذرخواهی می کنم. اما این جایی است که گفتگو در مورد حقوق و وظایف زنان آغاز شد ، که شما (البته اگر بخواهید) در زیر می خوانید. در محیطی متفاوت ، در زمانی متفاوت ، شاید ما در مورد موضوعی متفاوت و از موقعیت های مختلف صحبت می کردیم. اما در آن لحظه در دنج (میزهای چوبی ، دیوارهای برهنه و سقف های کم) باشگاه مسکو "Project OGI" خدمتکار محقر شما - الکساندر سامیشکین در مورد حقوق زنان صحبت کرد ، اما آنا سمنووا ، روزنامه نگار زیبا ایوانوو ، در پاسخ به این اظهارات "که یک دختر شایسته نباید به خصوص با صدای بلند صحبت کند" شگفت زده شد. مکالمه از نظر رویکرد به مشکل سرگرم کننده بود (به لطف آنیا). هیچ دیکتافونی در دست نداشت ، بنابراین نمی توانم صحت عبارات فردی را تضمین کنم ، اما سعی کردم معنای آنها را حفظ کنم.

آل.: به عنوان یک واقعیت ، زن به تازگی با ما به وجود آمده است. سرنوشت مادام العمر او همیشه تحمل سنگین ترین بار بود (زیرا جامعه بر دوش آن بود) - بار خانواده. و باید بگویم ، در روسیه او هنوز آن را حمل می کند. فضای زندگی یک خانه جداگانه در کشور ما به همه اعضای خانواده تقسیم نمی شود. این هدیه به یک زن اهدا می شود: "تو یک زن هستی ، یعنی من ، بشوی ، تمیز کن!"

آنیا: خانم احمق همه این کارها را با وظیفه انجام خواهد داد. به طور کلی ، تعداد زیادی بستگی به تعداد دعاوی علیه همسر یا همسرتان دارد ، آن را آنطور که می خواهید بنامید. و اما - نحوه بیان این ادعاها. اگر مردی به همسرش می گوید: "مال من ، بشوی ، تمیز کن!" بی احترامی است در همه موارد دیگر ، برای ما لذت بردن از پخت غذا ، ایجاد دنج در خانه و ایجاد راحتی است. آیا تفاوت را احساس می کنید؟ شخصاً ، من عاشق آشپزی هستم ، اگرچه اغلب اوقات نه.

آل.: دقیقاً - نه به آن. بیایید یک مثال خاص بزنیم. در خانواده من ، هر دو والدین کار می کنند - هم مادرم و هم پدرم. درست است ، پدر ، پس از کار به خانه می آید ، روی مبل می افتد و با لذت های تلویزیون داخلی آشنا می شود. و مادرم ، تا آنجا که به خاطر دارم ، از کار عقب می افتد ، مانند یک قاطر آسیای مرکزی با کیسه بار می کند و وقتی به خانه می رسد ، شروع به رقصیدن در اجاق می کند. مبارزه برای انضباط و عملکرد مدرسه همیشه بر دوش مادرم بوده است. به علاوه رویارویی با پلیس - من یک نوجوان سخت بودم. پدر زمانی که لازم بود یک سیلی به سر بزند در تربیت شرکت کرد.

من برای همسرم چنین سرنوشتی را آرزو نمی کنم و تمام تلاش خود را می کنم تا او این را تجربه نکند.

آنیا: افسوس ، این یک قاعده بود. روح خانواده شوروی احترام زیادی برای یک مرد به قیمت جان و انرژی خود است. و این به راحتی قابل توضیح است - ما از جنگ جان سالم به در بردیم و کمبود شدید جمعیت مردان وجود داشت. والدین ما در همان خانواده هایی رشد کردند که مردان ، به عبارت ساده تر ، اصیل نبودند. در نتیجه ، الگوهای زناشویی کاملاً کپی و به خانواده های آنها منتقل شد. حالا اوضاع در حال تغییر است.

آل.: شاید. اما یک زن در روسیه مانند سالها قبل ناتوان است. مشکل این است که فقدان حقوق او نمی تواند در نهاد مادری منعکس شود. دختری که مورد تجاوز قرار گرفته است ، گزارش تجاوز جنسی نمی دهد زیرا از حقوق خود اطلاع ندارد و از شرم و محکومیت می ترسد. و اغلب مادرش دست او را به پلیس می کشاند. در اعضای هنوز شوروی ، او بخش دیگری از تحقیر اخلاقی را دریافت می کند ، زیرا پلیس با او به همان شیوه ای کار می کند که با یک مجرم تکرار می شود. نمی داند چگونه این کار را متفاوت انجام دهد.آسیب روانی عمیق تر و قوی تر می شود و بدون گذراندن دوره توانبخشی ، این دختر هرگز به مادری سالم از نظر جسمی و روحی تبدیل نخواهد شد. او نیز دیگر یک زن تمام عیار نخواهد بود. رابطه جنسی مانند یک وظیفه برای بقیه عمر است. شما می توانید مردان را سرزنش کنید ، اما تقصیر واقعی جامعه ای است که کودک در آن بزرگ می شود.

آنیا: مدتهاست گفته می شود که اکثر قربانیان خشونت اغلب خودشان باعث ایجاد یک وضعیت بحرانی می شوند. و اگر او را ایده آل نکنید و دختر را به عنوان موجودی فقیر و ناراضی تلقی نکنید ، می بینید که ایده آل برای او یک اغواگر روشنفکر بزرگسال بود. اینها آمار است - هر دومین دختر شهری در خواب چنین مردی است. در حماقت کودکانه اش. او تصور ضعیفی از عواقب آن دارد ، در ذهن او چنین مردی حامل احساسات خالص و عالی است ، هدیه دهنده طلا و جواهر و گل است ، اما به هیچ وجه صاحب میل جنسی طبیعی نیست. و برای هر لولیتا یک هامبر وجود دارد. تجاوز در این مورد نتیجه میل به اثبات خود است. "من همه چیز را مانند موارد بزرگ می خواستم!"

آل.: بنابراین فکر می کنید خود زن مقصر همه مشکلاتش است؟

آنیا: فقط در قسمتی که نمی خواهد فکر کند.

آل.: می بینید ، ذهن یک پدیده انتخابی است. یکی دارد ، دومی ندارد - خدا آن را محروم کرد. اما این بدان معنا نیست که فقط کسانی که می دانند چگونه فکر کنند می توانند از حقوق خود استفاده کنند. حقوق باید برای همه باشد.

آنیا: این در حال حاضر یک آرمان شهر است.

آل.: … اما همبستگی زنان چطور؟

آنیا: فقط یک افسانه! همان چیزی که درباره همبستگی مردانه است.

افشاگری های ما چنین است. و در عین حال ، من می خواهم نظر یک متخصص را بشنوم ، زیرا در یک گفتگو ، یا بهتر بگویم اختلاف ، فقط مشکلات رایج ذکر شده است. ما از مارینا سلزنوا ، روانشناس تحلیلی ، خواستیم در مورد آنها اظهار نظر کند: حقیقت در سخنان اسکندر و آنا است. البته ، هنگام صحبت در مورد حقوق زنان نباید افراط کنید. مردان نیز از تاریخ ناراحت هستند. برای کارهای خانه تا 30 ساعت در هفته ، در حالی که مردی به سختی 10 نفر از شما حمایت می کنم ، امیدوارم ، اما کار شما آسان تر است. این درست است ، اما افسوس ، از بودجه خانواده برای مردانی که بیش از یک زن هزینه می کنند. مقایسه کنید تجزیه و تحلیل در خانواده شما و شما این را درک خواهید کرد. اسباب بازی های کاملا زنانه - چرخ خیاطی و بافندگی ، غذاساز و غیره - ارزان تر از سرگرمی مردان در قالب ضبط صوت ، تلویزیون ، دوربین فیلمبرداری. من در مورد ماشین صحبت نمی کنم و تفاوت با لباس نیز قابل توجه است. اگرچه خانمها اغلب تعدادی از لباس ها را می گیرند NS

در مورد موضوع تجاوز به نوجوانان ، این موضوع بسیار ظریف است. باید در نظر داشت که یک دختر از نظر جنسی کاملاً متفاوت از یک پسر است. در دوران بلوغ - دوره شکل گیری جنسیت - دختر نیازی به تحقق جنسی ندارد. او از نظر فیزیولوژیکی آمادگی ارگاسم را ندارد. با این حال ، اغلب نیازهای او برای محبت ، مراقبت ، توجه با میل به صمیمیت بدنی اشتباه گرفته می شود.

یک پسر نیاز به رابطه جنسی دارد ، یک دختر نیاز به محبت کلامی ، تجربه شهوانی اما جنسی ندارد. دختر به نیازهای خود برای عشق پی می برد ، "به کلمه می رود" ، و پسر به "ندای گوشت". و به همین دلیل است که دختر با میل و رغبت از یک فرد بزرگسال اطاعت می کند که قبلاً مهارتهای خاصی را دارد. البته این یک تحریک ناخودآگاه به نظر می رسد. به همین دلیل کار با یک کودک از 11 تا 12 سال تا 17-18 بسیار مهم است. برای توضیح چیزی برای او ، والدین از بحث در مورد "موضوعات ممنوعه" نمی ترسند و اغلب برای پیشگیری به روانشناسان مراجعه می کنند."

توصیه شده: