فهرست مطالب:

چرا و چگونه زنان خیانت می کنند
چرا و چگونه زنان خیانت می کنند

تصویری: چرا و چگونه زنان خیانت می کنند

تصویری: چرا و چگونه زنان خیانت می کنند
تصویری: سه دلیل خیانت زن به همسرش چیست؟ چرا زنها خیانت میکنند؟ 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

هرگز تقلب نکرده اید و تعجب می کنید که چگونه این اتفاق می افتد؟ یا شاید به چپ رفتن فکر می کنید و می پرسید چه اتفاقی می افتد؟ داستانهای "تجربه شده" را بخوانید. در اینجا نحوه و دلایل خیانت زنان رخ می دهد.

از سر کسالت - گزینه ای نیست

تقلب هیچ ایرادی ندارد ، برعکس ، همه چیز بسیار دلپذیر است ، فقط پس از چنین دوپینگ احساسی قدرتمند در قالب رابطه جنسی سرد با یک مرد جدید ، یک خلأ احساسی ظاهر می شود. بعد از 5 سال ازدواج ، من صادقانه حوصله ام سر رفته بود و در محل کار یک همکار خوش تیپ و جالب وجود داشت. پس از 15 سال ازدواج ، او نیز بی حوصله بود ، او عاشق معاشقه و روابط بدون تعهد بود. به طور خلاصه ، با وجود این که هر دو ازدواج کرده بودند ، آنها شروع به ملاقات کردند ، در ابتدا بسیار جالب بود ، آدرنالین ، عشق و اشتیاق. و دوباره حوصله ، فقط بعد از یک معشوق سرسخت ، من اصلا نمی خواهم به شوهر قدیمی ام نگاه کنم. او کاملاً بی علاقه شد و علاقه معشوقش به من کم رنگ شد. در نتیجه ، من نمی توانم با شوهرم زندگی معمولی داشته باشم ، او مرا آزار می دهد ، به عنوان یک مرد علاقه ای به من ندارد ، در مقایسه با یک معشوق ضرر می کند ، و با معشوق هم کار نمی کند ، او نمی کند. به من نیاز ندارد ، او یک خانواده دارد ، یک زن ، مشکلات خودش ، سرگرمی های جدید … اکنون امیدوارم که با مرد جدیدی ملاقات کنم و اشتباهاتم را در نظر بگیرم. من می توانم با اطمینان بگویم که تقلب به دلیل کسالت گزینه ای برای حل مشکلات خانوادگی نیست ، حتی برای من بدتر شد.

من ادویه می خواستم ، افراطی

زندگی آرام و سنجیده ای وجود داشت ، بدون هیچ گونه تغییر خاصی ، استرس ، طغیان احساسات ، همه چیز تا حد وحشت و دندان قروچه خسته کننده بود. من چیزی تند و شدید می خواستم ، فکر کردم: باید با موتورسیکلت رانندگی کنم ، رانندگی کنم ، خسته کننده شوم ، 200 کیلومتر در ساعت با ماشین رانندگی کنم … رها نکردم و به خیانت آمدم. احساسات جدید ، افراد ، تنوع ، ترس از شناخته شدن. من از هیچ چیز پشیمان نیستم ، ما هر دو از نظر جسمی و روحی استراحت کردیم.

میوه ممنوعه چندان خوش طعم نیست

من به شوهرم خیانت کردم ، من احساسات خشونت آمیز می خواستم ، به طور کلی ، طبیعتاً ، من فردی هستم که دائماً به دنبال ماجراجویی هستم ، دوست دارم به تنهایی به کشورهای عجیب و غریب سفر کنم ، ورزش های شدید را دوست دارم. در طول سفر با یک مربی جوان ملاقات کردم ، او مراقب ، ملایم ، جالب است ، من حتی به او نگفتم که ازدواج کرده ام. من فقط به خودم اجازه دادم یک فرد فاسد و بدون عقده باشم و مشروبات الکلی زیادی بنوشم. اگر در زندگی عادی من یک همسر نمونه هستم که بر گردن شوهرم نشسته است ، پس با مربی نقش و شمایلی کاملاً متفاوت را امتحان کردم. و به محض اینکه آن را امتحان کردم ، فهمیدم که مال من نیست.

من سرخوشی ، طوفان احساسات ، رابطه جنسی گیج کننده می خواستم. اما در واقع هیچ سرخوشی وجود ندارد ، کنجکاوی معمولی وجود دارد.

Image
Image

در رابطه جنسی ، همه مردان یکسان هستند. و خیانت با مردی تصادفی که مطمئناً می دانید آینده مشترکی وجود نخواهد داشت ، گویی در حال خرید لباس در یک بوتیک هستید ، به خوبی می دانید که نخرید. پس از این حادثه ، دیگر به مردان دیگر نگاه نمی کنم. میوه ممنوعه بی مزه بود و ارزش آن را نداشت. میوه ممنوعه ، که در دسترس قرار گرفته است ، دیگر شیرین نمی شود. و زمان زیادی طول می کشد تا تمام خاک باقی مانده را بشویید.

من شخص خوبی را از دست دادم

من مرد معشوقم را به موقع از دست دادم و بسیار پشیمان شدم. و این نه به این دلیل که او متوجه شد ، بلکه به این دلیل است که وقتی بعد از رابطه جنسی روشن با یک عاشق پرشور می آیید ، شوهر شما برای شما بی اهمیت به نظر می رسد ، حتی بدتر از قبل از خیانت. و بیشتر ، بیشتر به نظر می رسد که شما او را دوست ندارید. در نهایت ، او خودش را رها کرد. و من برای مدت طولانی پشیمان شدم. از آنجا که من چنین شخص مهربان و مهربانی را از دست دادم ، که مرا دوست داشت و به من احترام می گذاشت ، و در عوض یک خودخواه متکبر دریافت کردم ، که در عرض چند ماه با او جدا شدم ، زیرا شخص واقعی او را تشخیص دادم.

من با سابقم تسویه حساب کردم

اتفاقی در مترو با مردی آشنا شدم که زمانی دوستش داشتم. 10 سال پیش ، او از احساسات من مطلع بود ، اما نمی خواست رابطه داشته باشد.و به طور کلی ، صادقانه بگویم ، او رفتار خیلی خوبی نداشت. ده سال من نمی خواستم چیزی در مورد او بشنوم ، ببینم یا بدانم. و سپس آنها عبور کردند ، همه افکار فقط درباره او هستند ، مغز در حال جوشیدن است ، اعصاب نمی توانند آن را تحمل کنند.

من نمی توانم در محل کار تمرکز کنم ، من در خانه در ابرها پرواز می کنم ، تمام مدت خیالاتی در ارتباط با آن دارم.

متاهل هستم ، شوهر مهربانی دارم و به چیز دیگری فکر می کنم. شوهر متوجه می شود ، سوال می پرسد. من دائماً از خواب می ترسیدم ، اما هنوز هم با آن سابق که ناگهان عاشقم شد ، آشنا شدم. ما شش ماه با هم ملاقات کردیم ، متوجه شدم که من هیچ حسی نسبت به او ندارم ، فقط یک رنجش قدیمی ، آنچه او ده سال پیش کنار گذاشت ، مرا شکنجه کرد ، غرورم زخمی شد ، و اکنون او پای من است ، و او مطلقا چنین نمی کند مورد نیاز می توانید بگویید من به شوهرم خیانت کردم تا با یک معشوق قدیمی که یک بار مرا نادیده گرفت ، تسویه حساب کنم.

او هنوز ازدواج نمی کند

حتی زمانی که رابطه ناامید کننده باشد ، ممکن است خیانت رخ دهد. یکی از دوستان من دوره ای به سمت چپ راه می رود ، زیرا می فهمد که مردش هرگز با او ازدواج نمی کند.

Image
Image

"همه چیز از نارضایتی"

من فقط با شوهرم رابطه جنسی کافی نداشتم ، رابطه جنسی خوب و احساسی. در سن 30 سالگی ، اتفاقی برای من افتاد و رابطه جنسی برای من بسیار مهم شد و شوهرش "این کار را از روی عادت انجام داد". در ابتدا سعی کردم همه چیز را با شوهرم برطرف کنم ، در این زمینه با او صحبت کردم. اما در عمل ، وقتی صحبت از مسائل صمیمی می شود ، مردان اغلب سکوت می کنند ، از مشکل دور می شوند ، آن را تشخیص نمی دهند. این اتفاق می افتد که شما یک بار به او گفتید ، دو گفت ، سه گفت - و او فقط آزرده می شود. و شما با مهربانی و بدون سرزنش صحبت می کنید. سپس - نارضایتی و در نتیجه خیانت.

من چشمه ای از احساسات می خواهم

قبل از ازدواج ، او خیانت کرد ، درست با گذشت زمان ، رابطه جنسی بی معنی شد ، من چیز جدیدی می خواستم ، به طوری که از بین برود. هر چه می گویند ، من شخصاً برایم سخت است باور کنم که با مردی که او را بالا و پایین می شناسید ، می توان دوباره آن چشمه احساسات را دوباره تجربه کرد ، همانطور که در آغاز یک رابطه ، زمانی که شما تقریباً آن مرد را نمی شناسید. از هیچی پشیمون نیستم ، عالی بود

خیانت به نفع خانواده

گاهی اوقات خیانت به شما این امکان را می دهد که بفهمید شما به هیچکس به جز شوهر خود احتیاج ندارید. در مورد یکی از آشنایان من نیز چنین بود … آنها در رابطه خود بحران جدی داشتند ، درخواست طلاق کردند و او تصمیم گرفت با مردی که انواع علائم توجه را به او نشان می داد به او خیانت کند. یک شب طول کشید تا بفهمد چقدر همسرش را دوست دارد ، انگار دنیا برای او وارونه شده بود و او صد در صد به او داد ، همه چیز را در خانواده تنظیم کرد. اکنون ، 3 سال است که همه چیز در آنها خوب است.

توصیه شده: