فهرست مطالب:

درس خواندن
درس خواندن

تصویری: درس خواندن

تصویری: درس خواندن
تصویری: چجوری شاگرد اول شدم؟ (نحوه درس خوندن واسه کنکور و دانشگاه) 🎄 ولاگمس روز پنجم 2024, مارس
Anonim
Image
Image

افلاطون به ما گفت: "کتاب یک معلم گنگ است." وقتی کوچک بودم واقعاً خواندن را دوست نداشتم. والدینم دائماً به آنچه در تابلوهای مغازه نوشته شده بود علاقه مند بودند ، اما بیهوده. به جای کتابهای رنگارنگ ، طنابی را در دست گرفتم و به طرف پانک های حیاط دویدم. اما در کلاس پنجم ، تصمیم گرفتم قبل از خواب چیزی برای دختر عروسکم بخوانم ، دانو را بی سر و صدا قورت دادم. دوست داشت. و سپس شروع شد: "آلیس در سرزمین عجایب" ، "جادوگر شهر زمرد" ، "پادشاهی آینه های کج" و بسیاری دیگر از پرفروش های کودکان.

بعداً ، دروس ادبیات با آثار جدی نویسندگان بزرگ برگزار شد. و من مرتباً کوپرین ، یسنین و حتی نی ماین را می خوانم. اما به محض اینکه عاشق دانش آموز چشم قهوه ای شد ، پوشکین با "دوبروفسکی" خود به پس زمینه رفت. وقتی از شیمی غافل شدم ، "جنگ و صلح" به عنوان چیزی غیرقابل درک با پاراگراف های بزرگ در حافظه من ماند. سرانجام ، اولین قدم زدن هایم زیر ستاره ها با یک دانشجوی سال اول مانع از خواندن درست جنایت و مجازات شد …

و با این حال من دنیای غنی ادبیات را به طور کامل آموخته ام. به تدریج ، قفسه من با آلبوم های عکس و سوغاتی پر از کتاب. کسانی که توسط دوستان توصیه می شدند ، والدین به آنها توصیه می کردند و آنچه از همکلاسی ها باقی مانده بود. کتابهایی که در مترو می خواندم ، در سخنرانی های خسته کننده ، با آثار قهوه و نشانک های روشن ، به آرامی تبدیل به یک کتابخانه کوچک می شد. اگرچه کوچک ، کمی رنگارنگ و ضعیف است ، اما مال من است.

خانه بدون کتاب مانند بدن بدون روح است

هر زمان که به کسی ملاقات می کنم ، همیشه به کتابخانه خانه توجه می کنم. روانشناسان می گویند شما می توانید چیزهای زیادی در مورد یک فرد از اعتیاد "کتابخوان" خود بیاموزید. پس از همه ، انتخاب این یا آن کتاب به طور مستقیم به شخصیت ما بستگی دارد.

طبق آمار ، رمان های فانتزی ، عرفانی و "گوتیک" عمدتا توسط جوانان خوانده می شود. اگر کتابخانه شما تحت تسلط ری بردبری ، برادران استروگاتسکی و استفان کینگ است ، ممکن است در زندگی فاقد رویداد و تجربیات حاد باشید.

شاید شما در قضاوت خود بیش از حد درست عمل کرده اید و اغلب برای سرسختی مورد سرزنش قرار می گیرید؟ خوب ، این خیلی بد نیست. با این حال ، دنیای فانتزی یک دنیای تخیلی و افسانه ای است که در آن احساسات زنده ای را تجربه می کنید. بنابراین ، شاید ارزش تغییر روش معمول زندگی را داشته باشد و نیاز به همدلی با قهرمانان مکس فرای به خودی خود از بین برود؟

Image
Image

در کتابفروشی ها پرفروش ترین رمان ، کارآگاه و فیلم های اکشن هستند. اگر مجموعه ای مرتب از کتابهای شیلوا یا مارینینا در قفسه های خود دارید ، می توان با اطمینان گفت که عاشقانه کمی در زندگی شما وجود دارد و شما برای تحقق رویاهای خود عجله ای ندارید. دخترانی که در رمان های عاشقانه ضعف دارند ، احتمالاً هنوز در زندگی شخصی خود تصمیم نگرفته اند: آنها افراد چندان هدفمندی نیستند ، آنها دوست دارند "در ابرها آویزان شوند".

در مورد کسانی که کتابخانه خانگی آنها تحت تسلط آثار کلاسیک روسی و خارجی است ، روانشناسان در مورد اینها می گویند که اینها دخترانی با شخصیت هستند. آنها دنیای درونی غنی دارند و به عنوان یک قاعده ، چنین خانم های جوان دوستان و همراهان قابل اعتماد زندگی هستند. اما این احتمال وجود دارد که آنها در قضاوت خود کمی قدیمی باشند و گاهی اوقات برای اطرافیانشان کار آسانی نیست.

با این حال ، همه چیز در زندگی نسبی است. و اگر شما عاشقانه رمانهای عاشقانه دانیلا استیل را می خوانید ، این بدان معنا نیست که ضریب هوشی شما پایین تر از یک کودک هفت ساله است. اما اگر فقط آثار کلاسیک را بشناسید و هیچ سفر مترو بدون حجم شعر کامل نباشد ، چطور؟ البته ، این بدان معنا نیست که شما "جوراب آبی" هستید.خانم های جوان مدرن دارای طیف گسترده ای از تمایلات "کتابی" هستند.

می توانم با اطمینان کامل بگویم که اگر نویسندگان شیک مانند کوئلیو ، موراکامی و آکونین در کتابخانه شما یافت شوند ، با زمان پیش می روید. به هر حال ، همان J. K. رولینگ تمام دنیا را می خواند و اگر "هری پاتر و جام آتش" به طور ناخواسته در قفسه کتاب شما دراز نکشد ، قابل بخشش نیست. در واقع ، در زمان پویای خود ، ما برای دانستن همه چیز عجله داریم ، و برای دانستن عجله داریم.

بنابراین ، ما برای پولهای پرفروش های جهان ، که توسط آشنایان ، همکاران و حتی خاله های چاق در صف صحبت می شود ، اهمیتی نمی دهیم. بالاخره مد خواندن دن براون است.

همه را به خاطر بسپار

من مدتها پیش چنین کشفی داشتم: کتابهای روشن و به یاد ماندنی همیشه با مرحله خاصی از زندگی یا با یک رویداد مرتبط هستند. پس از همه ، شما باید اعتراف کنید که وقتی یک اثر را دوباره می خوانید ، به نوعی روح آن زمان برای اولین بار که آن را می خوانید به خودی خود ظاهر می شود. در اینجا ، برای مثال ، از اولین سطرهای "Arc de Triomphe" Remarque "جلسه تابستانی سال اول ظاهر می شود ، تنبل من در بالکن خنک غرق شده و رویای دانش آموز سال پنجم روما را در سر می پروراند. اولین بار که کتاب بر باد رفته را خواندم ، زمستان بود. و اکنون ، با مرور قسمتهای مورد علاقه ام در رمان ، غروب می کنم در آن عصرهای یخ زده وقتی که دیر وقت در آشپزخانه با یک فنجان کاکائوی شیرین نشستم و به زیبایی مصمم اسکارلت حسادت کردم.

روانشناسان نیز کشف من را تأیید می کنند. مشخص است که وقتی کتاب را برای بار دوم می خوانیم ، یک "مینی گشت" را در گذشته تجربه می کنیم. مغز ما به طور لحظه ای رویدادها ، تجربیات ، و حتی گاهی بوی لحظه ای را که این کتاب برای اولین بار خوانده شد ، به یاد می آورد. شاید این همیشه به طور کامل امکان پذیر نباشد ، اما گاهی اوقات نوعی از حافظه می تواند به وضوح چشمک بزند. در واقع ، چنین "گشت و گذارها" بسیار مهم هستند ، زیرا ظاهر آنها به این معنا است که اولاً این کتاب تأثیر درستی ایجاد کرده است ، و ثانیا ، حافظه شما دارای امکانات نامحدود است.

به هر حال ، گاهی اوقات روانشناسان به شما توصیه می کنند کتابهای مورد علاقه دوران کودکی خود را دوباره بخوانید. ظاهراً به این ترتیب ما حافظه خود را "تربیت" می کنیم و علاوه بر این ، در خود و اعمال خود تجدید نظر می کنیم. در پایان ، فقط مفید است.

سعی کنید چیزی را از برنامه درسی مدرسه دوباره بخوانید - و در آن دنیای دور جوانان بی دغدغه فرو خواهید رفت. Onegin مغرور ، چیچیکوف حیله گر ، Raskolnikov عجیب - به نظر می رسد که آنها را در جایی دیده اید و بیش از یک بار با آنها ملاقات کرده اید. به هر حال ، قهرمانان جاودانه با قلم کلاسیک در زندگی واقعی نیز یافت می شوند.

به طور معمول ، ذائقه یک دختر مدرن با سرعت نور تغییر می کند. بنابراین ، بیشتر و بیشتر ، کتابخانه های خانه ما پر از تنوع بی سابقه ای است: تورگنیف در کنار مجموعه فایل های Vogue و Maupassant با توصیه های آشپزی. و کمتر و کمتر ما به این "معلمان گنگ" روی می آوریم ، مگر اینکه فقط پرفروش دیگری را خریداری کنیم. البته ، اخیراً مردم در کتابفروشی ها به طور فزاینده ای کلاسیک های روسی را "خواستار" می کنند - بولگاکوف و داستایوفسکی به لطف برنامه های تلویزیونی رهبران فروش شده اند. صادقانه بگویم ، پس از تماشای "استاد و مارگاریتا" ، من خودم بار دیگر کار به همین نام را دوباره خواندم. اما آیا واقعاً لازم است قربانی روابط عمومی تلویزیون شوید تا از کلاسیک فوق العاده لذت ببرید؟ به هر حال ، من می خواهم غذای ذهن نیز خوشمزه و سالم باشد.

یان آموس کامنسکی یکبار گفت: "کتابها ابزاری برای کاشتن خرد هستند". با این حال ، در عصر سریع ما ، ما عجله ای برای خردمند شدن نداریم.

نظرسنجی اخیر در روسیه نشان داد که 67 respond از پاسخ دهندگان از کتابخانه استفاده نمی کنند ، 35 books کتاب در خانه ندارند و 58 prefer رمان های عاشقانه و داستان های پلیسی را ترجیح می دهند.

Image
Image

پس از همه ، این واقعیت که روسیه مدتهاست دیگر خواننده ترین قدرت در جهان نیست ، مدتهاست که می شنویم. و ما خودمان به طور فزاینده ای در حال تلاش برای "پاکسازی مغز آنها" با استفاده از یک کارآگاه نور هستیم تا بتوانیم بعد از روزهای کاری تغییر حالت دهیم و استراحت کنیم.

با این حال ، "داستان به خوبی سر را تازه می کند ، اما در روح نفوذ نمی کند" ، همانطور که یکی از معروف ها گفت.بنابراین ، شاید ارزش "شادابی" با لرمونتوف یا چخوف را داشته باشد؟ فکر می کنم ده سال دیگر روح برای این کار "متشکرم" خواهد گفت.

توصیه شده: