فهرست مطالب:

اگر او - او (رئیس ، رئیس ، رئیس ، رهبر)
اگر او - او (رئیس ، رئیس ، رئیس ، رهبر)

تصویری: اگر او - او (رئیس ، رئیس ، رئیس ، رهبر)

تصویری: اگر او - او (رئیس ، رئیس ، رئیس ، رهبر)
تصویری: شعر فوق العاده جنجالی شاعر جوان در حضور رهبر ایران 2024, آوریل
Anonim
اگر او - او (رئیس ، رئیس ، رئیس ، رهبر)
اگر او - او (رئیس ، رئیس ، رئیس ، رهبر)

زنان به طور فعال همچنان موقعیت غالب در جامعه را اشغال می کنند. این روند ادامه دارد و برگشت ناپذیر است. تقریباً غیرممکن است که یک زن را به اجاق گاز برگردانید و محدوده کار خود را فقط در خانه محدود کنید. روبیکون ، زمانی که امکان بازگشت زنان به سرنوشتی کاملاً فیزیولوژیکی وجود داشت ، از آن عبور کرده است. بازگشتی وجود ندارد!

خواهرم 26 سال دارد و در رأس یک شرکت جدی قرار دارد. از زمان مهد کودک ، گالینا یک رهبر متولد شده است. در ابتدا ، او به والدین و مربیان دستور داد ، سپس در دوران مدرسه ، به او واگذار شد که در راس ستاره ستاره Octobrist ، گروه پیشگامان ، گروه … گله بایستد ، اما پبل از همان ابتدا به سر کار رفت سال (با آموزش تمام وقت!) ، و در سال سوم او رئیس شد. و هنگامی که پس از دریافت دیپلم قرمز ، همه دانشجویانش با این س facedال روبرو شدند: از کجا شغل بگیرم ، - خواهر از مدیران میانی به رئیس شعبه شرکت منتقل شد. پس از مدتی ، او شغل خود را تغییر داد ، اما در همان زمان در نردبان شغلی پایین نیامد.

به نظر می رسد که او قبلاً با اطمینان واضح در مأموریت خود متولد شده بود - برای اینکه یک شخص بزرگ و یک مرجع برای بسیاری باشد. در حال حاضر من به طور حتم می دانم که زنان رهبر از شیوه های مدیریتی با اختیار خود استفاده نمی کنند. آنها تحت سلطه: الف) ویژگیهای ذاتی هستند. ب) شرایط ؛ ج) نوع تفکر از کودکی ، گالینا با هوش سریع ، پشتکار ، حافظه خوب ، شخصیت اراده قوی ، توانایی تعیین اهداف روشن ، توانایی استدلال در تصمیمات و اقدامات خود متمایز شد. این او بود که توسط والدینش اجازه داشت دیر به خانه بیاید ، و هنگامی که من در همان سن پس از ده سالگی به آنجا آمدم ، والدینم برای من رسوایی کردند و گفتند که آنها برای گالیا آرام هستند ، و من ، بی دلیل ، می توانم وارد آن شوم. نوعی داستان مامان به راحتی می تواند به جای خودش سنگریزه به جلسه والدین بفرستد ، اگرچه تفاوت سنی ما فقط 5 سال است. غیبت در مuteسسه با او خداحافظی کرد. او دائماً به عنوان الگو قرار می گرفت. به نظر می رسد که پرتره گالینا هنوز هم در مدرسه و هم در دانشگاه روی تابلوی افتخار است - خوب ، او بهترین دانش آموز است ، او آینده ای عالی دارد …

من مدتها با دیدن مثال خواهرم جلوی بینی ام فکر می کردم که چرا برخی از زنان رئیس خوبی می کنند ، علیرغم اینکه طبیعت نقش متفاوتی را برای همه ما آماده کرده است. و پاسخ بسیار ساده بود: اکثر ما توسط زنان بزرگ شده ایم. ما عادت کرده ایم که از آنها اطاعت کنیم ، برای آنها حساب باز کنیم ، از آنها کمک بخواهیم … این یک واقعیت است. این در ژن ها است … پس چرا سعی نکنید به رئیس زن در سطح حرفه ای اعتماد کنید؟ اگر از نظر جنسیت رئیس شما را نادیده بگیریم و اول از همه در او یک رهبر خوب ببینیم ، اصلا مهم نیست دامن می پوشد یا شلوار … فکر می کنم هیچ کس با این واقعیت که در پایان دادن به هرگونه گردش گروهی ، هرچند در یک ظاهر عجیب و غریب و کمی تحریف شده ، اما یک خانواده … پس چرا تصور می شود که یک زن نمی تواند از منافع تیم دفاع کند ، زیرا در ابتدا - و در محل کار نیز -"

احساسات … لعنت بر شما. این احساسات برای کارهای زیردستان سخاوتمندانه تر است ، زیرا از تجربه خود (زنان خانه دار) می دانند گوجه در بازار چقدر است ، این احساسات با شکیبایی ، مانند یک کودک ، بدون جهش و ماجراجویی تجارت را "رشد" می دهد - و این باعث می شود همه چیز بیشتر شود پایدار … علاوه بر این ، اشتیاق ابدی زنانه برای نظافت و پاکیزگی ، یک زن رهبر را از سرزنش های ریز و درشت باز می دارد … و لطف معنوی یک زن به او اجازه می دهد دستوراتی را صادر کند که به غرور هیچکس توهین نکند… یا ترجیح می دهید ، مانند ارتش: "Smyrna !!!! افتاد - خسته شد !!!!"

بنابراین به من بگویید: چرا همه بهترین ها را می خواهند … و مدیران بر اساس جنسیت منصوب می شوند و ویژگی های تجاری "پشت صحنه" را باقی می گذارند؟ چرا هنوز 90 درصد از پست های برتر در تجارت هنوز در اختیار مردان است؟ آیا به این دلیل است که مردان اغلب "دروازه بان" در موقعیت های مهم هستند و می توانند مانع پیشرفت زنان در خدمت شوند ، آیا ؟؟؟

و چه شخص احمقی به این نتیجه رسید: "زنانی که فرصت ندارند خود را کاملاً زنانه بشناسند ، به نیروی زیادی احتیاج دارند. و نکته تنها در توانایی مکانیکی یا عدم توانایی به دنیا آوردن فرزند نیست (پس از همه ، کودکان را می توان به فرزند خواندگی پذیرفت) - نکته در انواع پیچیدگی ها و فوبیاها است ، مانند دم دنباله دار که از دوران کودکی کشیده شده است. یکی در سال های مدرسه زشت بود و یک حرفه موفق برای او تنها وسیله ممکن برای خودسازی بود. پدر دوم ، که در خواب پسری می دید ، لباسهای پسرانه پوشید و بازی با عروسک را ممنوع کرد. سومین رنج را به اندازه کافی دید. مادرش - صد در صد خانه دار ، که شوهرش او را برای هر چیز کوچک سرزنش می کرد - و نذر کرد که صاحب فرزند خود شود خانواده."

این عادت شانه زدن با یک اندازه مناسب همه افراد چیست؟ دوباره ، من به خواهر بزرگترم برمی گردم: او زیبا است ، والدینش هنوز او را دوست ندارند ، او می خواهد در آینده ای نزدیک خانواده داشته باشد و آماده به دنیا آوردن فرزند است … و به طور کلی ، نشان می دهد من نویسندگان عزیز آن خطوط ، حتی با وجود پاشنه های زشت و ناقص در کدام زنانی که در تجارت موفق شده اند؟! اولگا اسلوتسکر صاحب زنجیره باشگاه های بدنسازی کلاس جهانی است ، النا یارماک رئیس خانه مد Helen Yarmak است ، گالینا ولچک مدیر هنری تئاتر Sovremennik ، اولگا Dergunova رئیس مایکروسافت در روسیه ، آناستازیا واویلوا است مدیر کل ZAO 36 ، 6 "… - همه آنها به اندازه یک تصویر خوب ، باهوش ، کافی ، دارای بصیرت تجاری هستند ، رهبران عالی هستند و در TOP" موفق ترین افراد در روسیه "گنجانده شده اند.

تنها پاشنه آشیل برخی از زنانی که از قدرت برخوردارند زندگی شخصی نامنظم آنها است. مشکل در ماهیت رئیس خانم نهفته است. از این گذشته ، یک فرد در مدلهای رفتاری بسیار بی تفاوت است: نحوه رفتار در محل کار و خانواده.

یک رئیس زن که به فرماندهی عادت کرده است و در زندگی شخصی خود ناخواسته سعی می کند شریک خود را تحت سلطه خود درآورد ، با او وارد رقابت می شود ، که اصل آن اثبات برتری خود است. او عادت دارد که تصمیم بگیرد ، ریسک کند ، دستورالعمل بدهد ، همیشه در شرایط خوبی باشد و با مثال خود نشان دهد که چگونه می توانید سخت کار کنید. او همین امر را از زیردستان و مرد محبوبش می خواهد.

و او نمی تواند مانند او آرامش نداشته باشد و اطاعت از همسر خود را در زیر شأن خود می داند. اگرچه ، روانشناسان می گویند که در ابتدا مردان برده که از مسئولیت می ترسند و به "مامان" نیاز دارند ، جذب یک زن رهبر می شوند.به نظر می رسد یک دور باطل است: زندگی با یک "ضعیف" برای او ، قوی و با اعتماد به نفس ، علاقه ای ندارد و تقریباً غیرممکن است که همان رهبر خود را پیدا کنید. پس از همه ، یک رهبر مرد به عنوان یک همراه زندگی نیز به دنبال یک زن پیرو است. یکی از راه حل ها این است: یک زن رهبر می تواند یک شوهر موافق و غیر بلندپرواز پیدا کند و بداند که او سرپرست و نان آور خانواده است. در اینجا هیچ چیز توهین آمیز برای زن یا مرد وجود ندارد.

النکا - یکی از دوستان خواهرم (همچنین فرمانده) - با یک نظامی ازدواج کرده است. برای هیچ کس پوشیده نیست که چه مبلغی از مدافعان سرزمین دریافت می کند. بنابراین ، در خانواده ، او اصلی ترین و نان آور خانواده است. در ابتدا ، اسکندر سعی کرد در روزهای تعطیل خود مقداری پول به دست آورد: او در اتومبیل تاکسی می گرفت ، به عنوان نگهبان کار می کرد ، حتی مدتی شبانه در یک غرفه معامله می کرد. اما بعد متوجه شدم که او نه حساب می کند و نه پولی به دست می آورد. آنها به همراه لنکا یک شورای خانوادگی جمع کردند و تصمیم گرفتند: او همسر خود را همانطور که هست دوست دارد ، و اگر او دارای خط تجاری نیست ، اشکالی ندارد. تا زمانی که خانواده به پول احتیاج ندارند ، بگذارید همه چیز همانطور که هست پیش برود. و اگر ناگهان اتفاقی بیفتد ، آنها به این فکر خواهند کرد که چگونه زندگی کنند. ساشا هنوز در واحد نظامی خود مشغول خدمت است و آمدن به خانه قبل از همسرش پر كردن ماشین تحریر با ملحفه کثیف یا پختن چیزی برای شام شرم آور نمی داند. او کوچکترین کودک را از مهد کودک می گیرد. او تکالیف دخترش را بررسی می کند. در عین حال ، غیرممکن است که او را یک پارچه پارچه ای و هانپک نامید. او یک نظامی است - به زن و فرزندانش دستور می دهد گویی در زمین رژه!

دوست خواهری می گوید که برای او دشوار نیست که از نقش یک رئیس سختگیر و منصف به یک همسر مطیع و خوب تبدیل شود. مانند ، یک بار یک روانشناس خوب به او توصیه کرد کارهای زیر را انجام دهد: اولاً ، در پایان روز کاری ، باید کاغذی با نوار چسب بردارید و آنچه را که فردا باید انجام دهید روی آن بنویسید (نکته اول ، دوم و غیره).) سپس لیست باید روی مانیتور - درست جلوی بینی - بالا بیاید. همه تجهیزات را خاموش کنید ، دفتر را ببندید و با وجدان راحت می توانید به خانه بروید. این تکنیک باعث می شود بقیه شب را در خانه با این فکر سپری نکنید: "فردا چه کاری باید انجام شود ، من چیزی را فراموش نکرده ام؟" می توانید یادداشت دیگری بنویسید: "فردا در محل کار چه چیزی بپوشم ، چه چیزی را از خانه ببرم؟" - و آن را در کیف خود بگذارید. این به شما کمک می کند تا مدتی صبح را برای کار آماده کنید.

من یک رئیس مرد را می شناسم که به توصیه خودش با "تکه کاغذ" به توصیه روانشناس عمل می کند: قبل از خروج از دفتر ، فعالیت های خود را در خانه با جزئیات شرح می دهد: "قبل از خواب پسرش را ببوس ، از پدرش بپرس -قانون بده که برای DR چه چیزی به او بدهی ، از همسرش برای یک شام خوب تشکر کن ". البته این نوعی تعصب است ، اما بهتر است به شوهر اجازه دهیم همه کارها را مطابق برنامه روی کاغذ انجام دهد تا اینکه کاری انجام ندهد.

ثانیاً ، در راه بازگشت به خانه ، به خانم ها توصیه می شود که به فروشگاه بروند و برای شوهر و فرزندان چیزهای کوچک بخرند: کیک ، شکلات ، یک بطری شراب ، میوه. این کار او را در روحیه خانگی قرار می دهد و افکار کار او را بیگانه می کند.

و چند نکته دیگر درباره رهبر با دامن:

بی ثباتی زنان در محل کار به ویژگی بسیار مهم دیگر تبدیل می شود - انعطاف پذیری. این انعطاف پذیری به مدیر اجرایی زن اجازه می دهد تا رابطه ای برابر با شرکا و کارکنان حفظ کند. او همچنین راحت تر از یک مرد با تغییرات غیر منتظره سازگار می شود.

ریزه کاری های زن معمولاً نقش مثبتی دارد. مردان دارای یک ذهنیت استراتژیک هستند که در شرایطی که توجه به جزئیات ضروری است ، شکست می خورد. زن چیزی را از دست نمی دهد. او هرگز از مسائل کوچک ، از سفارشات کوچک ، از پیشنهادات سودآور احتمالی خودداری نمی کند. حتی آنچه را که در حال حاضر نمی تواند اعمال کند ، به آینده موکول می کند.

غرایز مادری نیز برای هدف مفید هستند. به عنوان یک قاعده ، زنان مانند یک کودک با تجارت خود رفتار می کنند و آماده انجام هر کاری برای آن هستند. آنها همچنین با کارکنان رفتار می کنند و نسبت به همه احساس مسئولیت می کنند. به همین دلیل است که برای آنها دشوار است که از افراد غیر ضروری جدا شوند - حیف است.

با این حال ، نکته اصلی - حرفه ای بودن - به جنسیت بستگی ندارد. بنابراین ، اگر رئیس: قادر است و می داند چگونه باید ابتکار عمل را انجام دهد ؛ قادر به دیدن دورتر و بینایی تر است. از خطر نمی ترسد ؛ آماده داوری در روابط بین فردی است. قادر به مسئولیت رفاه زیردستان ؛ می داند چگونه از منافع خود دفاع کند … و غیره. - فرقی نمی کند زن باشد یا مرد! من شخصاً آمادگی دارم تحت رهبری هر کسی کار کنم ، اگر منطقی باشد و به ضرر من نباشد.

توصیه شده: