تصویری: نه یک روز بدون خط
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
یک نظر ثابت شده است که افراد مشاغل خلاق ، به طور معمول ، افراد بی روح هستند ، در زندگی روزمره عاجز هستند ، به طور وحشتناکی بی نظم ، خودخواه ، غیرمسئول ، بسیار آسیب پذیر و حساس هستند. چنین کلیشه ای شکل گرفته است ، چیزی شبیه به یک دانشمند ، همانطور که در کمدی ها به تصویر کشیده می شود - یک پسر کرک دار با جوراب های مختلف ، یک فرد عجیب و غریب و مالیخولیایی.
اگر شما به طور جدی متوجه شده اید ، پس همه عاشق حرفه خود یک فرد خلاق هستند. یعنی کمی از این دنیا خارج شده و ممکن است در لیست شخصیت های فوق توضیح داده شود. و این هنوز دلیلی برای مشکوک شدن او به خودخواهی یا ناتوانی روزمره نیست. معمولاً حزب بازیگران ، شاعران ، نویسندگان ، روزنامه نگاران به این امر متهم می شوند و عموم مردم ، خواه تماشاگران و خواه خوانندگان ، با کمال میل از کاستی های مورد علاقه خود صحبت می کنند و این دومی با اشتیاق بیشتر و بیشتر به رذایل جدید می رسند. به اکنون مد شده است.
یکی از بانوان که اخیراً در روزنامه نگاری نامی برای خود دست و پا کرد ،"
"همسرم از بچه ها خبر دارد!" - یکی دیگر از چهره های پاپ گفت. آنها می گویند ، کارهای مهم تری برای انجام دارم! من از این دیدگاه آنقدر گیج شدم که این مقاله به وجود آمد.
یکی دیگر از دلایل ایجاد آن عبارت دوست و همکار من بود: "اینها تجار و تاجران حرفه ای هستند! و من و شما در حال خلق و رنج هستیم!" در مستی شدید و با طعنه زیادی گفته شد ، اما برادری بسیاری از نویسندگان ما چنین می پندارد. آنها می گویند بقیه بدون درخشش در چشم و اشتیاق خود شخم می زنند و ما ، چند نفر منتخب ، به هنر مشغول هستیم. نمی دانم ، مطمئن نیستم و فقط می توانم خودم پاسخ دهم.
دیپلم من می گوید - برده ادبی ، و این بدان معناست که من در بردگی ادبی ابدی هستم ، غل و زنجیر من ، شادی و غرور زبان روسی است. اما اگر شروع کنم به نشستن و تحسین دیپلم خود ، که تا حدی حق انتخاب من را تأیید می کند ، اگر خودم را نویسنده خطاب کنم و همین را از دیگران بخواهم ، از این به بعد شروع به نوشتن بهتر نخواهم کرد و آنها انتشار خود را آغاز نخواهند کرد. مقالات و کتاب های من.
با این حال ، برخی از نویسندگان دیگر نظر متفاوتی دارند. این نوابغ ناشناخته ناشران و اتحادیه های نویسندگان را به طوفان می کشند و انواع توصیه نامه ها ، دیپلم ها ، بررسی آشنایان برجسته را در جلوی خود حمل می کنند. البته ، ورود به کارکنان یک مجله محبوب با حمایت شخصی بسیار آسان تر است ، اما دیر یا زود رئیس مستقیماً به کار شما علاقه مند می شود ، و نه به لیست دوستان عالی رتبه. میانگین طلایی بهترین گزینه زمانی است که شما ارزش چیزی را داشته باشید و کسی پشت شما باشد. اگر چیزی از اینها کافی نیست ، مهم هم نیست ، نکته اصلی این است که یک هدف مشخص برای خود تعیین کنید.
در یک زمان ، من به دلیل اینکه "برای چاپ داستان عاشقانه" خم شده بودم ، ضربه های زیادی به کمرم وارد شد. همکلاسی های من معتقد بودند که نامگذاری در این بلوار غیرممکن است و هزینه این کتاب چیزی شبیه یک کمک مالی بود. در آن زمان آنها خود به شدت "روی میز" می نوشتند ، برای آیندگان و شناخت نابغه خود در آینده. و از کارهای به اصطلاح کثیف بیزار بودند.
نظر مشابهی در مورد ایجاد "داستانهای عاشقانه" مختلف در محافل جدی تری یافت شد. به عنوان مثال ، یک خاله سالخورده که کتاب بعدی من را ویرایش می کرد ، با طنازی پرسید: "شاید من نیز باید نویسنده شوم؟ چیزی برای گفتن وجود دارد!" - و او به طرز مرموزی چشمانش را گرداند و منتظر سوالات مفصل بود. هیچ کس از او نپرسید ، او آزرده شد و اظهار داشت: "فقط شوخی می کنم ، البته ، من هرگز به این کار خم نمی شوم!"
شغل پاره وقت در حوزه روزنامه نگاری نیز باعث ایجاد چهره مبهمی در چهره کارگران ادبی شد. "به صفوف این هک ها ، این شکارچیان توت فرنگی بپیوندید؟!" - بسیاری از آنها خشمگین بودند و مانند دیگران نیز با خرافات مشابهی روبرو شدیم ، نه تنها در مورد افراد مسن ، بلکه در بین همسالانم. بچه های جوان آماده بودند که تمام دنیا را به خاطر چاپ نکردن شعرهایشان سرزنش کنند و با پاهای بلند در انتظار ستاره خوش شانس بنشینند.
افسوس ، من از روی تجربه می دانم که ستاره های شاد و نه چندان هرگز هرگز درست روی سر ما نمی افتند. ابتدا ، باید آسمان را به درستی دود کنید ، زمین را خرد کنید. و به نظر من خلاقیت هنوز همان شغل است - فراز و نشیب ها ، موفقیت های ناگهانی و فتنه های وحشتناک وجود دارد. یک اصل شناخته شده در اینجا کار می کند - ابتدا برای نام کار می کنید ، سپس برای شما کار می کند!
و در عین حال ، کلمه اصلی تعیین کننده کار است! البته می توانید منتظر الهام باشید یا در هر ساعت یک خط را فشار دهید ، اما به طور کلی ، چرا همه اینها؟ همانطور که ماشا آرباتووا نوشت: "اگر خیلی سخت است ، چرا باید رنج بکشی؟" من کاملاً موافقم - خلاقیت تنها در صورتی است که فرد از آن لذت ببرد. و از روند ، و از نتیجه ، و موزه مطلقا هیچ ربطی به آن ندارد. در پایان ، هیچ کس قانون حفاظت از انرژی را لغو نکرد - اگر شما ایجاد کنید ، نیرو ، اعصاب ، استعداد خود را خرج کنید ، بخشی از روح خود را بدهید ، مطمئناً باز خواهد گشت. به عنوان اسکناس سبز یا کف زدن مشتاق ، اما در هر صورت ، بازگشتی وجود خواهد داشت. نکته اصلی این است که قلب و کار خود را از دست ندهید.
من می دانم که می توانم بنویسم و حتی برای برخی افراد شادی ایجاد کنم ، و نشستن پشت میز برایم سخت است و اغلب هیچ کلمه یا حتی اندیشه ای وجود ندارد. اما اگر به آن فکر کنید … اگر از تخیل خود استفاده کنید … و کمی تلاش کنید ، فقط کمی. یک عبارت ، یک عبارت دیگر ، یک پاراگراف کامل ، و اکنون نمی توانید سر خود را از کامپیوتر بلند کنید. به نظر می رسد انجام کاری که دوست دارید ساده ترین کار است ، اما وقتی عذاب خلاقیت ، وقتی سالها چاپ نمی کنند ، وقتی مشاغل مختلف نیمه وقت ، مانند بچه های فرعی ، ترسناک است. و همه اینها تنها به میل شماست ، شما خودتان تصمیم می گیرید چه چیزی ممکن است ، چه شرم آور است ، کجاست خط ، از کجا عبور می کنید و خالق آن نیستید و فقط یک اسب پیش نویس می شوید. نه یک صنعتگر ، زیرا یک صنعتگر غرورآمیز به نظر می رسد ، او یک مرد حرفه ای ، حرفه ای است ، حتی اگر اشتیاق و تخیل نداشته باشد. برای من حتی بهتر است یک گرافومن باشم (به هر حال ، هیچ چیز شرم آور نیست ، با قضاوت بر اساس ترجمه واقعی ، چنین چیزی وجود ندارد - طرفدار نوشتن یک دیوانه نیست ، نه پاپاراتزی ، و نه حتی آماتور) از یک فرد تنبل با فرصت ها و استعدادهای بزرگ. برای من بهتر است زندگی خود را با کاری که دوست دارید انجام دهید و منتظر نمانید تا شرایط مالی شما اجازه دهد ، تا فرزندان شما بزرگ شوند یا شوهر شما با آن کنار بیاید.
خلاقیت یک سرگرمی نیست ، یک شیوه زندگی است و هر چیزی که در آن بیان شود ، روزنامه نگاری یا دوخت متقابل ، اصلی ترین چیز در اینجا پشتکار و سخت کوشی است. موجی از موفقیت ، شاید شما را انتخاب کند ، نام شما در سراسر کشور به صدا دربیاید ، شما مشهور خواهید شد ، شغل شما مورد حسادت قرار خواهد گرفت …
با این حال ، در یک یا دو ماه آنها فراموش خواهند کرد. اگر برای این کار آماده هستید ، پیش بروید و با آهنگ ، منتظر باد عقب باشید! در غیر این صورت - کار کنید ، قلقلک دهید ، عرق خیس کنید ، و کف دستان خود را با رضایت مالش دهید. "نه یک روز بدون خط!" ، همانطور که می گویند ، "روح باید کار کند!" نویسندگان مختلف ، ژانرهای مختلف ، اما معنای آن تزلزل ناپذیر است - آنچه در اطراف می چرخد ، به وجود می آید.
توصیه شده:
روز تعطیل یا روز کاری 31 دسامبر 2019
31 دسامبر 2019 یک روز کاری یا یک روز تعطیل در روسیه است. تقویم تولید برای سال 2019 ، چند روز تعطیل در دسامبر
روز تعطیل یا روز کاری 30 دسامبر 2019
30 دسامبر 2019 یک روز کاری یا یک روز تعطیل در روسیه است. تقویم تولید برای سال 2019 ، چند روز تعطیل در دسامبر
31 دسامبر 2020 در روسیه یک روز کاری یا یک روز تعطیل خواهد بود
آیا 31 دسامبر 2020 یک روز تعطیل است یا یک روز کاری است. ساعات کار در تعطیلات سال نو با پنج و شش روز. تعویق تعطیلات
روز کاری یا روز تعطیل 31 دسامبر 2018؟
آیا 31 دسامبر 2018 یک روز کاری است یا یک روز تعطیل؟ چه کسی در 29 دسامبر در روسیه با 6 روز و 5/2 استراحت می کند و چه کسی استراحت می کند؟ تقویم تعطیلات آخر هفته و تعطیلات برای دسامبر - ژانویه 2018-2019
علائم ویروس کرونا در فرد بدون تب در روز
علائم کروناویروس در بزرگسالان بدون تب در روز. چگونه عفونت بدون سرفه ، با سرفه ادامه می یابد