کار در یک شرکت خارجی
کار در یک شرکت خارجی

تصویری: کار در یک شرکت خارجی

تصویری: کار در یک شرکت خارجی
تصویری: شروع کار در یک شرکت خارجی (قسمت اول − زبان انگلیسی) 2024, مارس
Anonim
زن خسته
زن خسته

یکبار مردی حدود 45 ساله به دفتری که من در آن کار می کردم آمد. همانطور که بعداً معلوم شد ، او معاون مدیر یکی از بزرگترین شرکت های خارجی در شهر ما بود. کارت او را گرفتم و آن را در کیف پولم گذاشتم"

اگر فکر می کنید که در شرکت های خارجی می توانید به راحتی و مقدار زیادی درآمد کسب کنید ، عمیقا در اشتباه هستید. بین شرکت های خارجی تقسیم بندی وجود دارد: در شرکت های ترکی ، چینی ، ویتنامی و مشابه آنها ، که خودشان تازه از قرون وسطی بیرون آمده اند ، مدیران هیچ نظری در مورد قوانین کار ندارند ، اینکه یک روز کاری 8 ساعته ، حقوق اضافه کار و غیره وجود دارد.. ؛ و اگر شرکتهای کشورهای توسعه یافته: آلمانی ، اتریشی و غیره را در نظر بگیریم ، در اینجا همه چیز با ساعات کار و حقوق پرداخت می شود.

هنوز اولین روزم را که از ساعت 07:30 صبح شروع شد و تا 8 شب ادامه داشت ، با یک استراحت کوچک ناهار به خاطر دارم. پس از روز اول ، متوجه شدم که چرا منشی های این شرکت با سرعت نور تغییر می کنند. عصر ، بدن بی جانم را به رختخواب می بردم ، تنها فکری که در سرم حلقه زد: "همه چیز ، ترکها تمام شده اند!" اما صبح ، نفس توسعه نیافته من تصمیم گرفت که من مثل بقیه نیستم و باید از این مانع عبور کنم ، وگرنه قیمت من چقدر است؟! من از نفس خود متنفرم و نه ترکها ، زیرا آن صبح و همه صبحهای بعد مرا از رختخواب بلند کرد و به این گرما کشاند.

رابطه بین مدیر و زیردستان چگونه ایجاد می شود؟ در یک شرکت ترکی ، رهبر خدا و حاکم است و هرکسی که نگاهش به او می افتد ، باید سجده کند و پاهایش را ببوسد ، یا حداقل هنگام ظهور بلند شود و نگاه خود را پایین بیاورد و همزمان با همه چیز موافق باشد. حاکمیت می گوید …

همه سعی می کنند وارد اربابان شوند: مدیر بر معاونین ، معاونان بر مهندسان ، مهندس بر منشیان و نگهبانان ، نگهبانان ترک بر نگهبانان روسی. در ابتدا ، همه سعی می کردند به عنوان رئیس ظاهر شوند ، اما من به سرعت سلسله مراتب رهبری را تشخیص دادم و کسانی که می خواستند رئیس را نشان دهند ، کمتر و کمتر می شدند.

همه ترکها با موفقیت بر سد زبان غلبه کرده اند و با دختران زیبا و متأسفانه ما به راحتی در ارتباط هستند. بنابراین ، از روی ادب ، فقط باید یاد می گرفتم: "صبح بخیر ، عصر بخیر و اشتهای خوب" ، که در همان روز اول انجام دادم و با احساس موفقیت ، فرهنگ لغت را در کشوی پشتی انداختم. منشی های بعدی

در مورد عاشقانه های اداری ، هر چقدر هم کارگردان تلاش کرد ، نتوانست بر این حوزه غلبه کند. از نظر ظاهری ، چیزی برای شکایت وجود نداشت - همه روابط آنقدر محجبه بودند که بینی پشه ها را تضعیف نمی کرد ، اما در واقع ، مانند "سانتا باربارا" - همه با یکدیگر خوابیدند. به خصوص آنهایی که تأثیرگذار هستند حتی می توانند در دایره دوم قدم بزنند.

من مدتها منتظر ماندم تا رهبر محبوبم همانطور که قول داده بود از من قدردانی کند و حقوقم را افزایش دهد. اما یا من بد تلاش کردم ، یا کارگردان چیزی در بینایی خود داشت ، اما او نمی خواست متوجه تلاش من شود. و سپس ، خسته از انتظار ، خودم رفتم و شخص خود را به او یادآوری کردم. نیازی به گفتن زیاد نداشتم ، آنها بلافاصله مرا از در بیرون بیرون کردند. و بعد از 5 دقیقه ، بخش حسابداری به من افزایش و بسیار محکم را تبریک گفت. چنین معجزاتی در شرکت ما نیز اتفاق می افتد.

با گذشت زمان ، من به این نوع کار عادت کردم ، به کارکنان عادت کردم ، که به طور کلی دوستانه و اصیل بودند ، ما سنت های خودمان را داشتیم ، عادات خودمان را. و اکنون من با چنین وحشتی به سر کار نمی روم. بنابراین نفس من راضی است.

به طور کلی ، خواننده عزیز ، اگر موافقت می کنید که 11 ساعت در روز شش روز در هفته ، بدون تعطیلات و تعطیلات کار کنید ، خانواده ، سرگرمی و زندگی شخصی را فراموش کنید ، درهای شرکت های ترکی و سایر شرکت های خارجی همیشه باز خواهد بود. برای شما کاملاً باز است!

توصیه شده: