تعطیلات شدید
تعطیلات شدید

تصویری: تعطیلات شدید

تصویری: تعطیلات شدید
تصویری: TatilaatPorDardesar HD فیلم سینمایی کمدی تعطیلات پر دردسر با کیفیت عالی 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

قطار ساعت 8 صبح رسید. آنها نقشه منطقه را در ایستگاه خریدند و شروع به جهت یابی کردند. مقصد - "مک دونالد": شبانه روزی کار می کند ، بنابراین می توانید غذا بخورید ، بشویید ، خود را مرتب کنید. به نظر می رسد بسیار آسان است که احساس بی خانمانی در یک شهر ناآشنا داشته باشید ، اما هیچ گونه ناراحتی را احساس نمی کنید: می دانید که در 36 ساعت دیگر در قطار نشسته اید و با سرعت به دوش و تخت گرم می روید. ، نان تست صبح …

هنوز یک ساعت نگذشته بود که به پیترهوف رفتیم. اینجا ، تعطیلات فرهنگی است. موزه های پترودورتس ، چشمه ها ، خلیج فنلاند … زیبایی. تا ساعت 6 بعد از ظهر ما در خلیج پاشیدیم ، در چشمه ها عکس گرفتیم ، در یکی از آنها افتادیم ، و ناخواسته از تنه مجسمه بالا رفتیم. اما گردشگران محلی برای گرفتن ما عجله کردند و اکنون حدود 20 نفر برای گرفتن عکس چشمه را پر کردند. آب از ساحل سرریز کرد ، مجسمه با ترس به اطراف نگاه کرد و ما خیس از سر تا پا روی چمن نشسته و در آفتاب خشک شدیم. دانش خوب. ته چشمه لغزنده بود. سنگ های پای مجسمه با هیچ چیزی محکم نشده اند. لوله هایی که آب از آنها جاری است در حال حاضر زنگ زده اند. فراموش کردن سن و تحصیلات عالی بسیار خوشایند است و بهتر است به عواقب آن فکر نکنید.

در پیتر ساعت نه رسید. در هتل ها جایی وجود ندارد. حتی در مسکو ، آنها "ثبت نام" را توصیه می کردند ، اما تعداد افراد آنجا بیشتر از مترو در ساعت پیک بود. و چرا وقتی شبهای سفید در پیش است ، به تخت خواب نیاز داریم ، یعنی یک شب و یک روز بعد از خوردن غذا در یکی از رستوران ها ، به مطالعه طرح شهر و زمان باز شدن پل ها نشستیم. با انتخاب چند باشگاه خوب برای گذراندن شب ، ما خود را بر روی نزدیکترین پل ها مشخص کردیم. ما تصمیم گرفتیم از پل شمیتوفسکی محافظت کنیم و راحت ترین موقعیت ها را بگیریم. با نوشیدن آبجو ، 4 شب را در چمنزارهای نزدیک نوا گذراندیم. حالا می توانید وارد باشگاه شوید. نظرات در مورد ترجیح دادن متفاوت است. در حالی که ما آینده نزدیک خود را تعیین می کردیم ، شرکت ما رشد کرد. و از هم جدا شدیم ساعت 9 صبح تصمیم گرفته شد که در ستون اسکندریه برای بازدید از موزه ها ملاقات کنید …

صف Kunstkamera بزرگ بود. اما هنوز یک روز کامل تا قطار باقی مانده است و ما زنده ماندیم. لنکا در موزه گم شده بود. آنها او را روی نیمکت در سالن مردمان باستان پیدا کردند ، او با یک نمایشگاه اشتباه گرفته شد ، اما لباس ها به طرز دردناکی با لباس اجداد ما متفاوت بود. بیدار شد.

به دلایلی ، همه خواهان پنکیک یا در بدترین حالت ژامبون و تخم مرغ بودند. با یافتن چنین چیزی روی زمین ، به داخل آب رفتیم. یک کشتی با علامت "رستوران" روی آب افتاد. کشتی تکان خورد و اطراف آن بالا رفت و سپس به آرامی پایین آمد. دریازدگی شروع شد ، وقت غذا خوردن و بیرون آمدن بود. پس از چشیدن منوی ماهی ، سالاد ، نوشیدن قهوه ، به ساحل نزدیک رفت. در نهایت ، می توانید دراز بکشید. آنها وسایل خود را در سایه درختان گذاشتند و تصمیم گرفتند چند ساعت استراحت کرده و به ارمیتاژ بروند. ما فرسوده شده بودیم و یک باینکا می خواستیم. آنها تصور کردند که چگونه در قطار خوابیده ایم. هیچ بلیطی وجود ندارد و ما گرسنه با پای کتانی و کفش های کتانی که به سوراخ ها پوشیده ایم پای پیاده به مسکو می رویم. و در خانه … خیلی خوب است …

… 3 ساعت به حرکت قطار باقی مانده بود. مجبور شدم جایی را بشورم ، خودم را مرتب کنم. غذاخوری کنار جاده به کار آمد. اکنون - به ایستگاه. ما پیاده رفتیم و بالاخره در نزدیکی هر مکان قابل توجهی عکس گرفتیم. اینجا قطار می آید. ملحفه را برداشتند و در یک دقیقه همه خواب بودند. تا حالا اینطور نخوابیده بودم …

بعداً ما سعی کردیم محاسبه کنیم که چند کیلومتر را در سن پترزبورگ زیر پا گذاشتیم ، شمارش را از دست دادیم. عکسها عالی شد درباره نحوه گذراندن شب در باشگاه ها سکوت کردند. اما لنکا هنوز با ادوارد تماس می گیرد ، که تنهایی خود را در باشگاه مترو کم کرد.یکی از این روزها قرار است به مسکو بیاید ، حوصله اش سر رفته است.

البته ما برنامه "حداکثر" را اجرا نکردیم ، جایی که سفر به همه موزه های شناخته شده و ناشناخته برنامه ریزی شده بود. اما ما استراحت کردیم و برای برنامه کامل برداشت کردیم. و مهمتر از همه ، آنها موفق شدند خانه ، محل کار ، دانشگاه را از دست بدهند.

ایرینا مارچنکو

توصیه شده: