فهرست مطالب:
- ولادیمیر ، آخرین نقش شما در نسل P سرانجام بلندترین و موفق ترین در کل دوران حرفه ای شما شد. اخیراً ، شما گفتید که از موافقت با این پروژه متأسف هستید. بعد از چنین موفقیتی در گیشه ، نظر شما تغییر کرده است؟
- در مورد خود کتاب "نسل P" چه می توانید بگویید ، آیا آن را خوانده اید؟ نظرت راجع بهش چی بود؟
- پس کمی می خوانید؟
- یعنی شما احساس ستاره نمی کنید؟
- اما شما نمی توانید بازیگر باشید و بیهوده نباشید ، رویای فتح جهان را نداشته باشید ، به عنوان مثال نقش هملت را بازی کنید …
- قهرمانان شما اغلب اشرار ، فضولان ، شخصیتهای غیراخلاقی هستند. آیا از بزرگ شدن با چنین نقشی نمی ترسید؟
- چه کسی مراقب تربیت فرزندان است؟
- شما به عنوان فردی بسیار خوش بین و مثبت برخورد می کنید. اما این اتفاق می افتد که شما خیلی خسته می شوید؟ دست ها پایین ، هیچ قدرتی برای هیچ چیزی ندارید؟
- این نظر وجود دارد که بازیگران افراد بسیار غیرعملی هستند: آنها همیشه چیزی را فراموش می کنند ، چیزی را اشتباه می گیرند
تصویری: ولادیمیر اپی فانتسف: "من رویای فیلمبرداری از همسرم را دارم"
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-12 17:41
پس از بازی واویلن تاتارسکی در فیلم بر اساس کار فرقه ای ویکتور پلوین "نسل P" ، ولادیمیر اپی فانتسف ، بدون اغراق ، در سراسر کشور مشهور شد. برای چنین چرخشی از رویدادها ، بازیگر ، بر اساس حرفه خود ، آماده نبود. او می گوید: "من هنوز احساس ناراحتی می کنم وقتی مردم مرا می شناسند و برای گرفتن امضا عجله می کنند." "به نظر من هنوز هیچ کار برجسته ای انجام نداده ام." فیلمبرداری و پس از تولید تصویر به مدت 5 سال از زندگی او خارج شد ، بنابراین ، هنگام صحبت درباره پروژه طولانی مدت کارگردان ویکتور گینزبورگ ، بازیگر به طور قابل توجهی عصبی است و عبارات را انتخاب می کند. با این وجود ، تماشاگران تصویر را دوست داشتند و خود بازیگر جوان رویای یک صندلی کارگردان را دارد. Epifantsev می گوید: "رویای من این است که به همسرم شلیک کنم." "این یک استعداد واقعی است که هنوز به روشنی تشخیص داده نشده است." اکنون دو پسر ولادیمیر اپی فانتسف و آناستازیا وودنسکایا کمی بزرگ شده اند ، بنابراین زمان اجرای برنامه های خلاقانه جسورانه فرا رسیده است.
ولادیمیر ، آخرین نقش شما در نسل P سرانجام بلندترین و موفق ترین در کل دوران حرفه ای شما شد. اخیراً ، شما گفتید که از موافقت با این پروژه متأسف هستید. بعد از چنین موفقیتی در گیشه ، نظر شما تغییر کرده است؟
بله تغییر کرده است. و من از صحبت کردن در مورد آن نمی ترسم: بر خلاف دیگران ، من این اعصاب فوق العاده را به نام "نسل P" گرفتم و توانستم به پایان برسم ، اگرچه سطح شور و شوق گاهی بحرانی بود و من واقعاً می خواستم تف کنم همه چيز. اما من در یک نقش خوب بازی کردم ، که نیاز به تلاش از من داشت ، کار ذهن ، که برای من به یک چالش خلاقانه جدی تبدیل شد ، زیرا این فقط عکسبرداری نبود ، یک کلاهبرداری خلاقانه بود ، یک جهش به سوی ناشناخته ها ، اما در پایان آن سوخت و از این بابت خوشحالم.
نظرسنجی رعد اسا "Cleo":
- آیا با اینترنت دوست هستید؟
- آره.
- تجمل غیرقابل قبول برای شما چیست؟
- بیکاری، تنبلی.
- خودت را با کدام حیوان معاشرت می کنی؟
- با سگ.
- آیا در کودکی نام مستعار داشتید؟
- به یاد نمی آورم ، بیشتر نام مستعار بعداً ، در جوانی "رشد" کرد.
- چه چیزی شما را روشن می کند؟
- من عاشق ماشین های خوب هستم ، عاشق سرعت هستم.
- آیا شما یک جغد هستید یا یک خرگوش؟
- لارک ، اما از روی ضرورت.
در مورد خود کتاب "نسل P" چه می توانید بگویید ، آیا آن را خوانده اید؟ نظرت راجع بهش چی بود؟
میدونی ، خیلی برام سخته که راضی باشم. من طرفدار پلوین نیستم ، از این نوع ادبیات خوشم نمی آید. حتی اگر من آن را دوست ندارم ، هیچ چیزی در آن برای خودم پیدا نمی کنم. او مرا وارد نمی کند به طور کلی ، من نسبت به همه آثار ادبی انتقاد دارم. من کتاب را باز می کنم و همه چیز به نظرم پیش پا افتاده و بسیار ساده به نظر می رسد. چرا باید درباره جاه طلبی ها و تجربیات شخص دیگری بخوانم؟ بنابراین ، من ادبیات فنی ، تحلیلی را ترجیح می دهم. گاهی کتابهای روانشناسی ، آثار مقدس.
فکر نمی کنم لازم باشد کتاب ها را "مشتاقانه" بخوانید. می توانید فقط یک خط را بخوانید و نتیجه لازم را برای خود بگیرید. دانش ، نه در حروف ، نه در متون ، بلکه در تجربه است.
پس کمی می خوانید؟
شاید ، بله گاهی اوقات برای این زمان متاسفم. من کار بهتری انجام خواهم داد ، من یک خانواده بزرگ دارم و خدا را شکر ، کار زیادی وجود دارد ، من شکایتی ندارم. گاهی اوقات هیچ وقت برای خوابیدن و غذا خوردن وجود ندارد ، بسیار کمتر برای خواندن. در حال حاضر ، درست هنگام تیراندازی ، من برای حمایت از میشا افرموف و کارگردان فیلم ویکتور گینزبورگ به جلسه خودنویس "Generation P" در مرکز خرید وگاس آمدم ، و به هر حال ، من بسیار تعجب کردم که چنین تعداد زیادی افرادی که برای امضا صف کشیده بودند و بسیاری از مردم خواستار امضای من بودند!
چه چیزی در اینجا شگفت آور است؟ شما بازیگر مشهور و موفقی هستید.
نمی دانم ، برای من همه اینها هنوز عجیب است. هر بار در چنین لحظاتی برایم سخت است باور کنم که همه این افراد مرا می شناسند ، حتی کسی از فیلم هایی با مشارکت من خوشش می آید. آنها لبخند می زنند ، می آیند ، امضا می گیرند ، اما به نظر می رسد من کاری نکرده ام که لبخند بزنم ، با من عکس بگیرم. خوب ، بله ، من بازیگر هستم ، در فیلم ها بازی می کنم ، چنین شغلی دارم. همه ما افرادی هستیم که مشکلات و افکار یکسانی داریم. خواسته ها. به نظر من همه اینها در اطراف بازیگران ، ستاره ها بسیار متورم است ، همانطور که می گویند …
یعنی شما احساس ستاره نمی کنید؟
نه ، و من نمی خواهم باشم. به نظر می رسد در مورد شهرت ، در مورد شناخته شدن در همه جا ، صحبت در هر گوشه ، رویا دیدن ، افراد بدنام و بیهوده ای هستند که باید درک شوند ، تا چیزی را به کسی ثابت کنند. برخی از عقده هایی که از کودکی به وجود می آیند با توجه دیگران که انگشتان خود را به سمت شما نشانه می روند جبران می شود. از این بابت بسیار بی دست و پا هستم ، برعکس ، می خواهم خودم را دفن کنم ، پنهان شوم.
اما شما نمی توانید بازیگر باشید و بیهوده نباشید ، رویای فتح جهان را نداشته باشید ، به عنوان مثال نقش هملت را بازی کنید …
- سن روانی شما چقدر است؟
- 26 سال
- طلسم داری؟
- نه
- چگونه استرس را از بین می برید؟
من فقط با خودم ، عزیزانم صحبت می کنم.
- تعطیلات قبلیتو کجا گذروندی؟
- امسال ما به تعطیلات در مونته نگرو می رویم ، سال گذشته آنجا بودیم - ما آن را بسیار دوست داشتیم.
- چه آهنگی در موبایل شما وجود دارد؟
- من اغلب موبایل و ملودی ها را تغییر می دهم.
- قصور مورد علاقه شما چیست؟
- من بنایی برای خودم ساختم که با دست ساخته نشده است …
خوب ، غرور من احتمالاً در چیز دیگری اندازه گیری می شود. به عنوان مثال در پول. یک بازیگر خوب هزینه های خوبی دریافت می کند و به همین دلیل شما باید حرفه ای کار کنید. و اگر کسی می گوید من به چیزی نرسیده ام یا از چیزی بزرگتر شده ام ، من اصلا اهمیت نمی دهم ، من افتخار نمی کنم. من چنین چیزی ندارم که بخواهم چیزی بازی کنم. آیا آن عیسی مسیح است. و این فقط به این دلیل است که من نسخه شخصی خود را از این تصویر دارم ، بنابراین من دوست دارم این شخصیت را بازی کنم.
وگرنه بیهوده نیستم من بسیاری از علایق دیگر خود را دارم که 100٪ من را برآورده می کند ، و هیچ چیزی وجود ندارد که من برای این نقش مبارزه کنم.
قهرمانان شما اغلب اشرار ، فضولان ، شخصیتهای غیراخلاقی هستند. آیا از بزرگ شدن با چنین نقشی نمی ترسید؟
خوب ، چرا ، من نیز نقش چنین ابرقهرمانانی را داشتم ، به عنوان مثال ، در فیلم "شکست ناپذیر". من دوست دارم که تقریباً همیشه نقش افراد فوق العاده ، قوی از نظر جسمی و روحی به من پیشنهاد می شود ، نه اینکه مبهوت باشم. به طور کلی ، می دانید که بازی شخصیت های منفی همیشه دشوارتر و جالب تر است. اکنون در حال فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی "فرار" هستم - این یک فیلم آشغال است که در آن من قاتلی را بازی می کنم که می خواست برای پول به مردی شلیک کند. در عین حال ، وظیفه من برانگیختن همدردی بیننده ، ایجاد علاقه او به من است. این یک پارادوکس است و این یک کار جالب لعنتی است. همچنین اکنون مجموعه ای به نام "فراموش شده" در دست ساخت است ، جایی که من همچنین یک راهزن را بازی می کنم ، قاتلی که به مردم آسیب می رساند ، اما این کار را بسیار جذاب انجام می دهد و او اصول خاص خود را دارد. و در پروژه سوم ، من نقش یک پلیس بی پروا را بازی می کنم که مردم را نیز زمین می زند ، آنها را بر اساس حق و قانون خود قضاوت می کند ، اما برخی اصول قهرمان زمان ما بر اساس تصویر او ساخته شده است. همه این افراد مخرب ، غیر اخلاقی ، اما جالب هستند. و متفاوت. و مهمتر از همه ، بیننده دوست دارد به این افراد غیراخلاقی نگاه کند ، و موقعیت هایی را که هرگز در زندگی آنها وجود نداشته است ، بازپخش کند. یه جورایی عادیه
بحران خلاق چیست - می دانید؟
شاید نه … اولا ، من هنوز چنین فرآیند خلاقانه شدید نداشته ام. ثانیاً ، من فکر می کنم یک بحران خلاق در افرادی رخ می دهد که طبق سیستم کار می کنند. این سیستم آنها را محدود می کند ، در برخی موارد آنها خود را خسته می کنند و قادر به تولید چیز جدیدی نیستند. من هرگز خودم را محدود به فریم نمی کنم. من هر پروژه را از ابتدا شروع می کنم. البته ، من از مقدماتی استفاده می کنم ، اما این بیشتر یک چارچوب است و پر شدن از درون ، از شهود ناشی می شود. من مدتها در آرزوی ساختن یک عکس با مشارکت همسرم بودم.او یک بازیگر با استعداد است ، اما این اتفاق افتاد که به دلیل تولد فرزندان ، او کمی از این حرفه دور بود. اما این پتانسیل بالایی دارد و فکر می کنم به زودی آن را با هم اثبات می کنیم. امیدوارم فیلمبرداری همسرم شروع شود و من به آزمایشگاه بروم. این خیلی زود اتفاق می افتد.
چه کسی مراقب تربیت فرزندان است؟
آنها از نظر تحصیلات مستقل هستند. آنها خودشان هر کس را که بخواهید تربیت می کنند ، حتی بیشتر. به هر حال ، کودکان دوست دارند آزاد باشند ، آنها به راحتی می توانند بد و خوب را تشخیص دهند. اگرچه ، به عنوان مثال ، پسر دو ساله من Orpheus دوست دارد با ما مشورت کند و سوالات زیادی بپرسد. و بزرگترین ، گوردی شش ساله ، عمل را بر گفتار ترجیح می دهد.
البته ، در حالی که پسران کوچک هستند ، همسر بیشتر به آنها اهمیت می دهد. اما آنها به سرعت در حال رشد هستند. آنها در حال تبدیل شدن به یک شخصیت هستند ، و گاهی اوقات دشوار است که خود را مهار کنید تا درگیر راهنمایی والدین نشوید.
شما به عنوان فردی بسیار خوش بین و مثبت برخورد می کنید. اما این اتفاق می افتد که شما خیلی خسته می شوید؟ دست ها پایین ، هیچ قدرتی برای هیچ چیزی ندارید؟
در دنیای مدرن ، این وضعیت معمولاً استرس نامیده می شود. همه ما در حال حاضر تحت استرس هستیم. اما استرس ها متفاوت است: فقط تجزیه و استرس آدرنالین. در حالت اول ، فقط خواب کافی است. در دوم - برای سوزاندن این آدرنالین. سپس یا رابطه جنسی است یا ورزش. من الکل و سیگار قبول ندارم. و همچنین سعی می کنم خودم را به چنین وضعیتی نرسانم. همه چیز از سر می آید.
این نظر وجود دارد که بازیگران افراد بسیار غیرعملی هستند: آنها همیشه چیزی را فراموش می کنند ، چیزی را اشتباه می گیرند
مطمئناً وقتی روی نقش ، روی فیلمنامه متمرکز می شوید - چیزهایی که برای کار شما مهم هستند ، چیزی را از دست می دهید. به عنوان مثال ، دیگر نمی توان یک پرسشنامه ابتدایی را پر کرد. هنگامی که من یک سفارش پول می دهم ، می توانم پنج فرم را کثیف کنم ، در حالی که به همه این اعداد و نمودارها پی می برم. اما من خودم را سرزنش نمی کنم و خودم را دوباره آموزش نمی دهم. شخصیت خلاق - چه کاری می توانید انجام دهید …
توصیه شده:
من از دوست داشتن همسرم دست کشیدم - چه کنم و چگونه او را آزرده نکنم
من عاشق همسرم شدم و عاشق یکی دیگر شدم: توصیه روانشناسان ، مربوط به کسانی که در موقعیت مشابهی قرار دارند
دیمیتری کولدون: "من روابطی را دوست دارم که با عروسی به پایان می رسد"
در پنج سال گذشته ، دیمیتری کولدون موفق شد در پروژه های "هنرمند مردمی" ، "کارخانه ستاره" ، "دو ستاره" شرکت کند ، به عنوان بخشی از گروه "کارخانه" KGB "کنسرتهای زیادی برگزار کرد و به عنوان یک افتتاحیه انجام شد. برای عقرب ها و وارد پنج برنده برتر "یوروویژن" شد. اما او اولین آلبوم خود را با عنوان "جادوگر" تنها در سپتامبر سال جاری و بدون کمک تهیه کننده منتشر کرد. امروز هنرمند در شناور آزاد است و اولین قدم های خود را به عنوان یک هنرمند مستقل بر می دارد
آلنا سوویریدوا: "من از ازدواج شکایات بزرگی دارم"
خواننده آلنا سوویریدوا یک بانوی خودکفا است. برخلاف بسیاری از زنان روسی ، او برای تکیه بر شانه قوی مرد عجله ای ندارد. رمان ها رمان هستند ، اما هنرمند ، همانطور که معلوم است ، عجله ای برای ازدواج ندارد. و به طور کلی ، او بر این عقیده است که "
کیم کارداشیان رویای فیلمبرداری مجدد برای Playboy را دارد
کیم کارداشیان قطعاً در خطر افسردگی پس از زایمان نیست. از آنجا که مامان ستاره به سادگی برای او وقت ندارد. حتی قبل از زایمان ، این ستاره با جزئیات برنامه عملی بعد از ظاهر شدن اولین فرزند را ترسیم کرد. و اکنون او سعی می کند از این برنامه پیروی کند ، که یکی از نکات آن فیلمبرداری برای Playboy است.
النا هانگا: "من رویای دارم که دخترم آنچه را که در آن موفق نبودم انجام دهد"
بیش از 10 سال پیش ، النا هانگا ، مجری تلویزیون معروف بیدار شد. یک برنامه گفتگوی جنسی آشکارا "درباره آن" در NTV آغاز شد. در طول روز ، همه تلویزیون های داخلی را به دلیل بی اخلاقی سرزنش می کردند و شب ها با حرص به صفحه های آبی چسبیده بودند. پس از دوره ای که در اتحاد جماهیر شوروی رابطه جنسی وجود ندارد ، به لطف هانگه بود که آنها شروع به صحبت در مورد آن کردند. سپس برنامه اصل دومینو ، عروسی و تولد یک دختر طولانی مدت وجود داشت. اکنون زندگی النا بیشتر اندازه گیری شده است: او یک برنامه جدی در مورد سیاست را هدایت می کند ، مطرح می کند