فهرست مطالب:
تصویری: افسانه در مورد عشق
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
تعداد زیادی از داستانهای عاشقانه سرگیجه آور غیرقابل تصور در جهان وجود دارد: داستان سیندرلا ، نسخه مدرن آن - فیلم "زن زیبا" ، یک شاهکار سینمایی با الهام از عشق ، در حال سفر هستند. با این حال ، اقوام عاقل توصیه کردند که برای لوازم خانگی مدرن هزینه کنند - آنها می گویند که شادتر و بی دغدغه تر زندگی کنند. به زودی گفته نمی شود. و این تصمیم کشنده بود. تاتیانا ، که بر عهده کارهای خانه نبود ، زمان زیادی داشت. و در حالی که شوهرش مشغول دو شغل بود ، دختر موفق شد با دوستش که ازدواج نکرده بود صلح کند و تاتیانا را به مهمانی های سرگرم کننده لیسانس و دختر دعوت کرد. در نتیجه ، دختر اغلب بعد از نیمه شب به خانه می آمد و از هوشیاری به دور بود. نیکیتا ابتدا دوست نداشت ، سپس خسته شد. و این زوج شروع به خوابیدن در تخت های مختلف و در خانه های مختلف کردند. در حال حاضر ، پرونده در حال نزدیک شدن به طلاق است: در حال حاضر تمام برنامه های نیکیتا و تاتیانا به این ترتیب خلاصه می شود که تا آنجا که ممکن است هنگام تقسیم اموال ، لوازم خانگی بسیار گران قیمت را قطع کنند. اینقدر برای عشق
داستان دوم غم انگیز است
واقعیت از بین می رود افسانه های عشق … به دنبال اولگ و اولگا ، همه گفتند: "یک زوج ایده آل ، آنها برای یکدیگر ساخته شده اند!" در واقع ، به نظر می رسید که روابط آنها با گذشت زمان آزمایش شده است: آنها در یک مدرسه درس می خواندند ، و با هم از دانشگاه فارغ التحصیل می شدند. خود اولگا اغلب می گفت که او و شوهرش خوش شانس بوده اند ، و او حتی نمی تواند رویای خوشبختی بیشتر را در سر داشته باشد. اما ظاهراً خوشبختی انسان طولانی نمی ماند. اولگا نمی تواند باردار شود و هنگامی که پس از درمان گران و طولانی مدت ، قلب دیگری بالاخره زیر قلب او شروع به تپیدن کرد ، پزشکان گفتند: "حداقل در حال حاضر نمی توانید زایمان کنید." اما این دختر در تصمیم خود برای به دنیا آوردن فرزند قاطع بود.
نه ترغیب شوهرش و نه اعتقادات پزشکان به چیزی منجر نشد. با این حال ، مقصود اولیا این نبود که مادر شود ، کودک نارس متولد شد و به زودی درگذشت. اولگ ، همسرش را آرام کرد و گفت: "نگران نباش ، من تو را بسیار ، بسیار دوست دارم و ما هنوز بچه خواهیم داشت." او و او به خوبی می دانستند که اینطور نیست - دومین حکم پزشکان قاطع بود: "بارداری غیرممکن است." با گذشت زمان ، زندگی اولگا و اولگ به روند معمول خود بازگشت. با این حال ، چیزی در روابط آنها تغییر کرده است. دختر دلیل این امر را زمانی فهمید که شوهرش به او گفت: "می دانی ، ما باید از هم جدا شویم. به طور اتفاقی اتفاق افتاد که من از دیگری صاحب فرزند خواهم شد." او با قدرت اراده خود ، از ضعف خودداری کرد - تمایل به مرگ.
داستان سوم غیر متعارف است
روزی روزگاری خانواده ای وجود داشت ، همانطور که اعضای آن فکر می کردند ، بر اساس عشق بود. یک بار ، در شراب بسیار مست از نیمه زن این خانواده - اینگه ، یک زوج جوان دیگر پیشنهاد کردند شب را با هم (در یک تخت) بگذرانیم. اینگا با فکر کردن پرسید:
- آیا می توانم شوهر بگیرم؟
- البته عالی خواهد بود.
پس از آن شب ، نیمی از زن و مرد از هم جدا شدند و اکنون در خانواده های غیر سنتی زندگی می کنند. اینجا عشق به شماست (خدا مرا ببخشد).
داستان آخر تخیلی است
آتاناسیوس بر روی اسب سفید به کلودیا آمد و در حالی که از عشق می سوزید گفت:
- بریم زندگی من!
او حتی نپرسید کجا. او سوار بر اسب شد و آنها به سمت سحر گله کردند. در دره گل رز سفید ، عاشقان برای خود کلبه ای ساختند. و مهم نیست که چه بادهایی می وزید ، رعد و برق می وزید ، طوفان ها بیداد می کردند ، خانه آنها دارای نور و گرمای عشق بود که جهان را در شعاع 100 کیلومتری گرم می کرد ، نه 1000. هر پنج سال آنها یک پسر و یک دختر داشتند. آنقدر زیبا که اطرافیان با دیدن آنها گفتند: "خدایان می آیند!".
آتاناسیوس و کلودیا صد سال با هم در عشق و هماهنگی زندگی کردند. آنها یک روز از خوشحالی مردند. کتیبه روی قبر آنها هنوز با زمرد و الماس می درخشد … با این حال ، این برای چاپ نیست.
پایان نامه
خیلی برای شما افسانه های عشق و البته عشق واقعی در زندگی واقعی وجود دارد. در غیر این صورت ، هیچ شعر عاشقانه وجود نخواهد داشت ، که 90 درصد شعر است. اما عشق یک احساس بسیار شکننده است ، برای حفظ آن ، تلاش زیادی لازم است: برای محافظت از آن در ورطه جدایی ، کوچکترین نفس باد حسادت ، ادغام با احساس مالکیت و غیره. و باید اعتراف کنید که تمام تلاش ها ارزشش را دارد ، زیرا تا زمانی که عاشق باشید ، می فهمید که این کار بسیار خوب است.
توصیه شده:
5 افسانه رایج در مورد جراحی زیبایی بینی
زالینا گیمباتوا ، جراح پلاستیک ، دانش خود را با خوانندگان Cleo.ru به اشتراک گذاشت و افسانه های اصلی در مورد جراحی بینی را برطرف کرد
افسانه ها و حقایقی در مورد قهوه
افسانه ها و هشدارهای زیادی در مورد قهوه وجود دارد. آنها اکنون و سپس تکذیب می شوند و موارد جدیدی ظاهر می شود. ما تصمیم گرفتیم تا موارد اصلی را با کسانی که همه چیز را در مورد قهوه می دانند - کارشناسان شرکت نسکافه - مرتب کنیم
الیزابت گیلبرت: عشق. و باز هم عشق
چرا زنان دوستان نزدیک را به شوهران ترجیح می دهند؟ انحراف یا هنجار؟
افسانه ها و افسانه ها در مورد سادومازوخیسم
"فو ، چه نفرت انگیز است! و چگونه می توانی از کتک خوردن لذت ببری؟ - تو صورت مسخره ای انجام می دهی. - و به طور کلی ، همه اینها انحراف است!" در همین حال ، همانطور که Faina Ranevskaya دوست داشت بگوید ، انحرافات رقص روی یخ و هاکی روی زمین است ، بقیه چیزها کاملاً طبیعی است. مانند هر چیز غیرمتعارف ، سادومازوخیسم (یا BDSM) دارای ارتش طرفداران و ارتش نفرت انگیز است و معلوم نیست کدام یک از این ارتشها بزرگتر است. در بررسی دقیقتر ، یک واقعیت جالب ظاهر می شود: بسیاری از نفرت از sa
از عشق به عشق ، یا راه رفتن با هم سرگرم کننده است
"عزیزم ، شیرین ، ملایم ، سرد! صادق ، نجیب ، شگفت انگیز …" نه ، من نمی خوابم … یک حقیقت مطلق. خودخواسته خود را مخفی کرده و دور هم جمع می کنم ، مانند یک گربه قبل از پرش ، خودم را به این فکر می اندازم که در حال شنود هستم … شرم آور است ، پروردگار! اگرچه … "دوست داشتنی ، فوق العاده … دوست دارم! من دوست دارم! BIG تو مال منی!" اوه ، او در مورد چه کسی صحبت می کند؟! و چرا "آنها" دوست داشتنی و بزرگ هستند؟ آنها چه کسانی هستند؟ چند نفر هستند؟! تمام است ، دیگر قدرتی برای تظاهر به خواب بودن وجود ندارد. "ناتاشا ، تزریق کن!" - من ، از روی تخت پریدم ،