فهرست مطالب:

کتاب بخوانید ، رمان عاشقانه
کتاب بخوانید ، رمان عاشقانه

تصویری: کتاب بخوانید ، رمان عاشقانه

تصویری: کتاب بخوانید ، رمان عاشقانه
تصویری: بیست ویک رمان عاشقانه برتر جهان که حتماً باید بخوانید 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

با دقت نگاه کنید ، آنها همه جا هستند ، این زنها رمان های عاشقانه می خوانند: در حمل و نقل عمومی ، در اتاق انتظار ، در اتاق انتظار پزشک. آنها ابتدا به کتاب نگاه می کنند ، سپس به آن می پردازند ، و نگاه آنها با غبغب مهمانی پوشیده می شود. آنها کاملاً متفاوت هستند: پیر و جوان ، زیبا و زشت ، باهوش و دارای هوش نیستند. اما آنها یک اشتیاق مشترک دارند.

و یک روز یک کتاب شومیز بچه گانه از سری عشق جاودانه را روی میز قهوه خود می یابید. و با دیدن نشانک در صفحه 157 ، متوجه می شوید که این شما هستید که آن را می خوانید. چرا شما به آن نیاز دارید؟ و چه چیزی به طور کلی زنان کاملاً متفاوت را به خواندن کتاب ها ، رمان های عاشقانه وادار می کند ، چه چیزی باعث می شود آنها چنین کتابهایی را به سادگی از قفسه ها کنار بگذارند؟ نویسندگان چنین کتابهایی چه رویا یا افسانه ای به خوانندگان قدردان خود می دهند؟ چه نوع زن و مردی روی پایه قرار می گیرند ، رابطه آنها چگونه ارائه می شود؟

برای یافتن پاسخ این س questionsالات ، من به انبوهی از کتابهای کودکانه که در حفره های نزدیکترین کتابخانه خوانده شده و دو هفته وقت آزاد از محل کارم نیاز داشتم.

یخ و آتش

سن: تا سی سال ظاهر: زیبایی با لبهای حساس ، پوست مات ، چشمهای رسا ، پاهای باریک و موهای ضخیم بلند. رنگ مو و چشم متفاوت است. متواضع ، باهوش ، مغرور و بسیار جدی. او اصلا به مردان فکر نمی کند. معمولاً باکره است. وضعیت مالی بسیار مطلوب باقی می گذارد. خستگی ناپذیر کار می کند ، از پدر (مادر) بیمار یا یتیم مراقبت می کند.

سن: 10-20 سال بزرگتر از قهرمان. ظاهر: مرد خوش تیپ مویی ، عضلانی ، قد او بسیار بیشتر از حد متوسط است ، ویژگی های صورت تیز است ، دهان حسی است ، چانه از نظر مجسمه ای محکم ، شانه ها پهن ، باسن باریک ، صدا کم و امپراتور است. وقتی وارد اتاق می شود ، تمام فضا را اشغال می کند. قدرت وحشیانه مردانه از او سرچشمه می گیرد. وضعیت مالی: چند میلیونر برخی از نویسندگان رمان های عاشقانه ، چهره ای که با زخم (در نبرد یا در نبرد با گرگ ها) تغییر شکل یافته است را به همه ویژگی های فوق قهرمان اضافه می کنند و او را به کلون تاریخی Jofrei de Peyrac از Angelica تبدیل می کند.

در نقش "یخ" قهرمان است و قهرمان مانند نوعی شاهین وحشی دور او می چرخد. او غیرقابل دسترس و مغرور است ، مدام استکبار را از او دور می کند ، حرف های زننده می زند و در را می کوبد. او یک شکارچی است ، او یک کبوتر شکار شده است. او به صورتش سیلی می زند و او فقط پوزخندی می زند. او یک فنجان به طرف او پرتاب می کند و او او را در حال پرواز می گیرد. او همزمان از او متنفر است و آرزو می کند. و او همیشه بطور ناگهانی ظاهر می شود ، مانند باند ، جیمز باند. که با یک بوسه مکنده در آسانسور به او ضربه می زند و "زبان عمق صاف دهان او را کشف می کند". او شما را به رقصیدن در مهمانی دعوت می کند و او را در آغوش می گیرد تا همزمان به حالت غش و ارگاسم برسد.

تقریباً در همه رمانها ، اغوا کننده این کار را می کند: او چانه گوسفند زیبا فقیر اما مغرور را با دو انگشت می گیرد و آن را به صورت خود نزدیک می کند ، به چشمان خود می سوزاند و از اشتیاق می سوزد - این یک ژست مالکیت است ، یک تلاش سرکوب و تسخیر کردن

با خواندن کتاب ، رمان عاشقانه ، ما گروگان فتنه می شویم. بنابراین ، با استفاده از قدرت وحشیانه مرد ، یک زن به تدریج در هروئین بیدار می شود. او می لرزد و نذر می کند که تسلیم نشود ، بدون عشق بوسه ندهد. میلیونر عقب نشینی نمی کند.

یک راز وحشتناک که اجازه نمی دهد دو قلب عاشق دوباره به هم وصل شوند.به عنوان مثال ، جین معتقد است که بچه نخواهد داشت ، زیرا پدرش از بیماری وحشتناکی رنج می برد که می تواند به ارث برده شود ، و بنابراین او عهد کرد که هرگز ازدواج نکند. و بیل پس از مرگ همسرش عهد کرد که دیگر هرگز ازدواج نکند. و تانیا ، شاهزاده ولیعهد (او در این مورد نمی داند) ، یک علامت هلالی شکل روی پاپ خود دارد که نشان دهنده منشأ اصیل او است. او خودش نمی داند چگونه غنیمت خود را به آینه تبدیل کند ، بنابراین شخصیت اصلی بار دیگر مجبور است از روش های خشونت آمیز استفاده کند. این به بیداری در قهرمان احساسات شرم آور ، جذاب و ناشناخته کمک می کند.

گردباد آتشین

وقتی قهرمان یک گردنبند مروارید و یک انگشتر الماس به قهرمان می دهد ، اصلاً نمی آید. و نه وقتی او را به میلان می برد و از سر تا پا در گران ترین بوتیک ها می پوشاند. حتی در این لحظه ، او هنوز هم قابل دسترسی نیست ، اگرچه هدایایی را می پذیرد ، اما پس از اقناع و اطمینان از دوستی صادقانه. نقطه عطف زمانی رخ می دهد که حساسیت او نه تنها بیدار نیست ، بلکه در بالای ریه هایش فریاد می زند. و در اینجا دو گزینه برای توسعه رویدادها وجود دارد: یا خود قهرمان با این جمله به آغوش قهرمان می افتد: "مرا ببر!" ، یا او را به زور می گیرد ، زیرا قبلاً آن را برای 157 صفحه متن تحمل کرده است. به

اروتیک یکی از ابزارهای اصلی برای حفظ علاقه خوانندگان است. قهرمان نقش منفعل ایفا می کند ، قهرمان هر بوسه ای را به زور از او بیرون می کشد: "لب های سیری ناپذیر دهان او را عذاب می دهند ، زبانش در یک جریان آتشین عمیق تر حرکت می کند و از یک احساس ترسناک نامفهوم ناله می کند." بعلاوه - بیشتر: "او دهان خود را به سینه اش منتقل کرد و شروع به بوسیدن ملایم یک نوک سینه ، سپس دیگری را ، انگار انتخاب کرد - که بهتر و دلپذیر است. او چشمانش را از این بغض شیرین بست. بوسه ها بیشتر و بیشتر می شد حریص ، باسن تکان خورد … "و سرانجام:" با یک حرکت تیز ، پاهای ضعیف شده او را باز می کند. احساس می کند که شهوت جسمانی او چقدر قوی است … "اما پس از آن مطمئناً کسی در را می زند ، یا قهرمان خودش می فهمد که خیلی فراتر رفته و به سرعت عقب نشینی می کند و قهرمان را در احساسات مختلط می گذارد. و سپس خود خواننده ، که از چنین پیچشی در طرح هیجان زده شده است ، فقط نگاه خود را بر روی صفحات رمان می گذارد و به تدریج به فینال نزدیک می شود.

پایان خوش

در پایان ، قهرمانان با غلبه بر توطئه های اجباری دشمنان و شبهات دردناک ، تنها یک چیز برای خوشبختی ندارند - افشای یک راز وحشتناک. پس از آن معلوم می شود که پدر جین اصلاً پدر جین نیست ("و من مادر شما هستم") ، و بنابراین می تواند با خیال راحت بچه هایی به دنیا بیاورد. و بیل عهد کرد که هرگز ازدواج نکند ، نه به این دلیل که همسر متوفی خود را بسیار دوست داشت ، بلکه به این دلیل که او یک عوضی وحشتناک بود. و تانیا در نهایت موافقت می کند که غنیمت خود را به آینه برگرداند و علامت خوشحال کننده را ببیند. سپس شادی بی حد و حصر زن فرا می رسد.

در نتیجه تجزیه و تحلیل چنین ادبیاتی ،

در رمان های عاشقانه ، مردان دائماً پرهیز جنسی را تمرین می کنند ، آنها آماده اند تا هر سال که می خواهند زن مورد علاقه خود را دنبال کنند ، اما در زندگی اینطور نیست.

در رمانهای عاشقانه ، زنان از نظر ظاهری سرد و غیرقابل دسترس هستند ، آنها باید تحت تسلط قرار گیرند ، فتح شوند ، با حساسیت خود بیدار شوند ، در غیر این صورت آنها در را می کوبند ، یک فنجان می اندازند ، و به صورت خود تف می کنند. در زندگی ، فقط یک خدمتکار قدیمی هیستریک این کار را انجام می داد ، و حتی اگر حداقل کسی به او چسبیده باشد.

در رمان های عاشقانه ، میلیونرها عاشق سیندرلا می شوند. در زندگی - نه تحت فشار چند میلیونرها قرار گرفته است.

در رمانهای عاشقانه ، تنها یک قدم از نفرت تا عشق وجود دارد ، در زندگی واقعی برعکس است.

و اکثر زنان از همه اینها اطلاع دارند ، اما هنوز "خوشحالند که فریب خورده اند" ، کتابهای کودک را مانند دانه جذب کرده و قادر به توقف نیستند. چرا؟ آمارها نشان می دهد که رمان های زنان بیشتر توسط زنان بالای چهل سال و دختران زیر بیست سال خوانده می شود. با مورد دوم ، همه چیز ساده است - حساسیت بیدار می شود ، اما هیچ شخصی در این نزدیکی وجود ندارد که کتابهای ارزشمندی در مورد رابطه بین زن و مرد توصیه کند ، و رمان های عاشقانه همیشه در قفسه ها هستند ، با جلد های شهوانی.و در نتیجه ، دختران تصوری تحریف شده و ایده آل از روابط عاشقانه دارند که می تواند متعاقباً به ارتباط عادی با جنس مخالف آسیب برساند. ناگفته نماند که آموزش و پرورش بد ذوق ادبی است. علاقه به روابط عاشقانه زنان مسن به دلایل کاملاً متفاوتی ایجاد می شود.

امیدهای برآورده نشده ، عدم صمیمیت معنوی با همسرش ، بزرگ شدن و ترک خانواده فرزندان - این اندکی است که زنان را مجبور می کند تا سرسختانه وارد دنیای خیالی مردان ایده آل و عشق واقعی شوند. علاوه بر این ، رمانهای عاشقانه موضعی ضد زنانه پرورش می دهند ، که به طور سنتی زن را به عنوان یک اصل منفعل و یک مرد را به عنوان یک فعال نشان می دهد. اکثر زنان هنوز ناخودآگاه رویای چنین توزیع نقش ها را در سر می پرورانند.

بله ، اگر کتاب های عاشقانه بخوانید ، ما را از واقعیت خاکستری منحرف می کنند. بله ، با غوطه ور شدن در آنها ، ما خود را در محل شخصیت اصلی می بینیم ، به این معنی - زیبا ، دلخواه ، محبوب. اما این خودفریبی است ، جایگزینی زندگی واقعی برای یک رویا با شکر ، فرار از مشکلاتی که نیاز به راه حل های فوری دارد ، در دنیایی که همه چیز در یک بشقاب نقره ای به شما ارائه می شود-زیبایی ، موفقیت ، عشق به یک خوش تیپ میلیونر اما در زندگی چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید و باید برای دیدن ، انجام ، تجربه کردن داشته باشید. و آیا ارزش دارد وقت گرانبهای خود را با خواندن آشغال های ادبی ، حتی در یک بسته زیبا ، هدر دهید؟ فکر میکنم نه.

توصیه شده: