دیمیتری دیوژف فضا را کشف می کند
دیمیتری دیوژف فضا را کشف می کند

تصویری: دیمیتری دیوژف فضا را کشف می کند

تصویری: دیمیتری دیوژف فضا را کشف می کند
تصویری: عجیبترین کشف فضا ، سیاه چاله ها 2024, ممکن است
Anonim
دیمیتری دیوژف
دیمیتری دیوژف

- اکنون چندین نمایش همزمان در تئاتر دارید. یکی از آنها با ایرینا کوپچنکو در تعامل است. قهرمان شما یک موسیقیدان کور است. عادت کردن به تصویر چگونه بود؟

- قهرمان من درمانده نیست. او زندگی رضایت بخشی دارد. من در مورد یک تاجر کور و بسیار موفق از کلین یاد گرفتم. ما ملاقات کردیم. خیلی حرف زدیم. من سعی کردم به تمام تفاوت های ظریف رفتار او توجه کنم: حرکات ، حالات چهره ، خاصیت پلاستیکی ، و از این مشاهدات در کار خود در مورد نقش استفاده کردم.

- اولین نمایش نمایشنامه "رومئو و ژولیت" به کارگردانی روبرت استوروا در اوایل ژوئیه روی صحنه تئاتر نمایشی پوشکین انجام شد. تو تیبالت بازی کردی می توانید در مورد نمایش برایمان بگویید؟

- در مجموع 15 بازیگر در اجرا مشغول به کار هستند و برخی از آنها چندین نقش را ایفا می کنند. ترجمه پاسترناک به عنوان مبنایی در نظر گرفته شده است. عملکرد ما کلیشه های معمول را می شکند. رومئو و ژولیت دیگر یک نمایش عاشقانه سکولار نیست. معلوم شد داستان سختی است.

قهرمان من شرور نیست ، برعکس ، او بسیار انسانی است. اما او با دردی در روح خود زندگی می کند. Tybalt هم یک کودک آزرده و هم یک حیوان زخمی است ، تغییرات در رفتار او قابل درک و برای همه نزدیک است. او یکی از افراد زخمی است - به سرنوشت ، زمان ، جنگ. و او عصبانی می شود ، منفجر می شود ، دیگران را تحریک می کند! اما او مقصر نیست ، همانطور که افراد ناراضی و شکسته به هیچ وجه مقصر نیستند. خدا را شکر که بسیاری از مردم سرنوشت متفاوتی داشتند ، ما خوش شانس تر و خوشحال تر هستیم. اما مخالفان ما در کنار ما زندگی می کنند. غیرممکن است که در مورد آن فکر نکنید ، و متوجه آن نشوید.

- شما در برنامه های تلویزیونی بازی می کنید ، اما خودتان آنها را در تلویزیون تماشا می کنید؟

- من برنامه های تلویزیونی غربی را فقط با نام آنها می شناسم - "جنس و شهر" ، "دوستان". از جمله داخلی - "توقف در صورت درخواست" ، "گوشه پنجم" ، "مرز". تقریباً همه سریال های فیلمبرداری شده برای کانال روسیا از کیفیت بسیار بالایی برخوردار هستند.

به طور کلی ، من وقت تماشای تلویزیون ندارم. سعی می کنم در تمام کانال ها مطلع باشم و اخبار را تماشا کنم. از برنامه های طنز "OSP-Studio" و "Gorodok" را بسیار دوست دارم. من همیشه کمدی را ترجیح دادم. اما من بعد از اینکه در لباسشویی بزرگ و آنچه زن می خواهد ، برنامه های تلویزیونی را دوست ندارم. در آنجا ، جالب ترین چیزها همیشه حذف می شوند. از آن به بعد ، من از دعوت به برنامه های گفت و گو خودداری می کنم. هنوز مستند مربوط به خشونت را تماشا نکرده ام. رویارویی ، تصادف - چقدر امکان پذیر است و این اطلاعات به مردم چه می دهد؟

- تبلیغات مزاحم نیست؟

من با یک تبلیغ تجاری به عنوان یک اثر هنری کوچک برخورد می کنم. اما وقتی دختری را از دوره موازی در بخش بازیگری در نقش پرورش دهنده اسپانیل ، پزشک یا "متخصص" دیگر می بینم ، می خواهم به او بگویم: "شما چه توصیه ای می کنید؟"

- کارهای خوب را چه می نامید و چه کارهایی را بد؟

- کارهای خوب آنهایی هستند که شادی و منفعت را به همراه دارند. ما باید خود و خواسته های خود را فراموش کنیم ، هوی و هوس ، به اطراف نگاه کنیم. درک این نکته که ما در این جهان ناچیز هستیم بسیار مهم است ، اما هر یک از ما ذره ای از خدا و نور درونی داریم. این بدان معناست که ما باید خودمان را دوست داشته باشیم. آن وقت خدا ما را به خودش می برد.

- شما مومن هستید. چگونه کلیسایی را در شهری ناآشنا انتخاب کردید؟

- همه چیز به خودی خود اتفاق افتاد. کلیسا نزدیک خانه من بود ، پدر این کلیسا مربی معنوی من شد. با او ، من تمام اقدامات خود را بررسی می کنم ، مشورت می کنم. معلوم نیست خدا تا کی به شما عمر می دهد. بنابراین ، هر ثانیه باید سعی کند گناهی مرتکب نشود ، بلکه فقط باید عشق بورزد ، دوست بدارد ، دوست بدارد. ما توسط یک فرشته نگهبان هدایت می شویم ، خدا مراقب ما است. بنابراین ، نباید اقدامات بی معنی انجام شود.

- آخرین کاری که امشب می کنی چیست؟

- من یک دعا می خوانم. عصرها قبل از خواب و خوابیدن.بعد از آن خوابهای دلپذیری می بینم. صبح بیدار می شوم و نماز صبح را می خوانم. سپس روز به خوبی پیش می رود.

- آیا دستورالعمل هایی که اکنون برای خود تعیین کرده اید در مقایسه با دستورالعمل های آن زمان تغییر کرده است؟

- می دانید ، اخیراً با متنی روبرو شدم که در کودکی برای روزنامه ای در مدرسه نوشتم. من در آنجا می گویم که ارزش زندگی از "متشکرم" تا "سپاسگزار" را دارد. یعنی "متشکرم" آن کلمه رایج و پیش پا افتاده نیست ، بلکه یک آرزو ، یک برکت یا چیزی است … پدر مدتها به من می گفت که باید از همه چیزهایی که مردم با من انجام می دهند سپاسگزار باشم. و همچنین باید بتوانم عذرخواهی کنم. و من شرمنده بودم - نمی خواستم این کار را انجام دهم ، مقاومت کردم ، سپس "متأسفم!" - و فرار کرد چنین لحظاتی را کودکان به راحتی از طریق تلویزیون ، کارتون به خاطر می آورند.

به عنوان مثال ، وقتی کسی در مورد کارتون ها صحبت می کند ، بلافاصله به یاد افسانه یک توله خرس می افتم که پدرش به او کیسه ای داد و گفت: "از جنگل بگذر ، کارهای خوب انجام بده. برای هر کار خوب ، بخواهید یک سنگریزه در کیف خود بگذارید. وقتی کیسه را پر کردید ، آن را برای من بیاورید. " این کیف در ناخودآگاه من است. به نظر می رسد من یکی از آنها را داشتم که در آن مخفیانه سنگ ها را گذاشتم. بنابراین معنای زندگی در حقایق ساده است. برای مثال مرتکب گناه نشوید.

من در حال دیدن شهری هستم که در آن مردم هرگز بر سر کسی فریاد نمی کشند ، همیشه از یکدیگر خوشحال می شوند ، با هم کار می کنند ، غذا می خورند ، یکدیگر را درمان می کنند … به طوری که به پیر و بیمار کمک می شود … آنجا می شود روشن کنید که چه اتفاقی می افتد و چرا ، به خاطر چه کسی و برای چه چیزی زندگی می کنید.

توصیه شده: