هورا ، من ازدواج نکرده ام
هورا ، من ازدواج نکرده ام

تصویری: هورا ، من ازدواج نکرده ام

تصویری: هورا ، من ازدواج نکرده ام
تصویری: با این افراد ازدواج نکنید #روانشناسی #ازدواج 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

من شخصاً بسیار خوشحالم که ما در زمانی زندگی می کنیم که دختران مدرن این فرصت را دارند که با سر تند به "راهرو" نروند تا: "هیچ کس نمی برد" و به طور کلی ، تا جامعه در مفید بودن آنها شک نکند. و آنها این فرصت را دارند که به طور منطقی به موضوعی جدی مانند ازدواج نزدیک شوند. یا - نه ازدواج. به طور کلی ، هر فردی که مناسب سن ازدواج است ، مختار است که تصمیم بگیرد وارد این "تجارت خوب" شود یا به تنهایی باقی بماند. این تصمیمات ، هر چه بیشتر ، دشوارتر داده می شود ، زیرا زنان در کشور ما زیباتر و مستقل تر می شوند و از این نظر ، محدوده الزامات برای یک مرد بالاتر و بالاتر می رود. بنابراین دختران ما اغلب تنها می مانند. سوال دوم: آیا این بد است؟ و چند دختر مجرد صادقانه معتقدند که ازدواج نکردن خیلی خوب است؟

همه رایسا زاخاروونا ، قهرمان لیودمیلا مارکونا گورچنکو از فیلم "عشق و کبوتر" را به خاطر می آورند ، که فقط گفت که او آزادی خود را ارزشمند می داند ، اما در واقع او فقط رویای ازدواج داشت …

زیرا برای اینکه در این آزادی احساس خوبی داشته باشید ، باید صادقانه باور کنید که این همان چیزی است که واقعاً به آن احتیاج دارید و تنهایی خود را دوست دارید. اگر سرودهای تنهایی در دهان شما فقط یک کلمه است و شما خودتان رویای "دست مرد قوی" را دارید ، بهتر است هماهنگی معنوی را در این حالت فراموش کنید. با توجه به تجربیات خودم ، می توانم بگویم که همیشه دوست داشتم تنها باشم ، و اینکه ازدواج نکردن خوب است ، فقط بعد از ازدواج سومم متوجه شدم. هر یک از آنها ، با توجه به استانداردهای کلی ، موفق بودند. اما به سادگی ، هنگامی که اولین احساسات قوی از بین می روند ، استعداد عاشقانه از بین می رود ، زندگی روزمره واقعی شروع می شود و اصطکاک های مختلفی بوجود می آید ، کار روی رابطه آغاز می شود. و سپس همه تصمیم می گیرند که آیا به آن نیاز دارید یا خیر. آیا آماده کار هستید یا بهتر است متفرق شوید؟ پس از ازدواج اول و دوم ، مطمئن بودم که دوباره ازدواج خواهم کرد و در جستجوی "شاهزاده" خود به اطراف نگاه کردم. من نمی دانم دلیل واقعی این جدایی چه بود ، اما من قبلاً به پایان سومین رابطه جدی نزدیک شده بودم با این فکر که واقعاً ، من واقعاً می خواهم تنها زندگی کنم. احتمالاً سن تأثیر می گذارد.

چیزهایی که من را به این مسیر کشاند کاملاً پیش پا افتاده است و شبیه عادت های یک لیسانس است ، اما افسوس … اینها بودند که برای من مهمتر از زندگی مشترک بود.

شاید برای زنی که برای ازدواج خود ارزش قائل است و هر روز نسبت به آن کاملاً آرام است ، خواسته های من بی اهمیت به نظر برسد ، اما همه افراد متفاوت هستند و در اینجا من یک دیدگاه کاملاً ذهنی را بیان می کنم.

Image
Image

به عنوان مثال ، من واقعاً آن را دوست ندارم وقتی تلویزیون صبح روشن می شود و در پس زمینه غرش می کند - صبح من خوب و سکوت می خواهم. من نمی خواهم صبحانه های بزرگ بپزم چون صبح نمی خورم. برای یک کودک ، فرنی مقدس است. اما من نمی خواهم به جای نشستن برای نوشیدن چای یا قهوه ، تخم مرغ ، ساندویچ ، و سپس پیراهنم را اتو کنم ، به زندگی فکر کنم ، روز را تنظیم کنم و با آرامش به بیرون مردم بروم. عصر بعد از کار ، من نمی خواهم مدام شام بپزم و جلوی همان صفحه آبی بنشینم. من می خواهم کفیرم را بنوشم و بخوانم. و مهمتر از همه ، من نمی خواهم هر آخر هفته بدون وقفه به داچا ، مادرم ، عمو واسیا ، با بهترین دوستش برای کباب کردن و غیره بروم ، اما می خواهم در خانه بنشینم و کتاب بنویسم. یعنی من می خواهم از خودم مراقبت کنم و زندگی خود را وقف دیگری نکنم.به طور طبیعی ، من مخالف انجام همه این کارهای زیبا برای یک دوست عزیز نیستم ، اما فقط در صورت تمایل ، و نه زمانی که شما "ساخته شده" و وظیفه آن را بر عهده بگیرید.

در ازدواج ها اغلب برعکس است. یک مرد یا از نظر اجتماعی توسعه می یابد ، یا از یک مبل با روزنامه تقلید می کند و در هر صورت ، یک زن به نظر می رسد با او است. و من واقعاً برای زنانی که وضعیت متفاوتی با مردان خود داشتند خوشحالم. در حلقه داخلی من یک نمونه کامل از چنین ازدواج وجود دارد! شاید اگر من آن را داشتم ، طور دیگری فکر می کردم. اما خودشناسی ناگهان برای من معنی بیشتری داشت.

و به طور کلی ، من به تنهایی به نوعی راحت تر شدم. منظور من از "تنهایی" زندگی یک زائر و جوراب آبی نیست. منظور من صرفاً عدم وجود یک رابطه جدی با یک مرد در زندگی است.

در زندگی زناشویی ، به شرطی که شوهر شما مرد شایسته ای باشد ، البته مزایای بزرگی وجود دارد - شما از نظر اخلاقی و همانطور که می گویند از نظر جسمی حمایت می شوید. به طور خلاصه ، لازم نیست شب سال نو تنها با یک بطری جلوی تلویزیون بنشینید ، چمدان را به فرودگاه بکشید یا با استاد تماس بگیرید تا قفسه را آویزان کند - خوب ، به طور کلی ، زندگی خانوادگی شما را از همه نجات می دهد. این تصاویری که هنوز گاهی اوقات باعث همدردی افراطی جامعه می شود. از زندگی یک خانم مجرد. در مورد من ، به من کمک می کند که عزیزان داشته باشم - خانواده بزرگ و دوستانم. به هر حال ، من چندین دوست نزدیک هم سن دارم که صادقانه به یک نقطه نظر پایبند هستند. در عین حال ، همه ما با پدران فرزندان خود در روابط عالی هستیم و به هیچ وجه احساس نقص نمی کنیم. برعکس ، برخی از افراد متاهل اغلب به ما حسادت می کنند. به طور کلی ، یک روند وجود دارد! و من قضاوت نمی کنم که آیا این خوب است یا بد. فقط همین است!

کسنیا بازنووا - نویسنده ، استاد یک رمان اکشن. او اخیراً کتابی با عنوان "فرار از تاریکی" منتشر کرده است.

Image
Image

به طور کلی ، مزیت اصلی زندگی مجردی این است که می توانید هر کاری که می خواهید انجام دهید. اما اگر به سوال همان رایسا زاخاروونا مسحور کننده ، "آیا این شخص را دوست دارید؟" یک "بله" مطمئن و تخم مرغ های مخلوط بدنام بار سنگینی نخواهد بود ، و آخر هفته با بهترین دوستش ، و حتی یک فکر اغواکننده ممکن است وارد شود ، و آیا ارزش آن را ندارد که وقت کمتری را با کار مورد علاقه خود بگذرانید … سه سال بعد ، نگرش به همه چیز می تواند به طور اساسی تغییر کند ، یا شاید نه … اگرچه یکی از دوستان بدبین من (ازدواج دوم ، سه فرزند ، تاجر:)) ، با دیدن بوسیدن جوانان در خیابان ، می گوید: "خوب ، این چیزی است که شما می بوسید ، زیرا برای پنج سالها پیش ، همه مدتهاست همه چیز را می دانند!"

با این حال ، هر کس همه چیز را برای خودش تصمیم می گیرد. پس از همه ، نکته اصلی این است که شما احساس خوبی دارید!

توصیه شده: