فهرست مطالب:

من نمی خواهم کار کنم ، باید چکار کنم؟
من نمی خواهم کار کنم ، باید چکار کنم؟

تصویری: من نمی خواهم کار کنم ، باید چکار کنم؟

تصویری: من نمی خواهم کار کنم ، باید چکار کنم؟
تصویری: عادت هایی که برای پولدار شدن باید ترک کنید !! 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

ساعت زنگ دار به طرز وحشتناکی می زد ، اما من به هر حال نخوابیدم ، فقط وانمود کردم لحظه ای را که باید بلند شوم و برای کار آماده شوم به تاخیر می اندازم. "خوب ، بیا عزیزم ،" من سعی کردم خودم را به عنوان یک کوچولو متقاعد کنم که "دو روز دیگر-و آخر هفته رنج ببرم. و برای این من … اوه اوه ، من نمی خواهم من هر چیزی می خواهم ، من می خواهم در خانه بمانم و جایی نروم."

هوم ، همه چیز بد است اگر حتی متقاعدسازی جواب ندهد …

اگر نمی خواهم کار کنم ، باید چکار کنم؟ می توانید مرا به بزدلی متهم کنید ، اما من این کار را کردم: با دفتر تماس گرفتم و با اشاره به مسمومیت غذایی ، یک روز مرخصی خواستم. اگر به آن فکر کنید ، این چندان هم صادق نیست: کار خودم باعث می شود من بیمار شوم ، با ایده های خلاقانه - یبوست ، و ارتباط با همکاران مانند یک اختلال روده ای به نظر می رسد: متوقف کردن آن ناخوشایند ، زننده ، اما غیرممکن است. و هنوز یک سال و نیم پیش با گیرنده تلفن در دست می رقصیدم ، زیرا فهمیدم که برای این موقعیت پذیرفته شده ام …

آیا در مورد کار است؟

"اما واقعاً ،" من فکر کردم ، "شاید من افسردگی دارم؟ یا کمبود ویتامین؟ یا PMS؟ یا نوعی بحران …" دلایل زیادی می تواند وجود داشته باشد. و قبل از شروع به پرتاب رزومه خود مانند خاویار ماهی قزل آلا ، راست و چپ در جستجوی کارهای جالب تر ، متوقف شوید و فکر کنید: آیا این یک شغل است؟ PMS ساده ترین راه برای کنار گذاشتن است ، اگر شغل مورد علاقه شما بیش از دو هفته بر اعصاب شما تأثیر می گذارد ، بنابراین نباید از نظر فیزیولوژی گناه کنید. بریم بیشتر … آویتامینوز. به نظر می رسد کاملاً منطقی است: در پایان زمستان ، ذخایر بدن در حال تمام شدن است ، خورشید به مدت یک هفته در آسمان ظاهر نمی شود (عفونت!) ، در کجا ، شخص تعجب می کند ، آیا خلق و خوی می تواند ظاهر شود؟ افسردگی در اینجا بسیار ارگانیک است. اما در مورد: پایان زمستان ، ذخایر بدن در حال تمام شدن است ، خورشید یک عفونت است … اما! به خاطر دارید در اوقات فراغت از کار چه اتفاقی برای روحیه شما می افتد؟ اگر تقریباً همیشه غمگین و بی حال هستید - برای دریافت ویتامین به داروخانه بروید. و اگر نه؟ اگر ترک کار تعطیلاتی است که همیشه ساعت 19:00 همراه شماست؟ اگر از دوشنبه منتظر آخر هفته هستید و بعد از انتظار ، وقت دارید کتاب بخوانید ، به سینما بروید و برای مهمانی لیسانس به دوست دختران خود بروید؟ بله ، آزمون افسردگی با موفقیت پشت سر گذاشت: پاسخ منفی است.

از عشق تا نفرت …

… یک سال و نیم من به خاطر آوردم: "اوه ، چقدر عالی بود در ابتدا ،" ماههای اول کار پر از آدرنالین بود: شما چیزهای جدیدی یاد می گیرید ، به تیم می پیوندید ، در پیچیدگی ها کاوش می کنید. شکوفایی: وقتی طبقات پایین بتوانند ، طبقه بالا کلاسها می خواهند ، و کارفرمایان به چشم اندازهای شگفت انگیز اشاره می کنند. و سپس همه چیز خسته کننده شد ، نه ، خوب ، نه بلافاصله ، البته به نوعی به تدریج. ابتدا "خسته کننده" ، سپس "مزاحم" به نقطه نفرت رسید.

من نمی خواهم کار کنم ، چه باید بکنم ، چرا این اتفاق می افتد؟ برای پاسخ به این س let'sال ، بیایید فکر کنیم: کار به طور کلی چیست؟ این یک بخش ضروری از زندگی است ، زیرا به شما فرصت کسب درآمد می دهد. اما این فقط مربوط به پول نیست. کار باید رضایت بخش باشد در واقع ، این … یکی از بازی های زندگی است که قوانین خاص خود را دارد ، وظایفی که باید به اتمام برسد و پاداش دارد. سیستم پاداش شامل چندین جزء است: پاداش مادی ، لذت از کار انجام شده ، موقعیت اجتماعی. هنگامی که کسری در یک یا چند پاداش وجود دارد (آنها مبلغ کمی پرداخت می کنند ، کار یکنواخت است) ، تحریک و نارضایتی بوجود می آید. اگر این منفی گرایی کنار گذاشته نشود ، بیماری ، افسردگی ، بی تفاوتی و همچنین نارضایتی جهانی نه تنها از محل کار ، بلکه از زندگی نیز به وجود می آید.

پریدن در محل

"این همه درست است ، اما آنها به من جریمه می دهند. بله ، من همیشه چیز بیشتری می خواهم ، اما چیزی که دارم واقعاً هیچ است. و از نظر وضعیت همه چیز خوب است. اما رضایت وجود ندارد!" - من همچنان به حفاری خود ادامه می دادم. و ناگهان یک مقایسه احمقانه به ذهنم رسید که شبیه … سوتین بود. اولین بار ، هنگامی که تازه پوشیدن آن را شروع کردم ، فکر کردم چه زیبا هستم ، همه به من نگاه می کنند ، من از قبل سینه دارم.

و حالا؟ افزایش علاقه به لباس زیر هنگام خرید یک مجموعه جدید بوجود می آید. و مدت زیادی دوام نمی آورد. زیرا اثر تازگی مدتها پیش از بین رفته است. در مورد کار هم همینطور است. اگر هر روز یک کار را انجام دهید ، دیر یا زود حتی زیباترین و فوق العاده ترین کار یکنواخت و خسته کننده می شود. و این یک واقعیت نیست که اگر شغل خود را تغییر دهید ، پس از مدتی دیگر در همان حالت قرار نخواهید گرفت. نه ، البته شما می توانید مانند یک پروانه از جایی به مکان دیگر پرواز کنید ، اما در این مورد معنی خاصی وجود ندارد. اینها همه پرش های گسترده است. این بدان معناست که لازم است کاری را با آنچه است انجام دهیم …

چه کاری می توانید انجام دهید تا تازگی و طراوت به کار شما بازگردد؟

جمع …

البته برای اطلاع ، به اینترنت ، کتاب ها و مجلات مورد علاقه زنان مراجعه کردم. نظارت بر نشریات مختلف و سایت های اینترنتی برای غلبه بر انزجار از کاری که دوست دارند منجر به چنین نتایجی شده است.

احمقانه ترین ، به نظر من ، توصیه مجلات زنانه بود. آنها با یکدیگر رقابت کردند تا در رقص شکم ، دوره های زبان ثبت نام کنند ، به خانواده و سایر بلاها بلا که می توانند تعمید دهند ، تغییر دهند. هوم ، شنا کردیم ، می دانیم ، شاید برای کسی این همه روح را گرم کند ، اما نه برای من ، زیرا در محل کار من 9 ساعت 5 روز در هفته هستم و دوره های رقص حداکثر 3 ساعت در هفته طول می کشد. حتي حتي معشوق من در زندگي من در اختيار من قرار گرفته است ، افسوس ، زماني بسيار متواضع تر از كار.

سری دوم نکات را می توان نام برد ، یعنی تمام مدتی که نیاز دارید خود را در معرض یادگیری چیزهای جدید قرار دهید. دوره های تازه ، سمینارها و آموزش های مربوط به شغل اصلی و زمینه های مرتبط … خوب ، چرا که نه. تازگی موجود است ، علاقه دائماً گرم می شود. پاداش ها در حال افزایش است. سطح حرفه ای در حال افزایش است ، و با آن حقوق و وضعیت. عالی است ، اما فقط در صورتی کار می کند که کار شما از همان ابتدا برای شما جالب باشد. دشوار است که خود را برای مشارکت در ایجاد یک هیپوستاز جدید تحریک کنید ، اگر همه موارد قبلی در چارچوب تخصص شما هرگز شما را به خصوص خوشحال نکرده باشند. سپس منطقی است که به نقطه بعدی برویم …

یک روش اساسی برای تغییر نگرش شما نسبت به کار

من نمی خواهم کار کنم ، کاری که باید انجام دهم این است که شغل خود را به کلی تغییر دهم. از شروع از اول نترسید. از این گذشته ، اکثر ما حرفه خود را در سنی نسبتاً غیرمسئولانه انتخاب می کنیم. و به تازگی شروع به کار در تخصص خود ، ناگهان متوجه می شوید که این "اصلا اینطور نیست". خوب ، تا دیر نشده آن را عوض کنید. و اجازه دهید اطلاعات زیر ، که در یک کتاب عاقلانه خوانده شده اند ، به شما کمک کند: "یک زن به طبع خود به راحتی با شرایط جدید سازگار می شود. هر 5 سال یکبار تجدید می شود و می تواند زندگی را از ابتدا شروع کند - حرفه خود را تغییر دهد ، برای زندگی در کشوری دیگر حرکت کند. / شهر ، به رابطه جدید بپیوندید. تمام زندگی او یک حرکت بی پایان به جلو است!"

توصیه شده: