پوتین درباره فاجعه خانوادگی صحبت کرد
پوتین درباره فاجعه خانوادگی صحبت کرد

تصویری: پوتین درباره فاجعه خانوادگی صحبت کرد

تصویری: پوتین درباره فاجعه خانوادگی صحبت کرد
تصویری: حقایق باورنکردنی زندگی مرموز ولادیمیر پوتین + ماجرای ازدواج تا معشوقه 2024, ممکن است
Anonim

به مناسبت روز پیروزی ، ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه ، ستون ویژه ای برای مجله پایونیر روسیه نوشت. این سیاستمدار از زندگی خانواده خود در جنگ بزرگ میهنی گفت. این ماده به سادگی "زندگی بسیار ساده و بی رحمانه است" نامیده می شود.

Image
Image

همانطور که ولادیمیر ولادیمیرویچ می نویسد ، والدین او دوست نداشتند در مورد جنگ صحبت کنند. مادر و پدر سختی های زیادی متحمل شده بودند ، بنابراین سعی کردند به این موضوع دست نزنند. ولادیمیر پوتین پدر در سال 1939 در سواستوپول به عنوان ملوان در یک زیردریایی خدمت کرد. پس از بسیج ، او در یک شرکت نظامی کار کرد. پس از شروع جنگ ، با وجود به اصطلاح رزرو معاف از سربازگیری ، وی درخواست اعزام به جبهه کرد.

این مرد به گروه خرابکار NKVD فرستاده شد ، که در آن 28 نفر خدمت می کردند. به گفته رئیس جمهور ، این گروه تقریباً بلافاصله در کمین قرار گرفت و پدرش که توسط ارتش آلمان تعقیب شد ، به طرز معجزه آسایی توانست زنده بماند. پس از آن ، پدر رئیس جمهور "برای سازماندهی مجدد به یک ارتش فعال - و به نوسکی پیاتاچوک" اعزام شد. در آنجا او به شدت مجروح شد - "در تمام عمر خود با ترکش در پای خود زندگی می کرد: همه آنها هرگز بیرون نیامدند."

رئیس جمهور همچنین گفت که چگونه پدر در طول اقامتش در بیمارستان تمام جیره خود را به همسرش داد تا او بتواند به پسر سه ساله اش غذا بدهد. پس از مدتی ، پسر را "به صورت محرمانه به منظور نجات کودکان خردسال از گرسنگی" بردند ، اما کودک به بیماری دیفتری مبتلا شد و مرد. این سیاستمدار می نویسد: "و پدر ، وقتی بچه را بردند و مادر تنها ماند و به او اجازه راه رفتن دادند ، روی عصا ایستاد و به خانه رفت." - وقتی به خانه نزدیک شدم ، دیدم که نظم دهندگان از ورودی اجساد را انجام می دهند. و مادرم را دیدم. او آمد و به نظر می رسید که او نفس می کشد. و به نظم دهندگان می گوید: "او هنوز زنده است!" نظم دهندگان به او می گویند: "او در طول راه می آید." "او دیگر زنده نخواهد ماند." او گفت که با عصا به آنها حمله کرده و آنها را مجبور کرده که او را به آپارتمان برگردانند. آنها به او گفتند: "خوب ، همانطور که شما می گویید ، ما این کار را خواهیم کرد ، اما بدانید که دو ، سه یا چهار هفته دیگر دیگر به اینجا نمی آییم. آن وقت خود شما متوجه خواهید شد. " و او را ترک کرد. او زنده ماند. و او تا 1999 زندگی کرد. و او در پایان سال 1998 درگذشت ".

ولادیمیر ولادیمیرویچ می نویسد که هنوز والدین خود را کاملاً درک نمی کند.

آنها از دشمن نفرت نداشتند ، این شگفت انگیز است. من هنوز نمی توانم صادقانه بگویم که این را کاملاً درک می کنم. به طور کلی ، مادرم فردی بسیار ملایم و مهربان بود … و او گفت: "خوب ، چه نوع نفرتی می تواند از این سربازها وجود داشته باشد؟ آنها مردم عادی هستند و همچنین در جنگ جان باختند." این شگفت انگیز است. ما از کتابها ، فیلمهای شوروی بزرگ شده بودیم و متنفر بودیم. اما به دلایلی او اصلاً آن را نداشت. و من کلمات او را به خوبی به خاطر آوردم: "خوب ، چه چیزی می توانم از آنها بگیرم؟ آنها نیز مانند ما سخت کوش هستند. آنها فقط به جبهه رانده شدند."

توصیه شده: