فهرست مطالب:

سرگئی سافرونوف: "این سرخ سر کجاست؟ باز هم هولیگان! "
سرگئی سافرونوف: "این سرخ سر کجاست؟ باز هم هولیگان! "

تصویری: سرگئی سافرونوف: "این سرخ سر کجاست؟ باز هم هولیگان! "

تصویری: سرگئی سافرونوف:
تصویری: مرد چاق خود را به درهای مک دونالد در روسیه دستبند زد (زیرنویس انگلیسی) 2024, ممکن است
Anonim
Image
Image

توهم گرایان ، برادران سافرونوف ، ایلیا ، سرگئی و آندری ، به لطف پروژه "نبرد روانشناسی" مشهور شدند. آنها به عنوان متخصص عمل کردند و مطمئن شدند که روانپزشکان حقه بازی نمی کنند ، بلکه منصفانه رقابت می کنند. برادران اخبار جالبی دارند: آنها در حال آماده سازی یک نمایش شگفت انگیز سال نو هستند. سرگئی سافرونوف در مورد روابط خانوادگی ، نحوه تربیت فرزندان و ترفندهایی که در دوران کودکی انجام داد ، به کلئو گفت.

نظرسنجی رعد اسا "Cleo"

- آیا با اینترنت دوست هستید؟

- من با یک زمینه اطلاعاتی دوست هستم ، دوست ندارم سرگرم شوم یا در اینترنت ارتباط برقرار کنم. من قدیمی هستم ، دوست دارم روی یک فنجان چای صحبت کنم.

- تجمل غیرقابل قبول برای شما چیست؟

- ماشین تانگ و بدلیجات طلایی رنگ.

- تعطیلات قبلیتو کجا گذروندی؟

- آخرین تعطیلاتم را در بلغارستان گذراندم. آنجا خانه خریدیم.

- خودت را با کدام حیوان معاشرت می کنی؟

- در خانه - یک تنبل. شامپانزه های بیشتری در زندگی هستند که می دوند ، می پرند …

- آیا در کودکی نام مستعار داشتید؟

- قرمز - با توجه به رنگ مو. و هنوز هم هست.

برای سال جدید چه برنامه ای دارید؟

ما معمولاً سال نو را در خانه جشن می گیریم. ما چند روز به آنجا می رویم ، درخت کریسمس را در حیاط تزئین می کنیم ، کباب ها را سرخ می کنیم ، در حمام بخار می زنیم. اما امسال ، به دلیل کار ، به سختی کار خواهد کرد. البته توجه می کنیم ، اما تا صبح راه نمی رویم. ما یک جشن ضعیف ترتیب می دهیم ، چه در محل خود و چه در محل والدین. مامان سالاد امضای خود "Olivier" را آماده می کند ، ما شامپاین می نوشیم ، و صبح دوباره با هم دعوا می کنیم.

اگر بچه ها به شما اجازه می دهند بخوابید. به هر حال ، آیا آنها برای ایده های جدید به شما انگیزه می دهند؟

بی شک. وقتی احساس کردم پدر و مادر بودن چگونه است ، تصمیم گرفتم که باید از مادرم تشکر کنم. من و برادرانم یک شماره ویژه مخصوص او تهیه کردیم. ما آهنگی درباره مادرمان به نویسنده ای معروف سفارش دادیم و چند ترفند برای او اجرا می کنیم.

افراطی مثل همیشه؟

نه بدون آن.

Image
Image

به اندازه کافی افراطی روی صحنه وجود دارد و شما و برادران خود برای آن آماده هستید. و در زندگی؟ آیا در شرایط فوق العاده ای موفق به پیروزی شدید؟

چنین موردی وجود داشت. با ماشین از داچا برمی گشتم ، خیلی دیر رسیدم. ناگهان پدال گاز گیر کرد. با تمام سرعت از جاده خارج شدم. دو ساعت بعد ، من و ماشین ، سالم و سالم ، توسط یک یدک کش از گودال بیرون کشیده شد.

با پیراهن متولد شد ، نه غیر از این

شما می توانید چنین بگویید. وقتی بچه بودند ، گربس جمع می کردند. مسموم نشده. آنها در ده سالگی دنباله ای از روباه را پیدا کردند. ما در امتداد آن به لانه رفتیم. آنها با روباه ملاقات نکردند ، اما یک گلوله پیدا کردند. از شکارچیان خزنده گلایه کرد ، اما گلوله را نجات داد. عصر یک پیک نیک داشتیم: نان تست ، سوسیس … یکی از زورگوها یک گلوله را گرفت و در آتش انداخت. منفجر خواهد شد! خرده ها روی سر رفت. اون موقع بود که ترسیدیم و حدس بزنید کی متهم شد؟ البته من! من قرمز شده ام و همیشه اینطور بود.

به عنوان مثال ، یک بار بچه ها فوتبال بازی می کردند و توپ را وارد جعبه ترانسفورماتور کردند. البته به طور اتفاقی. و من در خانه بودم و ناهار می خوردم. و ناگهان صدای شخصی را شنیدم که می گفت: «این انگل قرمز کجاست؟ باز هم هولیگان! آنها برای مجازات در سراسر حیاط جستجو کردند. و من در خانه نشسته بودم.

آیا همیشه کودک شیرین و مطیعی بوده اید؟

من واقعاً بسیار مطیع بودم … فقط … می دانید ، گاهی اوقات اتفاق می افتد که بچه ها می خواهند چنین کاری انجام دهند. نه از روی بدخواهی ، اما بسیار ساده ، جالب. به عنوان مثال ، در دوران کودکی ، سرگرمی در مدرسه وجود داشت - همه برچسب هایی با عکس از آدامس جمع آوری می کردند. و آنها با آنها بازی کردند ، آنها را با کف دست خود کتک زدند: درج چرخانده شد - شما آن را برای خودتان بگیرید. بنابراین می توان به سرعت مجموعه را دوباره پر کرد.

- چه چیزی شما را روشن می کند؟

- همسرم روشن می شود - یکبار. دختر - دو ، پسر - سه. و البته کار. از آنجا که خطر ، شدید ، سرعت - او همه اینها را به وفور به من می دهد.

- آیا شما یک جغد هستید یا یک خرگوش؟

- صد در صد جغد.

- طلسم داری؟

- صلیبی که با آن تعمید گرفتم.

- چگونه استرس را از بین می برید؟

- من به خانه می آیم ، فیلم را روشن می کنم ، چای قوی دم می کنم و تماشا می کنم.

- چه آهنگی در تلفن همراه شما وجود دارد؟

- هشدار ارتعاشی به همراه موسیقی متن.

- سن روانی شما چقدر است؟

- یک کودک 16-17 ساله. درست است ، گاهی اوقات من یک مرد 45 ساله می شوم که می خواهد غرغرو کند.

- قصور مورد علاقه شما.

- "من فکر می کردم که من تا انتها فرو رفته ام ، که ناگهان آنها از پایین ضربه زدند." استانیسلاو یرزی لک.

یک بار ، پسرهای عصبانی دبیرستانی ما را به طور کامل سرقت کردند. من و برادرم ثروت زیادی از دست دادیم - 200 بسته بندی آب نبات. از غم و اندوه ، ما به درس نرفتیم ، وارد رختکن شدیم و در جیبمان غلت زدیم. چیزی که ما به آن برخورد نکرده ایم! و کلید و زنجیر کلید و پول. ما چیزی نگرفتیم به درج نیاز داشتیم. یا مورد دیگری. در روستا ، یک تراکتور دو مزرعه غول پیکر را تراشید. تعداد زیادی پشته بزرگ زیبا وجود داشت. فکر کردیم اگر کبریت بیندازید چه اتفاقی می افتد؟ آن را انداختند. زیبایی!!! ما ایستاده ایم و شادی می کنیم. بیایید کمی بیشتر پرتاب کنیم؟ اجازه دهید آن را انجام دهیم! یک انبار کاه روشن کردند ، دومی ، سومی … ما را گرفتند.

سپس ، بقیه تابستان ، چمن را چیده ، یونجه را خشک کردند و یک صدم از مزرعه جمعی سوخته را دادند. وگرنه … ما در روستای خود یک برکه داشتیم و تصمیم گرفتیم یک قایق درست کنیم. ما به جنگل رفتیم ، درختان را قطع کردیم … جنگلبان آمد … و ما چی هستیم؟ ما هیچیم. ما نمی دانستیم چه چیزی ممنوع است … می دانید ، این احتمالاً چنین سوءتفاهمی از کاری است که می توان و نمی توان انجام داد. و بنابراین من بسیار مطیع بودم.

دخترت رفت بابا؟ همان مطیع؟

آلینا همه چیز را می فهمد ، اطاعت می کند ، اما بسیار سرسخت است. همه در مامان. گاهی اوقات تصمیمات کاملاً دیوانه واری می گیرد و برای آنها می جنگد. خوب ، این موارد چطور؟ کمربند و جریان.

سرگئی…

خوب ، بدون کمربند ، بدون جریان … او خط خود را خم می کند ، من مالک هستم. به عنوان مثال ، او پنج بار کلاه خود را بر می دارد ، به خیابان می رود ، من پنج بار آن را می بندم ، هر بار که محکم تر می شود. و او می فهمد که بهتر است دمدمی مزاج نباشید. اگر بابا آن را محکم تر ببندد چطور؟ او به طور کلی احساسات دیگران را به خوبی درک می کند. دیروز عصبانی شدم. من می گویم: "آلینا ، کافی است." و او: "آلینا توهین آمیز است! آلینا ناراحت کننده است! " و فریاد بلندی کشید … البته من به سمتش رفتم. و این تنها چیزی است که او می خواهد. با خوشحالی نگاهم می کند و لبخند می زند. به طور جدی ، دلم برای بچه هایم خیلی تنگ شده است. من از یک سفر کاری می آیم و یک ثانیه از پسرم و دخترم جدا نمی شوم. آلینا در حال شروع به فرار از من است ، اما من هنوز نمی توانم به اندازه کافی از او لذت ببرم. پسر و دختر بچه های فوق العاده ، بامزه ، فوق العاده هستند.

Image
Image

زندگی روزمره در خانه شما چطور؟ چه کسی آشپزی می کند ، تمیز می کند؟

می خواهم بگویم که همسرم با شام گرم از من استقبال می کند ، ساعت شش صبح از خواب بیدار می شود ، صبحانه را آماده می کند. اما اینها رویا هستند. در واقع ، البته ، من خودم صبحانه را خودم می پزم. ماشا کار می کند. صبح از رختخواب بیرون می آید ، سریع به دوش می رود و از در بیرون می رود. … و چه اشکالی دارد؟ بنابراین! و … و من دیروز برای بچه ها شام پختم! آلینکا یک سوسیس و ماکارونی کامل از بشقاب من خورد! و پنیر و سوسیس و کتلت. اما به طور جدی ، پرستار بچه کمک زیادی به ما می کند. او همیشه در کنار پسر و دخترش است. بنابراین او عمدتا آشپزی و تمیز می کند ، که از او بسیار تشکر می کنم.

رئیس این خانه کیست؟

آلینا و ولودیا. فرزندان. به قول معروف: "شما صاحب اردوگاه هستید ، شما!" کودکان برنامه ما را می سازند ، گاهی اوقات ما را از استراحت محروم می کنند ، اما نه من و نه ماشا نمی توانیم زندگی بدون آنها را تصور کنیم.

سرگئی ، در مورد نمایش شما "معجزه" بسیار شنیده اید. چه چیزی در انتظار بینندگان شماست؟

ما در حال حاضر به طور جدی برای اولین نمایش آماده می شویم. این نمایش از 29 دسامبر تا 8 فوریه اجرا می شود. در ابتدا ما قصد داشتیم دو کنسرت در روز برگزار کنیم: در ساعت 12.00 و 15.00. از آنجا که همه بلیط ها در حال حاضر به فروش رسیده است ، تصمیم گرفته شد که یک کنسرت عصرانه نیز برگزار شود. کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. برای نمایش ، ما فوق العاده ترین موارد با تکنولوژی بالا را از چهار کشور آمریکا ، ژاپن ، آلمان ، روسیه سفارش دادیم.

سفارش 88 وسیله رنگی که صحنه را در یک دنیای جادویی واقعی غوطه ور می کند. نمایش خانوادگی. اگرچه برای افراد از هشت سال به بالا طراحی شده است ، اما بچه ها را می توان با خود برد - آنها هیچ چیز وحشتناکی نخواهند دید.

آیا می توانید جالب ترین ترفندها را توصیف کنید؟

ما فناوری جدیدی را توسعه داده ایم که به وسیله آن شعبده باز می تواند چندین میلیون ولت را از طریق خود عبور دهد. این به اصطلاح رعد و برق تسلا است.رعد و برق به توهم گرایان ضربه خواهد زد. همه اینها در حضور تماشاگران اتفاق می افتد. تخلیه ، رعد و برق. حس کامل واقعیت یک ترفند جالب دیگر اره کردن یک فرد است. یادتان هست جعبه اره شد؟ بنابراین ، نخواهد بود. ما مردی را بدون جعبه می بریم و نیمی از بدن در آغوش او از روی صحنه عبور می کند. در مورد برنامه به طور کلی ، ما آن را طوری تصور کردیم که مردم فراموش نکنند ما در عصر فناوری های بالا زندگی می کنیم. آنچه روی صحنه اتفاق می افتد تفاوت چندانی با یک فیلم پرفروش سه بعدی با بودجه بالا ندارد.

توصیه شده: