عاشقانه بعد از 10 سال ازدواج
عاشقانه بعد از 10 سال ازدواج

تصویری: عاشقانه بعد از 10 سال ازدواج

تصویری: عاشقانه بعد از 10 سال ازدواج
تصویری: سریال اول ازدواج کن بعد عاشق شو 2024, آوریل
Anonim

آیا می توان رابطه عاشقانه را پس از ده سال زندگی در ازدواج حفظ کرد؟ جرات می کنم بله اما شما باید سخت تلاش کنید ، و هر دو همسر. من یک دوست دارم. بنابراین مدام از شوهرش شکایت می کند. گل نمی دهد تعارف نمی کند به رستوران رانندگی نمی کند. دیگر هیچ عاشقانه ای باقی نمانده است … از او می پرسم: "برای او چه می کنی؟" او با عصبانیت گفت: "چرا باید؟ او یک مرد است …"

Image
Image

من خودم فقط نه سال ازدواج کردم. ما چندین ماه با هم ملاقات کردیم ، سپس زندگی مشترک را شروع کردیم و سه سال بعد ما ازدواج کردیم.

من اولین سال ازدواج مدنی خود را به یاد می آورم - عاشقانه محض! پول ندارم ، ما با مادرم زندگی می کنیم. اما هفته ای یکبار (مادرم برای دوستش می رفت) ، شام با شمع واجب بود. از یک پای بوش و یک مشت قارچ ، من یک ژولین پختم. من ارزان ترین شمع ها را از فروشگاه سخت افزار خریدم و آنها را برش دادم تا تعداد زیادی شمع کوچک بسازم. آنها را دور اتاق گذاشتم تا شبیه فیلم شود. در همین حال ، شوهر معمولی من در مغازه ها می دوید و به دنبال شرابی بود که بتوانیم از عهده آن برآییم ، و مقداری چیز کوچک برای من.

با هم حمام کردیم. نظافت را انجام داد. آشپزی. آنها همیشه چیزی را اختراع می کردند که زندگی آنها را آسان تر می کند. یکبار یک کنده از جنگل آورده شد که قصد داشت در آن قارچ صدفی پرورش دهد. و در آن نیز عاشقانه وجود داشت. در زندگی روزمره معمولی.

الان اینطور نیست من نمی گویم که بد است ، اما نه … اما ما سعی می کنیم رمانتیسم خود را از دست ندهیم. فقط دوستان خوب زیر یک سقف نشوید. با هم با یک شب اقامت به ماهیگیری می رویم. به میدان اسکیت می رویم. در یک رستوران. البته ، شام ها در آنجا مانند گذشته های دور عاشقانه نیستند ، اما هنوز …

و ما همیشه روز آشنایی خود را جشن می گیریم - 23 ژوئن. ما ده سال پیش با هم آشنا شدیم. به مناسبت روز جوان در یک دیسکو خیابانی ملاقات کردیم. اکنون ما شوخی می کنیم: "مستی چرخید - شما نمی توانید انتخاب کنید!" (عبارتی از فیلم "عشق و کبوتر"). اما هر سال در 23 ژوئن ما با شامپاین یا به رودخانه می رویم یا به همان دیسکو. یا در بالکن می نشینیم ، شمع روشن می کنیم و تا شب می نشینیم ، به یاد "جوانی".

من دو زوج آشنا دارم که بیش از پانزده سال با هم زندگی کرده اند (من افراد مسن را در نظر نمی گیرم ، فقط همسالان خود را در نظر می گیرم). هر دو دارای دو فرزند هستند. در ظاهر - هماهنگی کامل. در جفت شماره یک ، شوهر مدام آهنگهایی را به همسر خود اختصاص می دهد ، او یک موسیقیدان است. یادم می آید تولدش را جشن گرفتم. او میکروفون را برداشت و عاشقانه خواند. به خصوص برای او ساخته شده است. و چگونه به نظر می رسید! و چقدر مهربانانه در آغوش گرفت وقتی که در حین شکست ، مرا به رقص دعوت کرد. همه میهمانان جا به جا شدند. بسیاری از زنان به زن خوش شانس حسادت می کردند. و فقط ما ، نزدیکترین دوستان ، می دانستیم که دو روز قبل از جشن رسوایی در خانواده رخ داد. با توجه به این واقعیت که همسر دوست داشتنی برای گذراندن شب نیامده بود ، و هنگامی که او آمد ، زنی با تلفن همراه او تماس گرفت. و این اولین بار نبود.

شوهر دائماً با دوستان ، سپس با "طرفداران" ناپدید می شود. و وقتی به خانه می آید ، پای همسرش می افتد ، از عشقش فریاد می زند. او همیشه او را می بخشد. برای قدردانی ، او آهنگی برای او می سازد …

در اینجا چنین عاشقانه ای وجود دارد!

Image
Image

در جفت دوم ، همه چیز متفاوت است. شوهر کاملا رفتار می کند. اگر راه می رود ، پس با دقت. و او دوست دارد همسرش را غافلگیر کند. او یک بار برای سالگرد ازدواج ، یک مجموعه جواهرات برای همسرش سفارش داد. او با دانستن اینکه او نیلوفرها را دوست دارد ، یک طرح کشید ، یک جواهرساز پیدا کرد تا یک دستبند ، آویز و انگشتر با طرح های گل بسازد. آنها سالگرد خود را در قطاری که از استراحتگاه برمی گشت جشن گرفتند. همسر در ایستگاه برای گل دوید. البته نیلوفرها. سپس از هادی از ماشین بعدی ، هنگامی که قطار شروع به حرکت کرد ، خواست تا به محفظه آنها برود و به همسرش یک دسته گل و یک جعبه با هدیه بدهد. او درخواست را برآورده کرد.

سورپرایز موفقیت آمیز بود! اما همسرم قدرش را ندانست. او با محدودیت از همسرش تشکر کرد ، جواهرات را امتحان کرد ، گفت: زیبا. اوه ، چقدر ناراحت شد.سپس او به من گفت که چقدر طول کشید تا طرح را ارائه دهد ، سنگها را چقدر دقیق انتخاب کرد ، چگونه ، وقتی محصولات آماده شد ، آنها را ده روز مخفی کرد تا در سالگرد آنها را ارائه دهد. "و برای چه؟ - او عصبانی شد - برای شنیدن معنی: "متشکرم ، زیبا"؟ " او برای مدت طولانی آب گرفت.

اما ، خوشبختانه ، آن حادثه مرد را از ایجاد شگفتی برای همسرش دلسرد نکرد. درست است ، اکنون او ، همانطور که اکنون می گویند ، مزاحم نمی شود. او فقط یک انگشتر یا عطر در مغازه می خرد و به او هدیه می دهد. و همسر هنوز ناراضی است. او هدایای غیرعملی را دوست ندارد. و من یک غذاساز یا پول بهتر را ترجیح می دادم. و گلها را می توان در مزرعه جمع آوری کرد. آنها کمتر زیبا نیستند ، اما رایگان هستند.

او با من گفت: "وقتی او سی و پنج گل رز برای 35 سالگی من به من هدیه داد ،" من به سختی می توانستم خود را از داد زدن بازدارم. سه و نیم هزار روبل است. آن زمان ما با پول تنگ بودیم. پابرهنه راه می رفتم. من به کفش نیاز داشتم ، نه جارو …"

این دو جفت متفاوت هستند. و کاملا خوشحال بدون ابر نیست. و هر کدام به شیوه خود. اما هرکسی که می گوید هیچ رابطه عاشقانه ای در روابط این افراد وجود ندارد ، اجازه دهید اولین نفر سنگی به سمت من پرتاب کند …

توصیه شده: