والدین-اشغالگران
والدین-اشغالگران

تصویری: والدین-اشغالگران

تصویری: والدین-اشغالگران
تصویری: بحرين | ملتی که دربرابر اشغالگران مقاومت می کند 2024, آوریل
Anonim
مامان با بچه
مامان با بچه

… زندگی اینطور است عزیزم: هیچ کس چیزی به تو نمی دهد. باید خودت بری. آنچه را که هستید از دست ندهید ، با دندان های خود پاره نکنید ، اما با اطمینان آنچه را که باید انجام دهید بگیرید.

- و اگر قرار نیست؟

- پس آن را نگیرید.

- دیگران آن را می گیرند.

- این بد است.

- چه خوب است؟

خوب است که آرام ، قوی ، مستقل و مطمئن باشید. کودکانه بودن ، نگاه کردن به همه به عقب بد است.

اینگونه است که ما استراتژی رفتار را بر اساس مجموعه ای از کلیشه های ساده توضیح می دهیم. اما دقیقاً در مسائل مربوط به مرزهای استقلال و استقلال کودک است که ما کمترین ثبات را به عنوان دیکتاتورها و اشغالگران واقعی نشان می دهیم. در هر شرایط مرزی (اولین قرار ،"

اگر به آن نگاه کنید ترس یک احساس طبیعی است. این باید برای یک کودک ترسناک باشد - صرف نظر از وضعیت جنایی در منطقه یا تجربه در بخش کشتی. مرکز جهان ما جایی است که کودک ما در مدرسه است ، در حیاط ، در خیابان - از آنجا اشعه های شعاعی در امتداد تمام حاشیه وجود دارد. و اگر ابری بیش از حد نرمال باشد و صداهای ارتباطات نامشخص باشد ، واقعیت تغییر کند ، سیگنالهای خطر لرزه ای به قلب می رسد.

اما پس از آن کودک - سالم و سالم - ظاهر می شود و وضعیت موجود را بازیابی می کند. ما دیگر نیازی نداریم با فریاد زدن ، گریه کردن ، ما از ترس رهایی پیدا نمی کنیم. او با ما می ماند. در ظاهر یک زیرزمین تاریک ، یک محل ساخت و ساز متروکه. و حتی به شکل اولین عشق ، بسیار منتظر و خصمانه.

ما از تبعیض بدون ترس رنج می بریم. بازتاب خودخواهانه ما غالباً نقابی از نگرانی و نگرانی بر سر دارد. "من برای تو می ترسم!" - "نه ، مامان و بابا ، شما برای خودتان می ترسید. مشکلات جدید شما را می ترساند ، اگرچه به احتمال زیاد آنها این کار را نمی کنند. شما در هر صورت می ترسید."

نوزادان متولد نمی شوند. کودک به طور فعال به جهان باز است. هر کدام تا اینکه جلوی گودالی که به طرز اغوا کننده ای ناشناخته است ، سرعتش کم می شود … هوشیاری بچه گانه در لحظه ای شکل می گیرد که مادر اجازه نمی دهد بچه اش با پسری که دیروز با ماشین تحریر به سر او بازی کرده بازی کند. ما این پسر را نادیده می گیریم ، ما به این کار نیاز نداریم: ایجاد روابط ، به دنبال یک زبان مشترک. بهتر است وانمود کنیم که پسر آنجا نبود. چند سال دیگر ، پسر ما سعی می کند زندگی را نادیده بگیرد. او وانمود خواهد کرد که وجود ندارد. او قفل های محکمی روی درب قرار می دهد که او را از جهان جدا می کند و شروع به تقویت دیوارها می کند. با محدود کردن فضای زندگی به حداقل بیولوژیکی ، او با توهم امنیت زندگی می کند.

… نوع فراموش نشدنی مادر-مرغ ، مادر-عزیز ، گرم کردن جوراب کودکان روی رادیاتور صبح ، به طوری که پاها از گرما تا گرما ، ناپدید می شوند ، به نظر می رسد ، جبران ناپذیر است. فقط مادربزرگ ها ، و حتی در آن صورت نه همه ، قادر به انجام مداوم شاهکارهای داخلی هستند. میلیون ها زن ، که از کار به خاطر پول نمادین خسته شده اند ، با صدای بلند در مورد سرنوشت گرم یک زن خانه دار خواب می بینند. در حقیقت: یک مادر کارگر کوهستانهای طلا را برای زندگی در چارچوب سه "K" آلمانی (kyche، kinder، kircha) ارائه دهید - فقط تعداد کمی موافق هستند.

بی دلیل نیست که روانشناسان متوجه شده اند که مادران رهایی یافته دارای فرزندان شیرخوار هستند. و هیچ تناقضی در این مورد وجود ندارد. برای حفظ سطح استقلال اجتماعی ، شغلی و مادی ، یک زن مدرن باید سیستم ایمنی خود را راه اندازی کند. من دوستانی را برای او انتخاب می کنم - این طوری ایمن تر است. من او را از این شرکت اخراج خواهم کرد - به این ترتیب راحت تر خواهد بود. من دانشگاهی را که او وارد آن می شود نشان خواهم داد. من میدانم این کار را چگونه انجام دهم. فرزندم نباید دنیای سخت و دشوار من را تهدید کند. من نیازی به پیش نویس ندارم

اما کودکان از ما آزادی نامحدود نمی خواهند. آنها خودشان از او می ترسند. کودکان خواهان استقلال کامل از ما نیستند. این نیز بسیار مسئولیت پذیر است. کودکان فقط می خواهند بچه باشند ، به شرطی که طبیعت به آنها این فرصت را بدهد. و ما ، با احترام به شخصیت کودک ، به سختی یاد می گیریم که به رویاها ، شکست ها و شکست های او احترام بگذاریم. ما برای آنها آرزوی استقلال داریم و هر روز آنها را به پرتگاه دوران کودکی پرتاب می کنیم.

مارینا کارینا

توصیه شده: