فهرست مطالب:

کار یک زن مانند کار باغبان است
کار یک زن مانند کار باغبان است

تصویری: کار یک زن مانند کار باغبان است

تصویری: کار یک زن مانند کار باغبان است
تصویری: اگر باغبانی دل خود را به الله بدهید و الله باغبان دل ما باشد -محمد صالح پردل 2024, آوریل
Anonim

بخش اول

"خاطرات بریجت جونز" ، اچ فیلدینگ.

کار یک زن مثل کار باغبان است
کار یک زن مثل کار باغبان است

امروز من برای کار ، شلوار گیلاس تنگ می پوشم ، که آخرین بار آن را در موسسه پوشیده بودم. و نه به این دلیل که بسیار آرام بودم ، بلکه به این دلیل که ناگهان ورود به آنها آسان شد. و همه این شادی 5 ماه پیش شروع شد ، زمانی که دوست دختر فوق العاده فعال من مرا به کلاس های ایروبیک کشاند. سپس با تمام اندامم بسیار فعال استراحت کردم. در کجا نیز به ایروبیک نیاز دارم؟ من از صبح تا عصر کار می کنم ، شوهر ، فرزند … بیشتر درس زبان فرانسه … اگرچه … من بودم - من نبودم! انصافاً باید توجه داشت که دوست من با من بسیار شیرین و درست بود: او او را با نصیحت سنگین نمی کرد ، اظهار نظر نمی کرد و یک ماه بعد به طور کلی تحصیل را رها کرد ، زیرا عاشق شد ، و این همه را گرفت قدرت و زمان او بنابراین ، من با ورزش ، بدون حمایت و حمایت ، تنها ماندم. از آن زمان ، تجربیات و مشاهدات قبلاً شایسته جمع شده اند ، من سعی می کنم سرگرم کننده ترین آنها را به شما منتقل کنم. بنابراین …

اولین برداشت یا تجهیزات

همه چیز در فروشگاه خیلی بد شروع شد. هنگامی که من برای خودم یک لباس ورزشی انتخاب می کردم ، یک کشف مشمئز کننده در انتظار من بود: معلوم می شود که شلوارهای عرقی به عنوان یک نوع لباس به طور کلی در پنهان کردن چربی بدن بسیار ضعیف هستند. بلکه برعکس: آنها از هر طریق ممکن بر آنها تأکید می کنند. این یک دامن تجاری با ژاکت نیست ، که در زیر آن ، در صورت تمایل ، به راحتی برداشته می شود: کیک دیروز با کرم ، و سه سال بی تحرکی ، و مجموعه ای وهم انگیز که هنگام ملاقات با اولین عشق متولد می شود (مینی نپوشید) - مناسب شما نیست) … وگرنه که معمولاً زیر یک دامن مرتب از نظر سیاسی درست تا زانو پنهان می شود! من مقدار زیادی آشغال را اندازه گیری کردم: با لیکرا (یا در آمریکا - اسپندکس) و بدون ، مصنوعی و پنبه.در چنین لحظاتی ، زنانه مقدس به ذهن می آید: مطلقا هیچ چیزی برای پوشیدن وجود ندارد … بدون لیکور ، آنها روی زانوهای خود حباب می زنند ، با آن - آنها بسیار محکم خواهند بود. در تاریکی ، ظاهراً لاغرتر به نظر می رسید. شستن نور راحت تر است - رنگ نمی شود.

معلوم شد که شلوارهای شلوار مانند الاغ شیک و تنگ هستند ، اما در ساق پا گشاد هستند. صاحبان شاد پاهای زیبا همچنین می توانند شلوارهایی درست زیر زانو بپوشند ، که به آنها تای می گویند. در پایان ، من در دو مجموعه قرار گرفتم - تیره و روشن ، هر دو پنبه و هر دو تنگ. در تاریکی ، من حتی بیشتر یا کمتر نگاه می کردم. روشن (خاکستری با لهجه صورتی) به اصرار یکی از دوستان گرفته شد. او گفت که من در او بسیار شبیه خرگوش مخملی مورد علاقه اش هستم.

اما بیشتر از همه از کفش های کتانی شگفت زده شدم. آیا تا به حال شک کرده اید که کفش های دویدن از آخرین باری که لباس ورزشی خود را برای مدرسه بسته اید به این حد رسیده است؟ به نظر می رسد کفش دویدن ، کفش پیاده روی ، کفش بسکتبال و همچنین کفش تناسب اندام وجود دارد. دومی ، به نظر من ، در زشت ترین شکل (با بستن کر) متفاوت است و بیشتر شبیه اسکیت هستند. آنها علاوه بر تغییر شکل مچ پاهای برازنده شما ، عملکرد مهم دیگری را نیز انجام می دهند - به طور قابل توجهی قوس پا را ثابت می کنند تا خدای ناکرده در مراحل آکروباتیک شما ، پاهای خود را پیچ ندهید.

بیشتر و بیشتر رنگها در رنگهای تیره یا روشن ارائه می شوند و معمولاً با رنگ شلوارهای عربی مطابقت دارند. بعد از اینکه به پاهایم در این ربات ها نگاه کردم ، آه کشیدم و کفش های دویدن را انتخاب کردم - کم ارتفاع ، هواپسند و کاملاً بی بند و باری. آنها بیشتر شبیه تصویر کفش های کتانی بودند که در مغز من شکل گرفت. بعداً ، هنگام پریدن ، بیش از یک بار پشیمان شدم: فقط باید حرکات مربی را دنبال می کردم ، بلکه کفش ها را نیز با پایم می گرفتم. به قول معروف تجربه دقیقاً همان چیزی است که پس از لحظه ای که واقعاً به آن نیاز دارید به دست می آورید. من تجربه زیر را بدست آوردم: اگر سازندگان می گویند این کفش ها برای دویدن هستند ، اما اینها برای تناسب اندام است ، بهتر است به نظر آنها اعتماد کنید تا اینکه خودتان آزمایش کنید.

و یک نکته مهم دیگر: برای خرید کفش های ورزشی مناسب و با کیفیت ، نیازی نیست بیش از 50-70 دلار هزینه کنید. با پرداخت 50 دلار دیگر ، همان محصول را دریافت می کنید ، اما فقط از یک تولید کننده معروف تر. علاوه بر نایک ، آدیداس و ریبوک ، حداقل 10 شرکت دیگر محصولات ورزشی خوبی تولید می کنند ، اما فقط بسیار ارزان تر. از برندهایی مانند Asics ، Sprandi (همه زنگها و سوتهای نایک ، اما نیمی از قیمت) ، تولید کنندگان روسی لباسهای ورزشی با کیفیت Iceberg و Poles با مارک Active Whear تشکر می کنم.

باشگاه

چیز خاصی در مورد اولین بازدید من از باشگاهی که هنوز در آن کار می کنم به خاطر ندارم. فقط به خاطر دارم که در پذیرایی پول زیادی به دختر دادم. ظاهراً ، جدا شدن از این مقدار پول ، تأثیر بیهوشی روی من ایجاد کرد ، و سپس همه چیز مانند مه بود. برعکس ، دختر به نوعی لبخند زد و آنقدر شیرین بود که تمام معجزات را به من نشان داد. یک اتاق بزرگ با قطعات آهن ، یک اتاق کوچکتر با قطعات قلبی ، اتاقی با آینه جعلی برای ایروبیک (یعنی دختران این اتاق فکر می کنند که جلوی آینه می پرند ، و مردان شبیه سازها با نگاه کردن به شیشه های شفاف فکر می کنند که دختران از مقابل آنها می پرند) … پس از آن رختکن های مجلل (جایی که به دلایل ، به دلایلی سلول های بانک وجود داشت) ، دوش و سونا ، به دنبال آن صابون های یکبار مصرف و دسته حوله هایی که می توانید بردارید به من ضربه زد. من هم از سشوار شگفت زده شدم. و دیگهای بخار با آب آشامیدنی. و دکتری که در سالن ها قدم می زد و به وضعیت کارآموزان رسیدگی می کرد. من ترک شدم ، غرق در تجمل ، درهم شکسته از عظمت و نقص خودم.

در آستانه روز رسمی اولین جلسه آموزشی ، خواب بدی دیدم. من ، با دمپایی و تی شرت بلند ، از طریق یک سالن بدنسازی مملو از وسایل وحشتناک شکنجه - دستگاه های ورزشی ، راه می یابم. در اطراف مردم ، زیبا مانند خدایان یونان باستان ، با کت و شلوار تنگ و با چهره های الهام گرفته. درس شروع می شود.من ، مانند گوزن بامبی در یک کارتون ، در پاهایم گره می خورم و درمانده به زمین می افتم. مربی نیرومند از بالا با سرزنش به من نگاه می کند و می گوید که در ورزش ایروبیک من ناامید هستم ، بنابراین از من می خواهد که ورزشگاه را ترک کنم. نیازی به گفتن نیست ، من با عرق سرد بیدار شدم. بعد از خوردن سریع دوازده کوکی بادام و قهوه با خامه ، به تمرین ادامه دادم.

اولین جلسه آموزشی

"

با نگاه کردن به اطراف ، می توانید متوجه شوید که تنها شما نیستید که شبیه مرغ هستید: بسیاری از افراد به این ضرب و شتم نمی رسند. اما چه می توانم بگویم ، اولین درس همیشه درد عضلانی و اعتماد به نفس پایین است. اما شگفت انگیزترین چیز این است که عزت نفس پس از آن خیلی سریع رشد می کند! فقط تصور کنید ، اکنون شما نه تنها یک عضو کومسومول ، یک فعال ، بلکه یک ورزشکار نیز هستید! این نوعی مزیت به دارایی های شما می افزاید. سپس خیلی خوب است که به رئیس بگویید ، پانزده دقیقه زودتر کار را ترک می کند: "فردا در مورد آن بحث می کنیم ، من برای تمرین دیر شده ام!"

کم کم ، درد در اندام ها شروع به از بین رفتن کرد ، اشتهای وحشیانه پس از تمرین به نوعی آرام شد ، تنفس به حالت عادی بازگشت. پس از یک ماه "ورزش" ، شروع به لذت بردن از این روش کردم. بیا ، کت گرم پاییزی خود را بردار ، یک فرم تنگ و بدون وزن بپوش. سالنی با کف پارکت و آینه ، موسیقی بلند و بسیار شیار دار ، فریادهای شاد دوست دخترانم و حرکت !!! از دیسکو بهتره این رژیم سالم تر از رژیم غذایی است ، به بیرون انداختن انرژی انباشته شده در طول روز در یک دفتر شلوغ کمک می کند. و بعد؟ سولاریوم و ماساژ ، سونا آرامش بخش و شیر معطر بدن. لعنت بر شما ، این فرقه بدن و زندگی فیزیولوژیکی غنی ، همانطور که من با تحقیر آن را برای خودم نامگذاری کردم ، وسیله ای عالی برای مبارزه با افسردگی است. من روی پایم سبک شدم ، راه رفتن من اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد و این واقعیت که من خیلی بهتر از قبل می رقصم - نزد مادربزرگم نرو! و حتی اگر شوهرم شکایت کند که با شروع کلاسهای معمولی من ، خانواده ما آسیب جبران ناپذیری را متحمل شده است (من اکنون شام نمی پزم) ، بسیار خوشحالم که چنین لذتی را به عنوان ورزش کشف کردم.

ادامه دارد…

توصیه شده: