فهرست مطالب:

"صدای انسان" - در انتظار تیلدا سوینتون
"صدای انسان" - در انتظار تیلدا سوینتون

تصویری: "صدای انسان" - در انتظار تیلدا سوینتون

تصویری:
تصویری: واکنش! تریلر صدای انسان شماره 1 - فیلم تیلدا سوینتون 2021 2024, آوریل
Anonim

اولین نمایش فیلم "صدای انسان" (2020) ساخته پدرو آلمودوار ، بر اساس نمایشنامه ای به همین نام از ژان کوکتو ، در جشنواره فیلم ونیز برگزار شد. همه چیز را درباره فیلمبرداری ، کار با بازیگران ، تدوین و مکان فیلمبرداری بیاموزید. و بازی تیلدا سوینتون در فضا را تحسین کنید.

Image
Image

زن به امید بازگشت معشوق سابقش که هرگز چمدان هایش را برنمی داشت ، یخ زد. او تنهایی خود را با صدایی در گیرنده تلفن و یک سگ وفادار که نمی فهمد آیا صاحب خانه او را ترک کرده است ، بیان می کند. دو موجود حساس در بلاتکلیفی انتظارات آزاردهنده گیر کرده اند.

خلاصه داستان

پدرو آلمودوار:

زن به امید بازگشت معشوق سابقش که هرگز چمدان هایش را بر نداشت ، یخ زد. او تنهایی را با سگی وفادار تقسیم می کند که نمی فهمد چرا صاحبخانه او را ترک کرده است. دو موجود زنده رها شده در طول سه روز انتظار ، زن فقط یکبار برای خرید تبر و قوطی بنزین از خانه خارج می شود.

خلق و خوی یک زن از ناامنی به ناامیدی و از دست دادن کنترل تغییر می کند. او دوست دارد ، طوری لباس می پوشد که انگار به مهمانی می رود ، به پرش از بالکن فکر می کند. معشوق سابقش تماس می گیرد ، اما نمی تواند به تلفن پاسخ دهد - او بیهوش است زیرا قرص بلعیده است. سگ صورتش را لیس می زند و زن بیدار می شود. پس از دوش گرفتن سرد ، او برای خود قهوه ای سیاه درست می کند ، همانطور که فکر می کند. تلفن دوباره زنگ می زند و این بار او تلفن را بر می دارد.

Image
Image

ما فقط صدای او را می شنویم ، کلمات طرف مقابل برای بیننده یک راز باقی می ماند. در ابتدا ، زن خود را نگه می دارد و سعی می کند آرام به نظر برسد ، اما شخص احساس می کند که از ریاکاری و بزدلی مردان خشمگین است.

صدای انسان درسی است که جنبه های اخلاقی و اخلاقی اشتیاق را بررسی می کند ، شخصیت اصلی آن خود را در لبه پرتگاه احساسی می بیند. ریسک بخشی جدایی ناپذیر از ماجراجویی به نام "زندگی" و "عشق" است. جزء مهم دیگر در مونولوگ قهرمان احساس می شود - درد. همانطور که گفتم ، این فیلم درباره گمراهی و عذاب دو موجود با احساس است که به دنبال استاد خود هستند."

Image
Image

پیام کارگردان

پدرو آلمودوار:

من چندین سال است که بازی کوکتو را که اساس فیلمنامه فیلم صدای انسان بود ، می شناسم و این باعث شد که در پروژه های دیگر کار کنم. وقتی فیلمنامه «زنان در آستانه فروپاشی عصبی» را نوشتم ، سعی کردم در نمایشنامه تجدید نظر کنم ، اما نتیجه نهایی یک کمدی عجیب و غریب بود که عاشق قهرمان در آن تماس نگرفت ، بنابراین صحنه مونولوگ او با یک لوله در گوش او بیرون افتاد

یک سال قبل ، من این صحنه را در قانون خواسته گنجانده بودم که قهرمان آن فیلم را می سازد. نقش اصلی این تصویر را خواهر کارگردان بازی می کند. قهرمان او ، همانطور که توسط فیلمنامه نویس تصور شده است ، تقریباً در همان وضعیت قهرمان فیلم "صدای انسان" قرار می گیرد. در آن زمان ، من قبلاً فکر می کردم که یک زن ، که دچار ناراحتی عصبی شده است ، می تواند تبر بگیرد و خانه ای را که در آن زندگی می کرد با کسی که او را رها کرده بود خراب کند. ایده تبر در نقاشی "قانون آرزو" نیز مطرح شده است. حالا دوباره برگشتم سراغش.

دوباره به اقتباس از متن کوکتو برگشتم ، اما این بار تصمیم گرفتم به اصل پایبند باشم. من برای اولین بار در چند دهه گذشته نمایشنامه را بازخوانی کردم. با این حال ، من مجبور بودم ناسازگاری خودم را برطرف کنم و تعریف "تفسیر رایگان" را به نسخه خود اضافه کنم ، زیرا واقعاً اینگونه است. من مهمترین چیز را ترک کردم - ناامیدی یک زن ، عوارض زیادی که ناشی از اشتیاق است ، که قهرمان حاضر است آن را بپردازد ، حتی به قیمت جان خود. سگی را پشت سر گذاشتم که برای صاحبش هم غم انگیز است و چمدان هایی پر از خاطرات.

Image
Image

همه چیز دیگر - مکالمه تلفنی ، انتظار ، و آنچه بعد اتفاق می افتد - از درک من از یک زن مدرن الهام گرفته شده است.او دیوانه عشق از مردی است که چند روز منتظر تماس و چمدان هایش است. در عین حال ، او به دنبال حفظ ظاهر استقلال اخلاقی است تا در زیر این ضربه سرنوشت شکسته نشود. قهرمان من به هیچ وجه زن مطیعی نیست که در اصل شرح داده شده است. با در نظر گرفتن ویژگی های اخلاق مدرن نمی تواند چنین باشد.

من همیشه این اقتباس را آزمایشی می دانستم که در آن قصد داشتم آنچه تئاتر "دیوار چهارم" می نامد را نشان دهم. در فیلم ها ، این نمایشی از آنچه در پشت صحنه باقی مانده است ، تکیه گاه های چوبی دارای مناظر واقع بینانه ، تحقق بخشیدن به داستان.

واقعیت این زن پر از درد ، تنهایی و تاریکی است. هدف من این بود که به لطف بازی شگفت انگیز تیلدا سوینتون ، آن را برای مخاطب واضح ، لمس کننده و رسا کنم. از همان ابتدا نشان می دهم که خانه او یک غرفه سینمایی است. با دور شدن از دکور واقع گرایانه و استفاده از مقیاس غرفه ، من بصری فضایی را که قهرمان در آن مونولوگ خود را ارائه می دهد ، بصورت بصری بزرگ کردم.

سینما و تئاتر را با هم آمیختم و فقط مهمترین چیزها را گرفتم. به عنوان مثال ، در یک لحظه خاص ، قهرمان برای تماشای شهر به تراس می رود. با این حال ، فقط دیوار غرفه به چشم او باز می شود ، که یادآور فیلمبرداری قبلی است. بدون پانوراما ، هیچ نمایی به روی او باز نمی شود. او فقط خلأ و تاریکی را می بیند. بنابراین ، من بر احساس تنهایی و تاریکی که قهرمان در آن زندگی می کند تأکید کردم.

Image
Image

استودیویی که ما فیلم را در آن فیلمبرداری کردیم ، به اصلی ترین منظره ای تبدیل شد که رویدادهای فیلم در آن شکل گرفت. یک مجموعه واقع بینانه ، که در آن قهرمان در انتظار معشوق خود زندگی می کند ، در غرفه ساخته شد. به نظر می رسد با نشان دادن وسایل چوبی نگهدارنده ست ، ستون فقرات این مجموعه را نمایان می کنم.

فیلمبرداری به زبان انگلیسی نیز برای من تازگی داشت. سر صحنه فیلمبرداری ، من با آرامش کار می کنم ، اما این بار ، به ویژه با توجه به قالب غیر معمول ، احساس آزادی بیشتری نسبت به گذشته داشتم. من خود را از زبان مادری خود ، از حداقل مدت زمان اجباری فیلم 90 دقیقه ، از نیاز به نگرانی خلاص کردم تا هیچ چیز از تجهیزات تصویربرداری وارد قاب نشود. این یک مکاشفه واقعی برای من بود.

Image
Image

با این حال ، همه چیز چندان روان نبود. من هنوز از محدودیت های خاصی اطاعت می کردم ، مرزها کاملاً واضح و تزلزل ناپذیر بود. کار در چنین حالت مشروط آزاد مستلزم برنامه ریزی دقیق میزانسن است ، شاید حتی دقیق تر از مجموعه فیلم معمولی. و این در مورد ویژگی های نمایشی در قاب نیست.

اما در اینجا ما باید عمیق تر نگاه کنیم. همه چیزهایی که در یک مورد خاص به مخاطب نشان می دهم برای تأکید بر ایده تنهایی و بی فایده بودن شخصیت اصلی است ، انزوا که در آن زندگی می کند. در پشت هر جزئیات رنگ های چشمگیری وجود دارد. با نمایش پانورامای مجموعه فیلم ، سعی کردم نشان دهم که قهرمان بسیار کوچک به نظر می رسد ، گویی در خانه عروسکی زندگی می کند.

مقدمه قبل از تیتراژ را می توان با یک اورتور به یک اپرا مقایسه کرد. کت و شلوارهای Balenciaga به من در ایجاد این توهم کمک کرد. در اولین صحنه ، زن منتظر بسیار عجیب و غریب لباس می پوشد. به نظر می رسد او یک مانکن است که در اتاق عقب انداخته شده است.

راستش را بخواهید ، من دوست دارم آزمایش کنم. به عنوان مثال ، تبدیل یک کلید بزرگ کروما ، که معمولاً از من متنفر است ، به نوعی پرده خانه اپرا تبدیل می شود. جالب ، خنده دار و بسیار نشاط آور است.

تصور از فیلم به عنوان یک مکان صمیمی ، نوعی آزمایشگاه به من کمک کرد تا مبلمان ، وسایل و موسیقی را فراموش کنم. چندین قطعه مبلمان در تصویر ظاهر شد ، که در فیلمهای دیگر من قابل مشاهده بود.

همین را می توان در مورد موسیقی نیز گفت. من پیشنهاد دادم که آلبرتو ایگلسیاس مدلی از فیلم های قبلی ما بنویسد ، اما سرعت و حالت را برای The Human Voice تنظیم کند. و او چنین کرد.نتیجه یک موسیقی متن الکترونیکی کاملاً شگفت انگیز است که شامل موضوعات موسیقی فیلم های "آغوش باز" ، "پدر و مادر بد" ، "با او صحبت کن" و "من خیلی شاخدار هستم" است که برای فیلم جدید اقتباس شده است.

حتی قبل از شروع کار ، ایده های غیر معمول زیادی داشتم ، اما حتی در آن زمان متوجه شدم که مهمترین نقش ها در فیلم "صدای انسان" توسط متن و بازیگر بازی می شود. برای من آسان نبود که متن را تنظیم کنم ، پیدا کردن بازیگری که سخنان من را صادقانه و احساسی منتقل کند ، حتی دشوارتر بود. نسخه من انتزاعی تر از نمایشنامه کوکتو بود ، که در آن همه چیز قابل تشخیص و طبیعی است. بازیگری این نقش برای بازیگر زن دشوارتر است. قهرمان توسط کیمرا احاطه شده است ، او عملاً پشتیبانی واقعی ندارد. صدای او تنها رشته ناگسستنی است که بیننده را به تاریکی طرح می کشاند و از سقوط آنها به ورطه جلوگیری می کند. هرگز تا به حال به شدت به یک بازیگر نابغه نیاز نداشتم. خوشبختانه ، هر چیزی را که فقط می توانستم رویای آن را داشته باشم ، در تیلدا سوینتون پیدا کردم.

Image
Image

صدای انسان اولین فیلم من به زبان انگلیسی بود. تصویر بسیار بت انگیز بود ، اما مطمئن نیستم که آماده فیلمبرداری مجدد یک فیلم انگلیسی هستم. تنها چیزی که از آن مطمئن هستم این است که بتوانم با تیلدا سوینتون به زبان مادری او کار کنم. در فیلم کوتاه ما ، او از ابتدا تا انتها برتری دارد و خود را از غیرمعمول ترین طرف نشان می دهد.

گروه فیلم با نفس نفس زده خطوط و حرکات او را تماشا کردند. هوش و سرسختی او در کار من بسیار کمک کرد. به خصوص علاوه بر استعداد بی حد و حصر و ایمان تقریباً کورکورانه او به من. به نظر می رسد که همه کارگردانان رویای چنین بازیگری را دارند. این نوع کار بسیار دلگرم کننده است.

نورپردازی دوباره مسئول لوئیس آلکائین ، آخرین استاد بزرگ نور بود که در سینمای اسپانیا کار کرد. او در فیلمبرداری شاهکار ویکتور ، Erise Yug ، در گروه فیلمبرداری کار کرد. به لطف او ، مجموعه با تمام رنگهایی که من بسیار دوست دارم روشن شد. من و آلکاین در حال کار بر روی فیلم نهم هستیم ، بنابراین او به خوبی می داند که من چه رنگ هایی و در چه اشباعی را دوست دارم. نوستالژیک Technicolor.

تدوین توسط ترزا فونت انجام شد که قبلاً فیلم درد و جلال را تدوین کرده بود. او با اشتیاق و کارآیی مشخص خود به کار نزدیک شد. خوان گاتی طراحی تیتراژ و پوستر تبلیغاتی را بر عهده گرفت. فیلمبرداری توسط شرکت خانوادگی من El Deseo کارگردانی شد. امیدوارم بینندگان از فیلم همانقدر لذت ببرند که ما از کار روی آن لذت بردیم."

توصیه شده: