تصویری: سه داستان شامل
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
چه نوع داستانهایی برای افراد مست رخ نمی دهد (اما آنچه وجود دارد ، بیایید با مست ها روبرو شویم!) … خنده دار ، تراژیک ، عاشقانه و غیره. چنین چیزی احتمالاً برای همه اتفاق افتاده است. فقط حیف این است که ما همیشه به یاد نمی آوریم دیروز چه اتفاقی برای ما افتاده است … اما دوستان خوبی که دیروز با آنها مشروب داشتم ، مطمئناً جزئیات رفتار مستی ما را بیان می کنند که خنده دار ، غمگین ، شرمنده می شود ، به طور خلاصه ، شما تجربه می کنید پالت کامل احساسات ، در مورد آنچه که قادر به انجام آن است. و سپس بار دیگر با خود می گویید: "همین ، من یک گرم یا قطره دیگر در دهانم نمی گیرم …" نه الکلی ها) زندگی ما را با انواع داستانهایی که "در درجه" برای ما اتفاق افتاده است ، غنی کنید. … این داستانها ، از جمله چیزهای دیگر ، می تواند چیزهای زیادی به ما بیاموزد … بنابراین ، چند داستان آموزنده ، که در آن شخصیت اصلی حیله گری "مار سبز" است.
داستان اول. درباره اعتماد زنان
روزی روزگاری سه دوست بودند: ایرینا ، سوتلانا ، کاترینا. در یکی از عصرهای زمستان ، دختران تماس گرفتند و تصمیم گرفتند زمانی را با یک بطری آبجو دور کنند (رانندگی با سماور چای دیگر مد نیست). و بنابراین مکالمه آنها بدون مشکل انجام شد ، زیرا آبجو به پایان رسید و به جای بطری های زیر "Baltika" یک بطری شیرین "Gzhelka" ظاهر شد ، که مجبور شدم به دلیل سن و رابطه جوانترم از آن فرار کنم. با ایرینا پس از اولین لیوان های این ، دختران شروع به برادر شدن کردند (خواهر؟). شما فکر می کردید که فقط مردان بر سر مستی برادر می شوند؟ اما نه. و در اینجا ایرینا به سوتلانا می گوید: "دوست خوبم ، من را ببخش ، ای حرومزاده ، بدشانس را ببخش ، من را ببخش که پارسال با ایگور خود شورا-مورا بازی کردم … مرا ببخش که پنهان شده ام ، مرا ببخش که نمی گویم"… سوتلانا یک دقیقه هوشیار شد ، اما بعد از شمع دیگری آهنگ زیر را پر کرد: "چرا من بخاطر مردان از دست تو عصبانی می شوم؟ و تو ، عزیزم ، عصبانی نشو ، آخرین هفته ای اولگ خود را بوسید ، اما با اشتیاق "… سپس سومین شرکت کننده ، کاترینا ، که هفته گذشته با همان اولگ بوسید (و نه تنها) یک دقیقه هوشیار شد و بعد از یک لیوان دیگر شروع به ناله کرد: "اوه ، دختران ، من را نیز ببخش ، زیرا من با اولگ شب از پنجشنبه تا جمعه من در خانه او بودم. " به طور کلی ، با نوشیدن مقدار نهم الکل ، دختران آنچه را که در زندگی نمی گفتند به طور واضح به یکدیگر سپردند … با شرکت مست مست دوستانه آنها تصمیم گرفتند که همه مردان بز هستند. بله ، آنها فقط تصمیم نگرفتند ، اما به نوبه خود با اولگ تماس گرفتند و به او گفتند که او بز اصلی شهر است ، زیرا با دانستن این که دختران دوست کمری هستند ، آنها را به نوبت در رختخواب خود قرار داد. اولگ طبیعت بز او را درک نمی کرد ، زیرا هیچ کس را به زور به رختخواب نمی کشاند.
داستان دوم. درباره معشوقه و همسر قانونی اش.
بسیاری از مردان معشوقه دارند. البته به طور مخفیانه از همسران قانونی ، از آنجا که همسران با رفتن به طرفین موافق نیستند و حتی عصبانی می شوند ، رسوایی ها را برمی انگیزند ، تهدید به طلاق می کنند. معشوقه هایی با وضعیت زیرزمینی خود همیشه موافق نیستند ، به طور مخفیانه امیدوارند که دیر یا زود بتوانند معشوقه خود را از همسر قانونی خود جدا کرده و با خیال راحت جای او را بگیرند. با این تفکر ، النا دختری کاملاً آرام در جهان زندگی می کرد ، در حالی که در معشوقه های مرد شیرین دیگری به نام سرگئی بود. و همسر سرگی شیرین بود. و همه آنها احتمالاً بسیار زیبا ، برای مدت بسیار طولانی ، گاهی حتی با خوشحالی زندگی خواهند کرد. به النا سرگئی یکبار مشروب را به شیاطین شاد در چشم او ندهید.و با توجه به اینکه خود او زیر سر بود ، قهرمان عزیز ما به قهرمان گفت: "در حال حاضر ، ما به دیدار شما می رویم. ما با همسرم آشنا می شویم." که سرگئی ، متناسب با واقعیت و در ورودی ، پاسخ داد: "بوم ، در حال حاضر ، رونق!"
هنگامی که در اولین ساعت شب درب منزل ، سرگئی و معشوقه اش توسط همسرش در موهای مو با عبارت "این زن کیست!" - از حلقش ودکا کشید و صریح گفت: "حالا او با ما زندگی خواهد کرد!" در اینجا بیگودی زن در جهت مخالف چرخید …
ویژگیهای اخلاقی این دو داستان: راز تحت تأثیر الکل آشکار می شود. در عین حال ، ممکن است از صراحت آن خوشمان نیاید.
داستان سوم. اپارتمان.
چیزی در تاریخ وجود دارد ، چیزی از فیلم "کنایه از سرنوشت ، یا از حمام خود لذت ببرید". سال نو بود ، و ثانیا ، همانطور که در این تعطیلات اتفاق می افتد ، آپارتمان ها نیز با هم مخلوط شدند …
بنابراین ، خانواده جوان گریگوریف درست قبل از سال نو یک آپارتمان جدید به آنها داده شد ، که در 31 دسامبر تصمیم گرفتند ، همانطور که می گویند ، آن را بشویند. بسیاری از آپارتمانهای ورودی آنها هنوز خالی از سکنه بودند ، اما در آپارتمان زیر آنها فردی به وضوح در آن روز خانه داری را جشن می گرفت (به احتمال زیاد شب). و ساعت دو بامداد ، همسایگان تصمیم به ملاقات گرفتند ، و این بسیار خوب بود. آنها با هم مشروب می خوردند ، میان وعده می خوردند ، با چهارپایه از کف به طبقه می دویدند (زیرا هنوز یکی و دیگری مبلمان نیاورده بودند). به طور کلی ، وقتی مهمانان صبح رفتند ، صاحبان آپارتمان ها روی چهارپایه های نفرت انگیز به خواب رفتند. سپس هر خانواده شروع به تجهیز فضای زندگی خود کردند. تعمیرات انجام شد ، مبلمان تحویل داده شد … و یک ماه بعد مهمانداران در نزدیکی صندوق های پستی ملاقات کردند ، و سپس یک گفتگوی تاریخی انجام شد:
- نینگ ، می تونی تصور کنی ، تو روزنامه مشترک شدی ، اما به دست من نمی رسه … من باید برنامه رو بخرم. وحشت از آنچه در جریان است. نامه بسیار بد کار می کند …
- اوه ، اما ما ، برعکس ، یک ماه متوالی در جعبه "به وقت محلی" حرکت می کنیم. من مشترک نشده ام …
- "زمان محلی" چگونه است؟ این روزنامه باید به سراغم بیاید …
سپس معلوم شد که خانواده ها به آپارتمان های خود نقل مکان نکردند ، بلکه به آنهایی رفتند که در شب سال نو کسانی که از الکل و رقص منفجر شده بودند به خواب رفتند …
داستان از دید روز گذشته باورنکردنی است. و اگر این اتفاق برای خانواده خوشبخت من نمی افتاد ، من در زندگی به آن اعتقاد نداشتم! پس همین.
و نکته اخلاقی اینجاست: ودکا بنوشید ، اما اندازه آن را درک کنید. در غیر این صورت ، شما با کشیدن اثاثیه از کف به طبقه دچار فتق خواهید شد … داستانهای بسیار وحشتناکی در جهان وجود دارد که مربوط به نوشیدنی های مست کننده است … یکی جالبتر از دیگری است. و بنابراین ادامه ادامه دارد!
توصیه شده:
کسنیا بورودینا یک داستان شرم آور در مورد کسنیا سوبچاک در مهمانی میلیونرها گفت
کسنیا بورودینا داستانی ناشایست مربوط به رفتار کسنیا سوبچاک را بیان کرد
ازدواج در سن بالای 30 سالگی: داستان مشتری Ezochat.com
در زمان ما ، مسئله ازدواج نزدیک به 30 می شود. قبل از آن هیچ زمانی وجود ندارد: پس از دانشگاه ما به شدت در حال ایجاد یک حرفه هستیم و در محل کار به طور شبانه روزی ناپدید می شویم. و فقط با افزایش سن ما به خانواده فکر می کنیم
شش داستان عاشقانه یا تصنیف درباره شوالیه های مدرن
هرکسی که می گوید زندگی مدرن برای ایجاد احساسات مناسب نیست یا اشتباه می کند یا آشکارا دروغ می گوید. اگر فردی از نظر طبیعت عاشقانه و عاشقانه باشد ، همیشه مکان و زمانی را برای کارهای متعالی می یابد. خبرنگار Cleo به طور مختصر با آشنایان خود در مورد رفتارهای عاشقانه ای که مردان برای ابراز احساسات خود نسبت به زنان انجام می دهند ، مصاحبه کرد. گرفتن قابل توجه بود. در اینجا برخی از داستانهای واقعی وجود دارد
بخش عکاس اسپنسر تونیک شامل بیش از 5 هزار استرالیایی است
اسپنسر تونیک ، عکاس معروف آمریکایی بار دیگر استعداد خود را در برهنگی نشان داد. امروز ، 1 مارس ، در ساختمان اپرا در سیدنی ، یک جلسه عکس "برهنه" دیگر تحت رهبری هنرمند آوانگارد برگزار شد. بیش از 5 هزار استرالیایی در آن شرکت کردند. تونیک سفارش این نصب را از برگزارکنندگان جشنواره سالانه سیدنی مردی گراس برای نمایندگان اقلیت های جنسی دریافت کرد.
داستان دلیل رنگ آمیزی تخم مرغ در عید پاک
افسانه ها ، مَثَلها و داستانهای کتاب مقدس در مورد اینکه چرا تخم مرغ در عید پاک و چرا دقیقاً با رنگ قرمز رنگ آمیزی می شود ذکر شده است. همه آنها برای کودکان و بزرگسالان جالب خواهد بود