تصویری: از نظر شعر - در مورد عشق
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
"تو در خون من هستی ، عزیزم ، مانند سمی با اثر کند". یادم نمی آید این اصطلاحات را کجا خوانده ام ، اما آن را دوست داشتم. چه کلمات دقیق تر و دقیق تری می توانند تأثیر همه جانبه عشق را بیان کنند؟ "تو در خون من هستی ، عزیزم ، مانند سمی با اثر کند".
"رابطه بین زن و مرد تنها با یک معیار اندازه گیری می شود - میزان عشق." نمی دانم. اما وقتی یکی از دوستانم را تصور می کنم ، به یاد می آورم که چگونه او گاهی اوقات مرا به صورت دوستانه در آغوش می گیرد … مثل همیشه ، از دیدن من صادقانه خوشحال است و همیشه آماده کمک است. من صادقانه به او می گویم: "گاوریچک ، دوستت دارم!" و او نیز صادقانه پاسخ می دهد: "هلن ، من هم دوستت دارم". در همان زمان ، من یک مرد جوان دارم ، و او یک دوست دختر دارد. چنین رابطه ای قوی تر از هر عشقی است.
"من از همه مردان متنفرم. همه بدقول هستند!" اینها کلمات یای ناشنوا از "سرزمین ناشنوایان" است. بله ، آنها اغلب ما را آزار می دهند. و دردناک ترین آنها کسانی هستند که واقعاً عزیز هستند. ابتدا آنها برای تلفن التماس می کنند ، سپس تماس نمی گیرند. آنها شما را به دیسکو می برند و نگاهی به دوست شما می اندازند. آنها نمی پرسند آیا هنگام دیر آمدن به خانه نیاز به ملاقات دارید ، هنگام خروج شما را همراهی نمی کنند ، زیرا در محل کار بسیار مشغول هستند. آنها با تعجب ابروهای خود را بالا می آورند: چگونه ، من به شما چیزی قول دادم؟ گویی آنها فقط در کلمات قول می دهند.
"من هرگز ، هرگز دوست نخواهم داشت! یکی فقط باید یک مرد را دوست داشته باشد و او شما را می کشد! ارزش آن را دارد که به مردی نشان دهید که برای شما عزیز است و او شما را می کشد!" این جاستین بازیگر زن در رمان "پرندگان خار" فریاد زد. این در مورد عشق بی جواب است. آیا چنین عشقی حق وجود دارد؟ اگر هست ، یعنی دارد. برای چی؟ نمیدانم. اما چگونه می توانید از پرواز به سمت آتش که می سوزد خودداری کنید - اگر جدا از این نور چیزی در اطراف نبینید. چند زن دیگر از عشق متلاشی خواهد شد؟
من داستان نویسنده محبوبم ویکتوریا توکاروا را به یاد می آورم "بگو یا نگو". در آن ، آرتامونوا زشت مجموعه را دوست داشت و برای مدت طولانی با Kireev ازدواج کرد. و همه او عذاب می کشید - به او بگوید یا نگوید. سپس او آن را از او گرفت - و دوباره رنج می برد: "آیا باید صحبت کنم یا نه؟" سقط جنین - بله یا خیر؟ نگفت. شرمنده شدم. و 30 سال بعد من دوباره او را ملاقات کردم ، سالمند و پیر. و سپس می گوید: "من تمام عمر منتظر شما بودم." مقصر کیست؟ "یک زن همیشه برای کسی تلاش می کند که برای او بسیار سخت است. و به کسی که او را دوست دارد تسلیم می شود." "از عشق مشترک ، کودکان از عشق بی جواب ، آهنگها متولد می شوند." "تنها دروغ گفتن برای قبر است. در زندگی باید دروغ بگویی ، در حالی که از لطافت رنج می بری ، به شانه یک مرد چسبیده ای." این هم توکاروا است.
دانشمندان قبلاً ثابت کرده اند که عشق یک واکنش شیمیایی خاص بدن به محرک های خارجی است: به بوی آن ، به صدای آن ، به ترکیب بیولوژیکی سلول های آن. آیا مکانیسم - متاسفم برای کلمه فنی - برای عشق واضح تر شده است؟ بعید. و فقط خود زن می داند که چرا یکی از سبزه ها و دیگری بلوندها را دوست دارد. چرا یکی اطاعت را دوست دارد ، و دیگری - امپراتوری. و چرا ما اینقدر باهوش ، مستقل ، در محل کار بسیار غیرقابل تعویض ، اینقدر قوی ، ساعت ها منتظر تماس او هستیم و از خوشحالی شکوفا می شویم ، صدایش را می شنویم؟ پوشکین در ابتدای قرن 19 این را نوشت: "دارو را بردارید - بیماری عشق درمان پذیر نیست". بیماری؟ بله ، ظاهراً این یک بیماری است. شاید در بیست و یکمین روز پزشکان واکسنی علیه این ویروس اختراع کنند؟ اما تا آن زمان ، تنها دستورالعمل ممکن برای خوشبختی زنان این است که عاشق کسی شوید که او را دوست دارید.
توصیه شده:
خواننده ولگا کورول در مورد عکس با Priluchny که در قایق بادبانی گرفته شده است اظهار نظر کرد
عکسی در شبکه ظاهر شد که در آن پاول پریلوچینی هنگام راه رفتن روی قایق بادبانی ، خواننده ولگا کینگ را در آغوش می گیرد. دختر در این مورد نظر داد
یانا رودکوفسکایا در مورد همسر سابق خود: "عشق قدیمی زنگ نمی زند"
تهیه کننده یانا رودکوفسکایا از مادر بودن لذت می برد و در آستانه ماه از تولد پسر کوچکش اسکندر را جشن گرفت. با این حال ، شادی یانا با احضار دیگری به دادگاه برای شهادت در پرونده شوهر سابقش ویکتور باتورین کمی تحت الشعاع قرار گرفت. با این حال ، رودکوفسکایا در این باره فلسفی است.
الیزابت گیلبرت: عشق. و باز هم عشق
چرا زنان دوستان نزدیک را به شوهران ترجیح می دهند؟ انحراف یا هنجار؟
از عشق به عشق ، یا راه رفتن با هم سرگرم کننده است
"عزیزم ، شیرین ، ملایم ، سرد! صادق ، نجیب ، شگفت انگیز …" نه ، من نمی خوابم … یک حقیقت مطلق. خودخواسته خود را مخفی کرده و دور هم جمع می کنم ، مانند یک گربه قبل از پرش ، خودم را به این فکر می اندازم که در حال شنود هستم … شرم آور است ، پروردگار! اگرچه … "دوست داشتنی ، فوق العاده … دوست دارم! من دوست دارم! BIG تو مال منی!" اوه ، او در مورد چه کسی صحبت می کند؟! و چرا "آنها" دوست داشتنی و بزرگ هستند؟ آنها چه کسانی هستند؟ چند نفر هستند؟! تمام است ، دیگر قدرتی برای تظاهر به خواب بودن وجود ندارد. "ناتاشا ، تزریق کن!" - من ، از روی تخت پریدم ،
افسانه در مورد عشق
(01.02.2001) تعداد زیادی از داستانهای عاشقانه گیج کننده در جهان وجود دارد: داستان سیندرلا ، نسخه مدرن آن - فیلم "زن زیبا" ، شاهکار فیلم "9 1/2 هفته" و غیره. در پایان هر داستان از این قبیل ، می توانید یک پایان نامه بگذارید: "آنها تا به حال خوشبخت زندگی می کردند." با این حال ، ظاهراً مردم فقط در صفحات کتابها و صفحه فیلم چنین زندگی می کنند. واقعیت نتایج متفاوتی را ارائه می دهد - برخی تراژدی ها و ناامیدی ها