از نظر شعر - در مورد عشق
از نظر شعر - در مورد عشق

تصویری: از نظر شعر - در مورد عشق

تصویری: از نظر شعر - در مورد عشق
تصویری: زیباترین شعر درمورد عشق 2024, آوریل
Anonim
مرد و زن
مرد و زن

"تو در خون من هستی ، عزیزم ، مانند سمی با اثر کند". یادم نمی آید این اصطلاحات را کجا خوانده ام ، اما آن را دوست داشتم. چه کلمات دقیق تر و دقیق تری می توانند تأثیر همه جانبه عشق را بیان کنند؟ "تو در خون من هستی ، عزیزم ، مانند سمی با اثر کند".

"رابطه بین زن و مرد تنها با یک معیار اندازه گیری می شود - میزان عشق." نمی دانم. اما وقتی یکی از دوستانم را تصور می کنم ، به یاد می آورم که چگونه او گاهی اوقات مرا به صورت دوستانه در آغوش می گیرد … مثل همیشه ، از دیدن من صادقانه خوشحال است و همیشه آماده کمک است. من صادقانه به او می گویم: "گاوریچک ، دوستت دارم!" و او نیز صادقانه پاسخ می دهد: "هلن ، من هم دوستت دارم". در همان زمان ، من یک مرد جوان دارم ، و او یک دوست دختر دارد. چنین رابطه ای قوی تر از هر عشقی است.

"من از همه مردان متنفرم. همه بدقول هستند!" اینها کلمات یای ناشنوا از "سرزمین ناشنوایان" است. بله ، آنها اغلب ما را آزار می دهند. و دردناک ترین آنها کسانی هستند که واقعاً عزیز هستند. ابتدا آنها برای تلفن التماس می کنند ، سپس تماس نمی گیرند. آنها شما را به دیسکو می برند و نگاهی به دوست شما می اندازند. آنها نمی پرسند آیا هنگام دیر آمدن به خانه نیاز به ملاقات دارید ، هنگام خروج شما را همراهی نمی کنند ، زیرا در محل کار بسیار مشغول هستند. آنها با تعجب ابروهای خود را بالا می آورند: چگونه ، من به شما چیزی قول دادم؟ گویی آنها فقط در کلمات قول می دهند.

"من هرگز ، هرگز دوست نخواهم داشت! یکی فقط باید یک مرد را دوست داشته باشد و او شما را می کشد! ارزش آن را دارد که به مردی نشان دهید که برای شما عزیز است و او شما را می کشد!" این جاستین بازیگر زن در رمان "پرندگان خار" فریاد زد. این در مورد عشق بی جواب است. آیا چنین عشقی حق وجود دارد؟ اگر هست ، یعنی دارد. برای چی؟ نمیدانم. اما چگونه می توانید از پرواز به سمت آتش که می سوزد خودداری کنید - اگر جدا از این نور چیزی در اطراف نبینید. چند زن دیگر از عشق متلاشی خواهد شد؟

من داستان نویسنده محبوبم ویکتوریا توکاروا را به یاد می آورم "بگو یا نگو". در آن ، آرتامونوا زشت مجموعه را دوست داشت و برای مدت طولانی با Kireev ازدواج کرد. و همه او عذاب می کشید - به او بگوید یا نگوید. سپس او آن را از او گرفت - و دوباره رنج می برد: "آیا باید صحبت کنم یا نه؟" سقط جنین - بله یا خیر؟ نگفت. شرمنده شدم. و 30 سال بعد من دوباره او را ملاقات کردم ، سالمند و پیر. و سپس می گوید: "من تمام عمر منتظر شما بودم." مقصر کیست؟ "یک زن همیشه برای کسی تلاش می کند که برای او بسیار سخت است. و به کسی که او را دوست دارد تسلیم می شود." "از عشق مشترک ، کودکان از عشق بی جواب ، آهنگها متولد می شوند." "تنها دروغ گفتن برای قبر است. در زندگی باید دروغ بگویی ، در حالی که از لطافت رنج می بری ، به شانه یک مرد چسبیده ای." این هم توکاروا است.

دانشمندان قبلاً ثابت کرده اند که عشق یک واکنش شیمیایی خاص بدن به محرک های خارجی است: به بوی آن ، به صدای آن ، به ترکیب بیولوژیکی سلول های آن. آیا مکانیسم - متاسفم برای کلمه فنی - برای عشق واضح تر شده است؟ بعید. و فقط خود زن می داند که چرا یکی از سبزه ها و دیگری بلوندها را دوست دارد. چرا یکی اطاعت را دوست دارد ، و دیگری - امپراتوری. و چرا ما اینقدر باهوش ، مستقل ، در محل کار بسیار غیرقابل تعویض ، اینقدر قوی ، ساعت ها منتظر تماس او هستیم و از خوشحالی شکوفا می شویم ، صدایش را می شنویم؟ پوشکین در ابتدای قرن 19 این را نوشت: "دارو را بردارید - بیماری عشق درمان پذیر نیست". بیماری؟ بله ، ظاهراً این یک بیماری است. شاید در بیست و یکمین روز پزشکان واکسنی علیه این ویروس اختراع کنند؟ اما تا آن زمان ، تنها دستورالعمل ممکن برای خوشبختی زنان این است که عاشق کسی شوید که او را دوست دارید.

توصیه شده: