جستجوی کار در یک شهر استانی
جستجوی کار در یک شهر استانی

تصویری: جستجوی کار در یک شهر استانی

تصویری: جستجوی کار در یک شهر استانی
تصویری: کاکای موچی که روزانه ۵۰ افغانی کار میکرد صاحب دوکان شد 😊😊😊 2024, آوریل
Anonim
زن و مرد
زن و مرد

اخیراً ، دوستان من به دنبال زندگی بهتر به خارج از کشور رفتند. امروز همه چیز متفاوت است: جریان متخصصان جهت خود را تغییر داده است: بسیاری ، مانند قهرمانان چخوف ، برای مسکو تلاش می کنند. چه چیزی آنها را در پایتخت بسیار جذب می کند ، یا بهتر بگویم ، آنها را در شهر ما خاموش می کند؟

جستجوی شغل در شهرهای حاشیه ای ویژگی های خاص خود را دارد. طرح معمول: ارسال رزومه ، تماس با یک آژانس استخدامی ، انجام مصاحبه ، همیشه نتیجه ای در قالب یک شغل جالب و با حقوق (یا مکانی که حداقل یکی از این الزامات را برآورده می کند) ندارد. مرور در اینترنت به ما این امکان را می دهد که به این نتیجه برسیم که بخش عمده ای از موقعیت های خالی ارائه شده در وب سایت ها از مسکو است.

چرا در شهر نسبتاً بزرگ ما ، بسیاری از متخصصان ، حتی متخصصان کامپیوتر ، نمی توانند شغل مناسبی برای خود بیابند؟

بله ، زیرا در استانهایی (که افسوس ، سن پترزبورگ بومی من است) ، آشنایی مهمتر از دانش و تجربه است. یک مثال زنده: برنامه نویسان یکی از آژانس های بزرگ املاک و مستغلات به هیچ وجه نمی توانند بفهمند که چرا روسا سرپرست جدیدی را برای بخش دیگری تعیین نکرده اند که جایگزین شغلی دیگر شده است.آنها از مدیر خواستند تا فردی را به عنوان مسئول آنها تعیین کند ، سپس آنها پیشنهاد کردند که یک مسابقه برای پر کردن موقعیت خالی اعلام کنند. رزومه های ارسال شده به سطل زباله انداخته شد. معلوم شد که کارگردان در بین دوستان دوران کودکی به دنبال متخصص می گشت. و من آن را پیدا کردم. مردی که در یک زمان از یک مدرسه ساختمانی نظامی فارغ التحصیل شد.

تقریباً در هر شرکت خوب ، پرستار مدیر به عنوان متخصص پرسنل و همسر مترجم اصلی به عنوان منشی دفتر کار می کند. بازار کار در اینجا به اندازه مسکو نیست ، بنابراین هنوز اقوام و دوستان کافی برای پر کردن همه جای خالی مناسب وجود دارد.

یکی دیگر از حلقه های معیوب ، تمایل اکثر مدیران به استخدام افرادی است که دارای سابقه کار هستند. و اگر اجازه کار ندارید از کجا می توانید آن را تهیه کنید؟ البته ، بدون تجربه ، فقط یک دوست عزیز آن را می گیرد. او حتی ممکن است به شما آموزش دهد"

در ابتدا ، آن را به عنوان یک واقعیت در نظر بگیرید و با خود بگویید: تغییر سیستم با من نیست.

ثانیاً البته ، همه آشنایان خود را به خاطر بسپارید و به آنها اطلاع دهید که بدنبال کار هستید.

سوم ، هیچ آشنایی جدیدی را نادیده نگیرید. اگر شوهر مادر شما ، که با او در پارک با کالسکه ها قدم می زنید ، به منشی شخصی احتیاج دارد ، چطور؟

چهارم ، نه تنها در مورد آژانسهای معمولی و مجازی ، بلکه در بی اهمیت ترین مبادله نیروی کار نیز اعمال می شود. گاهی اوقات لازم است به کارگران آن یادآوری شود که بیکاران به دوره های بازآموزی رایگان اعزام می شوند. اگر نتوانستید چیز جدیدی را به صورت رایگان یاد بگیرید ، شاید ارزش آن را داشته باشد که با پول به دست آمده خود این کار را انجام دهید. اما در اینجا شما باید به طور عینی توانایی های خود را ارزیابی کنید. برای مثال ، برای اینکه طراح وب شوید ، نباید به این دلیل درس بخوانید که اکنون مد شده است.

پنجم ، تا جایی که امکان دارد شکایت کنید. به عنوان مثال ، در یک مهمانی دوستانه. البته ، این باید نه به عنوان یک بازنده ، با چهره ای ترش ، بلکه به عنوان یک زن قوی انجام شود ، که شانس از او برای مدت کوتاهی رویگردان بود.

پنجم ، فقیر شوید در مصاحبه ای از یکی از آشنایان من پرسیده شد که اگر به سر کار برود با فرزند یک ساله اش چه می کند. او صادقانه اعتراف کرد که شوهرش یک پرستار بچه استخدام می کند. او کار پیدا نکرد. بعداً شایعاتی به او رسید که رئیس بیشتر او را دوست دارد ، اما او زنی را که اخیراً بیوه شده بود و به تنهایی فرزندش را بزرگ می کرد ، برد. برای مصاحبه جواهرات یا لباس گران قیمت نپوشید. و همچنین بسیار مطمئن رفتار کنید. و ناگهان یک کارفرمای احساساتی تصمیم می گیرد که حتی بدون کار همه چیز خوب است؟

در ششم ، برای شکست آماده باشید و همه آنها را به حقارت خود نسبت ندهید. اغلب مصاحبه هایی برای برگزاری مسابقه انجام می شود. در واقع ، از قبل مشخص است که چه کسی در آن برنده خواهد شد. گاهی اوقات با سادیست های واقعی روبرو می شوید که وانمود می کنند به دنبال کارگر هستند ، اما در واقع فقط می خواهند نشان دهند که چه دفتر خوبی دارند و رسیدن به آنها برای کسانی که جزو نخبگان نیستند چقدر دشوار است. خوشحال باشید که آنها شما را نگرفتند ، زیرا شما نمی توانید با چنین رئیسی فرنی بپزید.

هفتم ، در صورت امکان ، رزومه خود را "به هیچ جا" ارسال نکنید. یکی از دوستانم رزومه ای را به بانک معتبر ارسال کرد و سه ماه منتظر مصاحبه بود. سرانجام ، او به یاد آورد که یکی از آشنایانش در این بانک کار می کند و از او خواست که رزومه خود را شخصاً به رئیس تحویل دهد. دو روز بعد او برای مصاحبه دعوت شد و مشغول به کار شد.

هشتم ، به همه درها ضربه بزنید شاید برای برخی از آنها - افراد عادی که فکر نمی کنند چنین متخصص فوق العاده ای مانند شما ممکن است بیکار باشد. زیرا کتاب مقدس می گوید: "بکوبید تا بر شما آشکار شود."

ماریا کونیوکووا

توصیه شده: