فهرست مطالب:

نظرات روان درمانگر
نظرات روان درمانگر

تصویری: نظرات روان درمانگر

تصویری: نظرات روان درمانگر
تصویری: دکتر هلاکویی:چهار نوع روان درمانگر وجود دارد..drholakoee 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

برخی از افرادی که هر از چند گاهی می خوانند این سال را از خود می پرسند: آیا کسی واقعاً به همه این مقالات کوچک با عنوان "چگونه جلب توجه می کند؟" ، "چگونه یاد بگیریم با دوست دخترتان صحبت کنیم؟" ، "چگونه بفهمیم؟" که او (زیر خط) من را دوست دارد؟ " و اگر یک روانشناس حرفه ای این مزخرف را بخواند ، چه خواهد گفت؟ این افراد حتی گمان نمی کنند که تعدادی از این مقالات با برکت روانشناسان برجسته و شناخته شده منتشر می شود. مثلاً همان چیزی که اکنون در دست دارید.

سوال

کمی استدلال را کنار بگذارید: آیا می دانید عقده ادیپ چیست؟ من فکر می کنم که تعداد زیادی از خوانندگان قادر خواهند بود بلافاصله و بدون هیچ مشکل خاصی به این سال پاسخ دهند. حتی اگر بصورت شهودی باشد ، برخی از دانش در زمینه روانشناسی در سطح یک ساکن متوسط یک شهر بزرگ وجود دارد. از کجا آمده است؟ از فیلم ها ، کتاب ها و رسانه های غربی (گاه گاه داخلی). یکی از سردبیران من علاقه زیادی به تکرار عبارت زیر داشت: "آنچه در تلویزیون نیست ، وجود ندارد." بر این اساس ، تصویر یک رواندرمانگر که یک رواندرمانگر واقعی مجبور است با آن مواجه شود وقتی مردم به دیدن او می آیند از آنجا گرفته می شود - از برنامه های تلویزیونی ، مجلات براق و اصلاً روزنامه های براق. ما در مورد چگونگی به تصویر کشیدن این رواندرمانگر بدبخت کمی بعد صحبت خواهیم کرد. برای شروع ، یک داستان فوق العاده که برای یک دختر فوق العاده ، واقعاً باهوش اتفاق افتاده است و پوچی دنیای مدرن را نشان می دهد.

او یک مداح داشت - یک چیز معمول. و او از او یک س commonال متداول پرسید: او چه می خواند. این دختر لیستی از ادبیات فقهی و چند کتاب داستانی مورد علاقه خود را لیست کرد و در پاسخ چشم های گرد مرد جوانی را دریافت کرد: "خوب ، شما مجلات زنان را نمی خوانید؟ اما چگونه می دانید که چگونه با آنها ارتباط برقرار کنید دوستان و اغوا کردن مردان؟ " دختر خجالت می کشید ، زیرا نمی دانست چه چیزی به این سال پاسخ دهد: او به نحوی موفق شد بدون توصیه ادبیات خانمها با دوستان خود ارتباط برقرار کند و مردان را اغوا کند. با این حال ، این وضعیت به وضوح نشان می دهد که رسانه ها چه نقشی در زندگی مردم عادی ایفا می کنند ، که خود نشریات اغلب آنها را فراموش می کنند ، ناخودآگاه معتقدند که خوانندگان یا بسیار احمق تر از نویسندگان هستند ، یا یکسان فکر می کنند ، به این معنی که آنها این کار را نخواهند کرد. به چنین مزخرفاتی اعتقاد داشته باشید و بازار روانشناسی عامه پسند است و روان درمانگران مجبور می شوند آن را از هم جدا کنند.

چه کسی بیشتر اوقات مقاله روانشناسی می نویسد؟ مطمئناً روانشناس نیست. در بهترین حالت ، دانشجویان دانشکده های روانشناسی ، که این کار برای آنها نوعی شغل پاره وقت است. علاوه بر این ، ویراستاران اغلب می خواهند به گونه ای بنویسند که حتی دانش آموز کلاس سوم آن را بفهمد و حجم آن از دو برگ تجاوز نکند. این بسیار ساده است که به وضوح توضیح دهیم که توسعه یک موضوع روانشناسی تا چه حد در چنین موردی خرد می شود. اما برای این کار از خواننده می خواهم برخیزد و چند دستور را اجرا کند. عرض شانه ها از هم باز می شود. دست ها در امتداد بدن. حالا لطفا بپرید پانزده دقیقه. بپرید ، بپرید ، تردید نکنید. به خصوص افراد تنبل به سادگی می توانند تخیلات خود را تحت فشار قرار دهند. خوب چطور؟ در این مورد چیزی جز نفرت از نویسنده و درد عضلانی کار نخواهد کرد. اما اگر تصور کنیم که ما یک سالن بدنسازی داریم ، جایی که تیم دو بار در هفته با یک مربی خوب درگیر است ، و پانزده دقیقه پرش تنها بخش کوچکی از گرم کردن است و بقیه تمرینات دیگر به اضافه نیم ساعت تمرین است. بازی کنید ، سپس مشخص می شود که بعد از شش ماه خواننده بهتر یا بدتر ، اما بسکتبال را یاد می گیرد. نویسنده مقاله روانشناسی سالن ورزش و توپ ندارد - او فقط پرش دارد. و در بهترین حالت توصیه مربی. و به عنوان مربی - روان درمانگر.

بیایید قیاس را ادامه دهیم:

شما مربی خوبی هستید.شما در خانه روی صندلی نشسته اید و چای می نوشید و یک روزنامه نگار به طور ناگهانی با شما تماس می گیرد و می پرسد: "چگونه می توانید در نیم ساعت از یک دانش آموز ضعیف کلاس ششم یک ورزشکار فوق العاده بسازید؟ لطفاً در دو یا سه جمله." در بهترین حالت ، مربی از چنین گستاخی ای چای را خفه می کند و گستاخ را دور می فرستد. اما آنها با روان درمانگران تماس می گیرند. و آنها می پرسند: "آیا می توانید در دو یا سه کلمه توضیح دهید که چگونه مادر را ببخشید؟" یک روانشناس خوب می تواند کتابی در این زمینه بنویسد. یا دو. یا حداقل یک مقاله علمی بزرگ. اما نه دو یا سه جمله. با این حال ، او درک می کند که مقاله به هر حال منتشر خواهد شد ، فقط بدون نظر او بی سوادتر خواهد بود. و او سعی می کند تفکر خود را در سطح دانش آموز سوم دبستان بازسازی کند تا در دو یا سه کلمه نحوه بخشیدن مادر را توضیح دهد. یا چگونه می توان اختلافات را با یک پسر پانزده ساله حل کرد. یا نحوه غلبه بر افسردگی پس از اخراج.

البته ، هر روانشناس عملی می داند که این مقاله به تنهایی چیزی را تغییر نخواهد داد. با این حال ، در مجموع آنها ، آنها ، تا حدی ، فرهنگ روانی جامعه را افزایش می دهند. اگر دوباره از استعاره استفاده کنیم ، خواننده ، اگرچه به رینگ نمی افتد ، اما باز هم توپ را پرتاب می کند ، و نمی پوسد ، که در حال حاضر پیشرفت بزرگی است. در حال حاضر ، در یک رمان عاشقانه ، ماریا یا آنا ساده می توانند به معشوق چشم آبی خود بگویند که او مادرش نیست ، حتی اگر او سعی نکند شخصیت ظریف او را شبیه مادرش کند. این بدان معناست که در حال حاضر یک تفاهم در جهان وجود دارد ، هرچند مبهم: یک مرد می تواند تنها با یک زن به این دلیل رفتار کند که دوست دارد با مادر خود نیز به همان شیوه رفتار کند یا رفتار کند. بر این اساس ، برخی احتمالات وجود دارد: در صورت بروز مشکلی ، فرد آن را تا مرحله بحران شروع نمی کند ، بلکه به روانشناس مراجعه می کند ، جایی که درباره او چیزی می خواند و سعی می کند راه حل معقولی پیدا کند. کمابیش یک راه حل معقول.

در حال حاضر بسیاری از مردم جامعه را متهم به بی رحمی می کنند: یک زن قادر است فرزند خود را بکشد و در سطل زباله بیندازد ، کودکان به والدین خود اهمیت نمی دهند. با این حال ، هیچ کس حتی فکر نمی کند که قبلاً شرح چنین مواردی وجود نداشته است ، زیرا این امر به هیچ وجه به ذهن خطور نکرده است که از این امر وحشت کند. زنان اگر شوهر نداشتند به کودک غذا نمی دادند و منتظر مرگ او بودند. به همین ترتیب ، صد سال پیش ، هیچ زنی تصور نمی کرد از این که شوهرش او را مورد ضرب و شتم قرار دهد ، عصبانی شود: این یک قاعده بود. بنابراین ، جامعه خشونت آمیزتر نشد. برعکس ، منعکس کننده تر شده است ، اکنون مسئولیت اقدامات خود را بر عهده دارد. به همین دلیل است که روان درمانی کمی بیش از یک قرن پیش ظاهر شد و شروع به توسعه کرد. در ابتدا در تحصیل کرده ترین محافل ، اما به تدریج به تعداد بیشتری از افراد رسید. و رواندرمانگران هرچه در توان دارند برای بهبود فرهنگ روانی افراد انجام می دهند. این کار آنها را آسان نمی کند ، اما به آنها امید می دهد. چند نفر می توانند توسط یک متخصص کمک کنند؟ ده؟ صد؟ و چند نفر فقط به این دلیل که در روسیه هنوز نظری وجود دارد ، رنج می برند: اگر به روانکاو بروید ، به این معنی است که بیمار هستید ، زیرا سیستم درخواست کمک روانشناختی هنوز شکل نگرفته است؟ هزاران؟ دهها هزار؟ یک فرد خارجی نمی تواند این را درک کند ، اما کسی که هر روز افراد ناامید و تنهایی را می بیند ، به سادگی می ترسد که نمی تواند چه کاری انجام دهد.

در روسیه ، آنها همیشه به قدرت کلمه چاپ شده اعتقاد داشتند و حتی روان درمانگران نیز از این باور بی نصیب نیستند. و بنابراین آنها هنوز خوانندگان را وادار به پانزده دقیقه می کنند و توصیه های مفیدی می کنند ، به این امید که حداقل کسی به ورزشگاه برسد و سعی کند نحوه بازی تیمی به نام زندگی را بیاموزد.

توصیه شده: