آنچه والدین و کودکان در مورد آن بحث می کنند: مراحل مشکل
آنچه والدین و کودکان در مورد آن بحث می کنند: مراحل مشکل

تصویری: آنچه والدین و کودکان در مورد آن بحث می کنند: مراحل مشکل

تصویری: آنچه والدین و کودکان در مورد آن بحث می کنند: مراحل مشکل
تصویری: دکتر هلاکویی - چگونه با فرزندانمان رفتار کنیم تا از مشکلاتشان آگاه شویم 2024, آوریل
Anonim

آن را ما اختراع نکرده ایم و حل آن بر عهده ما نیست. او بود ، هست و خواهد بود - بزرگ و تغذیه خوب ، شکستن ، فلج کردن و مجبور کردن فرد به اشتباهات زیاد و کارهای احمقانه ، مشکل درک متقابل بین والدین و فرزندان. شاید کاتیا 14 ساله ، سیگار در دهانش نمی گرفت ، اگر سخنان مادرش نبود: "اگر تو را با یک سیگار ببینم ، مثل یک سگ خرچنگ تو را کتک می زنم!" و دانیل 25 ساله ، مطمئناً اگر می دانست چگونه جسورانه و قاطعانه "نه" بگوید حرفه متفاوتی داشت (افسوس ، توانایی انجام این کار در 4 سالگی ناامید شد). مشکل "پدران و فرزندان" ، مانند یک کودک ، چندین مرحله کیفی مختلف را در رشد خود پشت سر می گذارد. اگرچه ، هسته اصلی آن یک چیز باقی می ماند: میل به آزادی.

پدر و نوزاد
پدر و نوزاد

کودکان نوپا کودکان کوچک هوس می کنند"

دانش آموزان جوان تر مدرسه روانشناسان این زمان را "بحران سن مدرسه" می نامند. در این سن ، برای اولین بار ، وضعیت معکوس بوجود می آید: اکنون ما ، بزرگسالان ، سعی می کنیم کودکان را وادار به مسئولیت پذیری کنیم و به آنها آزادی خاصی می دهیم تا آنها … دیگر مداخله در ما را متوقف کنند. درسها ، آمادگی برای فعالیتهای مختلف مدرسه - همه اینها در حال حاضر عمدتا دغدغه کودکان است. از سوی دیگر ، والدین سعی می کنند نقش یک قضاوت سختگیر را بر عهده بگیرند که نتیجه نهایی را ارزیابی می کند (دشنام ، توبیخ در دفتر خاطرات ، تماس با مدرسه یا برعکس ، A ، نامه). در حالی که کودک در مهد کودک بود ، ما سعی کردیم هر قدم او را کنترل کنیم. اکنون مانند این است که برنامه ای در رایانه تغییر کرده است: "شما اکنون بزرگ شده اید. ظرف ها را می شویید ، برای نان به فروشگاه می روید ، تکالیف خود را به تنهایی انجام می دهید و غیره و غیره." تنها مشکل این است که این بهترین لحظه برای تعمید مستقل کودک نیست. چند سال اول مدرسه مواقعی است که والدین باید به آنها کمک کنند تا روابط جدیدی با معلمان و همکلاسی ها برقرار کنند. علاوه بر این ، شما باید سعی کنید نه یک سرپرست (این کار کودک را یک کودک خردسال می کند) بلکه مسئول و قادر به دفاع از حقوق و شخصیت فرزند خود در مقابل افراد غریبه باشید. کارین گیولازیزووا ، روانشناس تحلیلی ، در این مورد با جزئیات بیشتری صحبت می کند.

نوجوانان عصری که میل به آزادی از همه "استانداردهای" مجاز فراتر می رود. در این سن ، کودکان هنوز توسط بزرگسالان هدایت می شوند. اما در حال حاضر آنها به حفاظت از خود به عنوان یک فرد مستقل ، با خواسته ها ، موقعیت و نظر خود احتیاج ندارند. در خانواده هایی که بین اعضای خانواده رابطه اعتماد وجود دارد ، این دوره نسبتاً آرام می گذرد. البته موقعیت های غیراستاندارد وجود دارد ، اما رابطه بین والدین و فرزندان به آنها اجازه می دهد تا به طور مشترک "در مورد مشکل بحث کنند" و راه حل مناسب را برای آن بیابند. مورد دیگر خانواده ها و خانواده های اقتدارگرا است که بیشترین توجه به جنبه های بیرونی زندگی کودک (ظاهر مرتب ، خوش تغذیه ، مطیع و غیره) است. در چنین سیستم های روابط ، میل به آزادی به خودی خود برای کودک تبدیل می شود ، به عنوان مثال. - آزادی به خاطر فرصتی برای نشان دادن آزادی خود. بنابراین نوعی "شورش در کشتی" در خانواده ایجاد می شود - در مورد آن در مقاله یولیا الکساندرووا بخوانید.

بزرگسالان محققان مشکلات روابط خانوادگی دریافتند که بیشترین بیگانگی بین والدین و فرزندان در بازه سنی 17-18 تا 27-28 سالگی رخ می دهد. برای جوانان ، این زمان "شوابودا" است ، زمانی که عملاً همه "شادی های بزرگسالان" به طور رسمی مجاز می شوند: سیگار ، مشروب ، رابطه جنسی ، پول. و در این دوره ، با پریدن از لانه والدین ، "جوجه" به سختی سعی می کنند خود را از بزرگترهای خود جدا کنند. آنها عملاً از توصیه های والدین خود استفاده نمی کنند (یا از رضایت خارجی تقلید نمی کنند) ، از شرکت و اجتناب خودداری می کنند. در طول این 10 سال است که کودکان "از اشتباهات خود درس می گیرند" ، بدون توجه به تجربیات دیگران.برای والدین ، برعکس ، این زمانی است که آنها نیاز به برقراری ارتباط با فرزندان بزرگسال را برابر می دانند (که چند سال پیش پسران و دختران 12-15 ساله آنها از آنها می خواستند). و تنها نزدیک به سن 30 سالگی ، کودکان که تحت تأثیر زندگی قرار گرفته اند و با تجربه تلخ آموزش می بینند ، شروع به یافتن یک زبان مشترک با والدین دیگر خود نمی کنند.

توصیه شده: