حرفه غیر زن: روزنامه نگار تلویزیونی
حرفه غیر زن: روزنامه نگار تلویزیونی

تصویری: حرفه غیر زن: روزنامه نگار تلویزیونی

تصویری: حرفه غیر زن: روزنامه نگار تلویزیونی
تصویری: لخت شدن زن در پخش زنده-سوتی های ناجوری که تلویزیون ها بنمایش گذاشتند 2024, آوریل
Anonim
آرینا شاراپووا
آرینا شاراپووا

من که دو سال به عنوان خبرنگار اخبار تلویزیونی "Inform-TV" کار کردم ، صد در صد فهمیدم: روزنامه نگار تلویزیونی حرفه زن نیست. بهتر است در چیز دیگری به دنبال شناخت باشیم.

در سن 18 سالگی من دوره ای از فمینیسم داخلی داشتم. سپس من روی یک حرفه متمرکز شدم و با عصبانیت تمام تجاوزهای دست و قلبم را کنار گذاشتم. و بنابراین سرنوشت به من شغلی در تلویزیون داد. من خبرنگار شرکت تلویزیونی اصلی شهر بودم. صدای من 2-3 بار در روز از صفحه آبی به گوش می رسید. افرادی مانند V. Putin ، G. Seleznev ، G. Zyuganov ، فرماندار سن پترزبورگ V. Yakovlev و دیگر سیاستمداران برجسته ، ستاره های تئاتر و پاپ در داستانهای من ظاهر شدند. همسایه ها دوستانه پرسیدند آیا من به یک سفر کاری به چچن می روم. دخترها به من حسادت کردند. و من از آنها عصبانی بودم - دقیقاً برای این حسادت. چون وقتی مردم تلویزیون می گویند زندگی دیوانه واری دارند ، اصلا معاشقه نمی کنند. و کلمه "جنون" به معنای واقعی کلمه استفاده می شود.

خودتان قضاوت کنید. با ورود به تلویزیون ، تقریباً بلافاصله متوجه شدم که جدا از کار ، از این به بعد ، هیچ چیز در زندگی نخواهم داشت. اگر شما یک روزنامه نگار با تجربه نیستید (و تعداد کمی از آنها وجود دارد) ، باید دائماً ایده ها را بیرون بکشید ، شاد باشید و همیشه در آماده باش کامل باشید. مهم نیست که دیروز ساعت 23.00 در حال فیلمبرداری از آتش بودید ، اما امروز ساعت 8.30 من پشت کامپیوتر نشسته بودم و اخبار مربوط به پخش صبح را تماشا می کردم. برای خوشحالی از کار به عنوان خبرنگار ، من رقص در سالن رقص ، مدرسه فرانسوی و تجاری را رها کردم - همه چیزهایی که رویای آن را داشتم. از همه چیز نتیجه گرفت که تلویزیون از این پس تنها کاری است که می توانم انجام دهم.

با این حال ، آموزش یک مشکل جداگانه است. من در سال دوم دانشکده روزنامه نگاری دانشگاه دولتی سن پترزبورگ به تلویزیون آمدم. و از آن لحظه به بعد ، مطالعاتم متوقف شد. نه ، من Univer را رها نکردم. دو روز تعطیل - اگر هیچ چیز خارق العاده ای در محل کار وجود نداشت - برای دوشنبه و چهارشنبه برنامه ریزی کردم تا در ضروری ترین سخنرانی ها شرکت کنم. بقیه اطلاعات (این در سال سوم است) از من گذشت یا از کتاب های درسی - شب هنگام ، در حمل و نقل ، جذب شد. در امتحانات و امتحانات آنها "با صدای جیر جیر" رها می کنند. من ، یک دانشجوی عالی ، "ماشین های اتوماتیک" نداشتم و "دم" ظاهر شد.

به سختی با دوستانم صحبت کردم. آنها به درستی از اینکه آنها را رها کردم ، بسیار ناراحت شدند ، زیرا مانند آخرین حفره ، برای دهمین بار با اشاره به تیراندازی مهم صبح ، از رفتن با آنها به دیسکو خودداری کردم.

تلویزیون نیز مشکل است زیرا شما باید شخصیتی غیر زنانه نشان دهید. مانند یک مرد ، عبور از محاصره پلیس ، آزار برخی از افراد بلندپایه با درخواست مصاحبه ، ارتباط با جنایتکاران و بازنشستگان نیمه ناشنوا دشوار است. با گذشت زمان ، متوجه شدم که دارم بدبین تر می شوم و همچنین شبیه دیگران می شوم. خیلی سخت است که اول زن باشی و بعد روزنامه نگار. شما باید فراموش کنید که شما نرم ، ملایم هستید ، که یک مرد شما را از تمام لحظات ناخوشایند زندگی محافظت می کند. شما باید آماده کاوش در کتانی کثیف شخص دیگری باشید و مانیکور فرانسوی را بشکنید.

پوشاک مشکل دیگری است. شخصاً نمی توانم خودم را بدون پاشنه تصور کنم و دامن را به شلوار ترجیح می دهم. اما در تلویزیون ممکن است اتفاق بیفتد که برای ساخت بنای تاریخی یا راه اندازی یک کشتی جدید امضا شده باشید. و بنابراین شما در کنار شن و ماسه و با پاشنه های نازک حرکت می کنید و به اپراتوری که عجله دارد نفرین می کنید ، آنها می گویند "ما هنوز باید یک دست انداز بگیریم."و همچنین اتفاق می افتد که یک جلسه را می پوشانید ، سپس باران یا برف می بارد - و ریمل روی صورت شما جاری می شود و موهای شما به یخ تبدیل می شود. به طور کلی ، من به سرعت متوجه شدم که بهترین لباس برای روزنامه نگار شلوار جین و چکمه ، دم اسبی روی سر ، یا بهتر است یک مدل موی کوتاه و صورت تمیز شسته شده باشد.

به هر حال ، در مورد رابطه جنسی. زندگی شخصی یک خبرنگار تلویزیونی به گونه ای است که یا غایب است یا بدون وقفه در تولید ادامه می یابد. تلویزیون مملو از عاشقانه های اداری است. در طول دو سالی که من کار می کردم ، حداقل 7 زوج با من تشکیل شد که 3 نفر از آنها موفق به ازدواج شدند. فرصت های زیادی برای آشنایی با یکدیگر در صحنه وجود دارد. و با بهترین نمایندگان مردان. هیچ فرصتی برای ملاقات وجود ندارد. به سادگی زمان وجود ندارد.

در مورد عملکرد زن "خانه دار" ، در طول فعالیت تلویزیونی من ، مادرم سخاوتمندانه وظایف خانه من را از من دور کرد. و اگر ازدواج کنید؟ چه شوهري تحمل مي كند كه همسرش ساعت 12 شب به خانه بازگردد و اصلاً به دنبال پخت برش نباشد و حداكثر مي تواند ساندويچ درست كند. دنیای تلویزیون موذی است - تا زمانی که "کسی" نشوید ، نمی توانید یک ثانیه از آن خارج شوید. جایگزینی به سرعت پیدا می شود.

و مهمتر از همه ، متوجه شدم که برای مردم تلویزیون دشوار است که با کسی غیر از همکار خود کنار بیایند. فقط چنین شوهر می تواند برنامه کاری وحشیانه همسرش و یک شام نپخته (نمی دانم چقدر طول می کشد تا این حد درک کند) و از همه مهمتر مشکلات شما را درک کند. به طرز عجیبی ، اما من از نامزدم جدا شدم ، در تلویزیون کار می کردم ، در حال حاضر در یک کانال دیگر. وضعیت پیش پا افتاده است: رئیس فریاد زد و در مورد حرفه ای بودن من سوار شد. شخص مورد علاقه و دوست داشتنی که به سرعت با من تماس گرفت ، سعی کرد از من دلجویی کند ، اما همه کلمات او به سرعت از بین رفت. او مرا نمی فهمید. و کارگردانی که چند روزی او را می شناختم ، به سادگی گفت: "به یاد داشته باش ، لنکا: همیشه کسی در تلویزیون وجود دارد که می گوید تو می گویی:" خودت اما … ". آرام شدم و متوجه شدم که حق با او است.

البته من جنبه منفی کار در تلویزیون برای یک زن را بیان کرده ام. اما ، با کار در تلویزیون ، نمی توانستم زندگی را بدون اخبارم تصور کنم ، صادقانه کارهایی را که انجام می دهم دوست داشتم و ، به احتمال زیاد ، در تخصص خود به کار خود ادامه خواهم داد. اما واقعیت یک چیز دیگر است: با آمدن به کار در تلویزیون ، یک زن با مشکلات زیادی روبرو می شود که در حل آنها نه به زنانگی بلکه به شجاعت نیاز دارد. و قیمت موفقیت می تواند آنقدر بالا باشد که هر زنی حاضر به پرداخت آن نباشد ، حتی اگر بتواند.

النا زورلووا

5.03.01

توصیه شده: