مدرسه ای که نوابغ در آن می شوند
مدرسه ای که نوابغ در آن می شوند

تصویری: مدرسه ای که نوابغ در آن می شوند

تصویری: مدرسه ای که نوابغ در آن می شوند
تصویری: کودک نابغه ای که به 7 زبان مسلط است! 2024, ممکن است
Anonim
دانش آموز
دانش آموز

کلمه "مدرسه" در اینجا مناسب نیست. آن شلوغی عصبی و فریادهای تهدیدآمیز معلمان ، فریادهای وحشتناک هیاهوی دیوانه وار ، دویدن در اطراف وجود ندارد - در یک کلام ، کل چرخ فلک بی هدف روزهای معمول مدرسه. حتی تماس های سوراخ کننده ، ترسناک و ذخیره کننده برای درس وجود ندارد.

آرامش واضحی در نظر معلمان وجود دارد. و دیدگاه های کودکان با نوعی اعتماد به نفس کودکانه شگفت زده می شود. و همه مودبانه و راحت با لحنی ملایم صحبت می کنند … این ایده آل است که هرگز حتی در یک کابوس توسط یک معلم بازنشسته با چهل سال سابقه تدریس دیده نمی شود!

نه ، همه چیز واقعی است. می توانید دستگیره یک درپوش سفید را لمس کنید ، که از طریق آن یک عبارت موسیقی آهسته و تکان دهنده شنیده می شود. بارها و بارها و با پشتکار حسادت آمیز خود را تکرار می کند.

- همه بچه ها درخشان هستند! - مدیر آکادمی کودکان ریاست جمهوری ، پروفسور پولینا آبراموونا تسوکورنکو به من اطمینان می دهد.

سرانجام ، شخصی را پیدا کردم که به اندازه نویسنده این سطور در این مورد مطمئن است. جستجو طولانی بود …

پولینا آبراموونا چندین دهه پیش برای ایجاد این مدرسه تصور کرد. اما راهی برای تمام تلاش وجود نداشت - آزمایشات ، به ویژه در آموزش و پرورش شوروی ، چندان تشویق نشد. به هر حال ، پولینا آبراموونا یک کار نسبتاً پیچیده برای خود تعیین کرد: از معمولی ترین کودکان با توانایی های "متوسط" ، نابغه ایجاد می کنند.

البته هر کسی می تواند آموزش ببیند. علاوه بر این ، مجبور کردن برای اجرای درخشان هر تعداد ، جمع آوری نوعی نمایش "آکروباتیک" ، که با آن می توانید سر همه را برای چند دهه غافلگیر کرده و فریب دهید ، هم متخصصان آموزشی و هم والدین. با این حال ، در این مدرسه همه چیز واقعی است ، هیچ روکش پنجره ای وجود ندارد و تمایلی به اغراق در منحصر به فرد بودن آن وجود ندارد.

نام آکادمی ریاست جمهوری کودکان اخیراً به لطف درخواست اعضای هیئت داوران مسابقه بین المللی هنر موسیقی در پاریس ظاهر شد. موسیقی دانان و معلمان مشهور جهان که از موفقیت کودکان شگفت زده شده بودند ، نامه ای را به رئیس جمهور جمهوری ارسال کردند که درخواست توجه به مدرسه و دانش آموزان آن را داشت. وضعیت آکادمی دریافت شد ، اما این بدان معنا نیست که مدرسه دارای امتیازات خاصی در مقایسه با سایر موسسات آموزشی است. همه چیز بیش از حد متوسط است - مدرسه حتی پیانوی بزرگ کنسرت ندارد.

با این وجود ، در چهار سال گذشته ، دانش آموزان معتبرترین مسابقات موسیقی را کسب کرده اند. ابتدا آنها برندگان دیپلم مسابقات پیانیست ها در لهستان شدند. سپس آنها پاریس و ایتالیا را فتح کردند - کل تریبون را گرفتند. آنها از همسالان خود از ایالات متحده ، آلمان ، اسرائیل و شگفت آور ، روسیه پیشی گرفتند. آنها در سوئیس ، در قصر ملل سازمان ملل متحد سر و صدا کردند …

پولینا آبراموونا می گوید: "وقتی اجرای بچه های ما برای اولین بار در یک مسابقه بین المللی اعلام شد ،" بسیاری از شنوندگان ، با توجه به اینکه قرقیزستان برای آنها چیزی وحشی و دور است ، فقط سالن را ترک کردند. با این حال ، در پایان مسابقه ، فرزندان ما در حال دریافت یک خانه کامل بودند. تماشاگران نمی خواستند آنها را از صحنه کنار بگذارند. حالا بچه ها در خارج از کشور به خوبی شناخته شده اند.

راز موفقیت چیست؟ او به طرز دردناکی پیش پا افتاده است - عشق به هر کودکی ، مهم نیست که چه کسی است - زورگو ، خجالتی ، دروغگو یا فقط زشت. در اینجا کودکان به "باهوش" و "گنگ" تقسیم نمی شوند ، برچسب ها را آویزان نکنید.

بله ، این همان عشقی است که کودکان حتی در خانواده های مرفه و فوق مرفه ندارند. مادران و پدرانی که همیشه در حال عجله هستند به سادگی وقت ندارند که به نحوه خواندن کودکشان در زیر تلویزیون توجه کنند ، زیرا آنها فراموش کرده اند که آن را به موقع خاموش کنند.والدین ، گاهی اوقات نمی توانند در "چله" پسر بچه خود را ، که روی زمین پراکنده شده است ، دنیای شگفت انگیز ، تصاویر زنده ، رنگهای اصلی تشخیص دهند.

پولینا آبراموونا می گوید: "اخیراً ما یک کشف دیگر انجام دادیم." - یک نابغه دیگر پیدا کرد. پسر جدیدی به سراغ ما آمد - دانش آموز ریاضی ، گستاخ ، بی قرار. با او چه باید کرد؟ همه معلمان دور هم جمع شدند ، با دقت فکر کردند ، صحبت کردند و معلوم شد که کودک هنرمندی درخشان است. نقاشی های چشمگیر ، خلاقیت فوق العاده ، تصاویر جالب. و معلم ریاضیات اکنون نگرش کاملاً متفاوتی نسبت به این دانش آموز خواهد داشت ، به گونه ای دیگر با او کار می کند. او سعی می کند زبان مشترکی پیدا کند و به موضوع مورد علاقه اش علاقه مند شود. چگونه؟ همان را می توان به وضوح از تصاویر مشاهده کرد.

دو نفر در اینجا عملا بازی نمی شوند. لذت من است. هر بار که یک علامت بد یک سیگنال هشدار دهنده است ، و نه تنها برای یک معلم موضوعی ، بلکه برای همه معلمان در یک زمان: آنها حساب نکردند ، چیزی را از دست دادند ، کار نکردند. آموزش و پرورش همه جانبه شاید ایده جدیدی نباشد ، اما نحوه اجرای آن مشکل ساز است.

این مدرسه دارای دو گروه برنامه - آموزش عمومی و اصلی است. موضوعات و تکنیک هایی وجود دارد که هنوز مشابه آن در جهان وجود ندارد. هر معلم لزوماً دارای دو آموزش عالی همزمان و تخصصی و روانشناسی است. و همه آنها همفکرانی هستند که برای تحقق رویای خود گرد هم آمده اند. موضوع اصلی درسهای فردی با کودکان ، نگرش ویژه نسبت به کودک است. معلم ها می گویند: "شما باید به معنای واقعی کلمه با همه درگیر شوید ، و دلتان را برای این کار بگذارید."

بچه های اینجا پس از پذیرش از آزمون های خاصی عبور نمی کنند. همه در اینجا پذیرفته می شوند ، با هر توانایی شروع. خود سیستم آزمایش اساساً رد شده است. آنها در مدرسه می گویند: "نیازی به عصبیت اضافی نیست." در اینجا آنها واقعاً سعی می کنند بچه ها را تحریک نکنند و بیش از حد آنها را تحت فشار قرار ندهند. اگر روح به خاطر آن دروغ نگوید ، نیازی به اجرای رقص نیست. خواسته های والدین بر اساس این اصل: "مرا از پسرم روستروپوویچ کنید" در نظر گرفته نمی شود. جستجوی فشرده ای برای "ذوق" ، "هدیه خدا" وجود دارد. و به محض اینکه جرقه ای از استعداد در زیر بار پوسته سوسو می زند ، به شکل مجموعه های کوچک ، نگرش والدین نسبت به ممنوعیت ها چسبیده است ، تمام تلاش معلمان در اینجا معطوف می شود. و رمز و راز مجسمه سازی شخصیت آغاز می شود. در نتیجه ، می توانید والدین را "ناراحت" کنید: "فرزند شما هرگز یک بالرین متوسط نخواهد بود ، اما او یک مدیر یا تهیه کننده درخشان خواهد شد" ،

- متأسفانه ، - پولینا آبراموونا می گوید ، - امروزه تمام آموزشها فقط به خاطر سپردن حجم عظیمی از اطلاعات و ایجاد روابط علت و معلولی ، که از چه چیزی ناشی می شود ، خلاصه می شود. بنابراین ، نیمکره چپ مغز کودک بارگیری می شود. کودکان به ربات هایی تبدیل می شوند که باید "از این به بعد و تا به حال" بدانند. در عصر اطلاعات جدید ، حجم دانش بیش از پیش افزایش می یابد. اما به خاطر سپردن همه چیز غیرممکن است. اما توانایی ایجاد ، تفکر به شیوه اصلی ، جستجوی روشهای غیر متعارف برای حل مشکلات - امروزه در مدارس آموزش داده نمی شود. و ما تصمیم گرفتیم که به نتیجه برسیم. موضوعات جایگزین در مدرسه به گونه ای است که همزمان دو نیمکره مغز کودک - چپ ، مسئول تفکر منطقی و راست ، مسئول خلاقیت بارگیری شود. و علاوه بر این ، تفکر انجمنی را از طریق ارتباطات میان رشته ای توسعه دهید. به عنوان مثال ، فرزندان ما می توانند بلافاصله به شما بگویند که مهمترین رویدادهای تاریخی در زمان کار شوپن چه بوده است ، چه کشفیات علمی در آن زمان انجام شده است ، نقاشی و حتی سبک شیک لباس پوشیدن چگونه بوده است. فرزندان ما می توانند بدون تقسیم دانش به اجزای ایجاد شده مصنوعی "همه چیز را درک کنند". و از اینجا ، توانایی تجزیه و تحلیل ، نتیجه گیری ، مشاهده نکات کاربردی نقاط قوت خود و حل مشکل به روش اصلی در حال توسعه است. کودک یک موجود جامع و ارگانیک است. و او همچنین جهان اطراف خود را درک می کند. ما در تلاش هستیم تا افراد سالم روانی را پرورش دهیم.ترکیب ادراک احساسی با دانش از طریق تلاش برای رسیدن به اهداف عالی. هم سخت و هم ساده. و این را می توان از طریق آموزش موسیقی ، رقص ، هنرهای تجسمی ، ادبیات ، تئاتر …

به هر حال ، در مورد تئاتر. چنین موضوعی در این مدرسه وجود دارد - روان -ژیمناستیک و یک درس اجباری. میدونی چرا؟ در اینجا آنها به خلاص شدن از ترس و پیچیدگی ها کمک می کنند ، برای شرایط مختلف زندگی ، گاهی اوقات ناخوشایند آماده می شوند ، به طوری که کودک می تواند از هر شرایط دشواری با عزت خارج شود. شاید به همین دلیل است که این اعتماد به نفس شگفت انگیز در نظر کودکان ، آرامش ، هیچ فاصله معمول بین کودکان و بزرگسالان وجود ندارد ، عدم وجود هیاهوی عصبی؟ این کودکان نیازی به اثبات اصالت خود با جهان با وسوسه های وحشی ندارند. اگر به دیگران و خود آسیب نرسانید ، گاهی اوقات می توانید مسخره بازی کنید و فریاد بزنید ، بدوید و بپرید.

پولینا آبراموونا می گوید - ایجاد نظم و انضباط شدید ، اطاعت کورکورانه کودکان از معلم همیشه با ضررهای عظیمی در برنامه معنوی رشد شخصیت همراه است. - ما تفسیر معمول این کلمه - نظم و انضباط را کنار گذاشته ایم. از نظر ما ، این بیشتر در مورد اخلاق رفتار است. این برای ما نیست که به زور بچه ها را در کاری محدود کنیم.

پارادوکس ها از این قبیل هستند. با این حال ، آنها همچنین به نتایج شگفت انگیزی منجر می شوند.

رایانه سازی جهانی نیز این مکتب را تحت تأثیر قرار داده است. با این حال ، معلمان تصمیم گرفتند که کودکان را نباید به نوعی "اضافه" به ماشین ها تبدیل کرد ، تا زمانی که نگرش شخصی نسبت به دنیای اطراف آنها شکل نگرفته باشد ، روان ضعیف است. بنابراین ، آنها فقط در کلاسهای 7-8 پشت میز کامپیوتر می نشینند. در این سن ، به گفته معلمان ، این امکان وجود دارد که رابطه خود را با ماشین بر اساس اصل برتری انسان ایجاد کنند. رایانه باید وسیله ای برای شناخت جهان باشد.

چگونه خوانندگان مهربان را تحت تأثیر قرار دهیم؟ تا کنون ، معلمان در مقاله من در مورد موارد معمول معمول صحبت می کردند - در مورد عشق به کودکان ، رویکرد فردی ، توسعه خلاق … چیز جدیدی نیست. و در اینجا یک موضوع اصلی برای شما وجود دارد - eidetic ، طراحی شده برای توسعه توانایی های خلاق ، یادگیری در مورد جهان اطراف شما. به عنوان مثال ، چندین درس بر روی بوها تمرکز می کند. معلم یک صندوقچه مرموز را باز می کند ، که از هند آورده شده است ، و شیشه های زیبا از عطرهای عجیب و غریب را بین کودکان توزیع می کند. این بو چه شکلی است؟ نقاشی ، آواز ، رقص ، سرودن شعر … رنگ بو ، صدای بوی …

و در اینجا یکی دیگر از برنامه های محبوب عصبی-زبانی است. معلمان با همه کودکان مصاحبه کردند و نحوه درک هر یک از آنها جهان را - از طریق لمس ، از طریق صدا یا بصری - مشخص کردند. و اکنون معلم می تواند با هر دانش آموزی به زبان "خود" ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال ، کودکی به درس موسیقی آمد که جهان را با لمس درک می کند. معلم شکی ندارد که کدام ساز به او نزدیکتر است - پیانو یا گیتار. یا ، به عنوان مثال ، کودکی با درک "شنوایی" در درس هنر به "تغذیه" موسیقی نیاز دارد. درس های دودویی با ترکیب موسیقی ، نقاشی ، ادبیات ، تاریخ در این مدرسه رایج است.

با این حال ، می توانید بی پایان در مورد روش ها ، درس ها ، لذت های آموزشی جالب صحبت کنید …

پولینا آبراموونا می گوید - شما همیشه باید با چشمانی مهربان به کودک نگاه کنید ، مهم نیست که او چه کار کرده است.

آن خانم صحیح می گویند. و بچه ها نمی خواهند بعد از مدرسه به خانه بروند ، آنها تا ساعت هشت شب در مدرسه می مانند. آنها با ابتکار خود نمایشگاه های جدیدی از نقاشی ، اجرا ، کنسرت ایجاد می کنند. آنها بحث می کنند ، فلسفه می ورزند ، به دنبال راههای جدید و بی شکست در موسیقی ، نقاشی ، و رقص هستند.

ما انرژی عظیمی را در آنها بیدار کرده ایم ، جلوگیری از فوران آن غیرممکن است. - پولینا آبراموونا می گوید. - اگر یکی از آنها در زندگی دچار شکست شود ، خوش شانس نباشد که در مسیر انتخاب شده به کمال برسد ، به سرعت قادر خواهد بود خودش را بازسازی کند. او راه دیگری را طی می کند ، جایی که مطمئناً به موفقیت می رسد. آنها راحت کار می کنند ، موبایل هستند ، قابل اجرا هستند. آنها مشکلات زندگی را به خوبی حل می کنند. این بدان معناست که آنها هرگز در حیاط خانه زندگی نمی کنند.

از مدرسه معجزه النا پوتالوا دیدن کرد

توصیه شده: