فهرست مطالب:

مرد زن زن است
مرد زن زن است

تصویری: مرد زن زن است

تصویری: مرد زن زن است
تصویری: سخنان تامل برانگیز پوتین: زن زن است و مرد مرد و مادر مادرست و پدر پدر، غرب به سمت تاریک گرایی میرود 2024, ممکن است
Anonim

آیا دون خوان می تواند همه را فتح کند؟ چه بچه گانه!

در واقع ، او به سادگی قادر به رد یک مورد نیست.

تادئوش بوی زلنسکی

Image
Image

در محیط زنان ، نگرش نسبت به زنان زن به طور واضح منفی است و این قابل درک است. زن زن برای بی پروایی او خطرناک است ، با او تقریباً غیرممکن است که یک نفر را احساس کنید ، امروز او از عشق با شما صحبت می کند ، فردا - با یک زن دیگر. ابتدا ، او به شما چند دقیقه شادی می دهد ، و سپس - ساعت ها ، ماه ها ، گاهی حتی سالها حسادت ، یاس و ناامیدی. در پایان ، پس از صحبت با یک زن زن ، می توانید از همه مردان دوری کنید ، مشکوک باشید که هر آشنایی جدید در زندگی شما "مانند بقیه است" ، یعنی یک زن زن.

به نظر می رسد که مرد - زن زن به عنوان نوعی اغوا کننده موذی ، بدبین ، ظالم ، فریبکار ظاهر می شود. و در جایی که فقط چنین افرادی پرورش می یابند ، این پسران بد در چه خانواده هایی بزرگ می شوند؟ در کدام مرحله از تربیت آنها "شکست در برنامه" اتفاق می افتد ، و آنها را مجبور می کند که در طول زندگی خود بین بسیاری از زنان عجله کنند ، به همه خیانت کنند ، اما هیچکس را دوست نداشته باشند؟

دوست شوهرم ، بگذارید او را میخائیل بنامیم ، در ابتدا به نظر ما مردی بود که هیچ شانس با زنان ندارد. هر بار که او بدون دوست دختر به ملاقات ما می آمد ، و در پایان عصر نگاه او غم انگیز و سرزنش آمیز می شد ، گویی می گفت: "برای شما خوب است ، شما یکدیگر را پیدا کردید ، و من هنوز به دنبال آن هستم یکی …"

او اغلب عاشق می شد ، اما هرگز رابطه طولانی مدت جدی نداشت. در ابتدا ، به نظر می رسید که دختران او را به عنوان یک مرد درک نمی کنند. آنها روی جلیقه او گریه می کردند و درباره شوهر حرامزاده خود به عنوان بهترین دوستشان صحبت می کردند. درست است ، "دوست دختر" گاهی اوقات چیزی دریافت می کرد که دختری کمی مست ، که از دوست پسر سابق خود عصبانی بود ، از میشا خواست تا او را در خانه همراهی کند ، و او ، به عنوان یک مرد جوانمرد ، نمی تواند امتناع کند.

با تربیت خود ، میشا همچنین زنان بسیار بزرگتر از خود را دوست داشت. خانم های هم سن بالزاک تمجید کردند که مردی اوقات فراغت خود را در رستوران یا کنسرت روشن می کند و تمام هزینه های مادی را بر عهده می گیرد. او چندین سال متوالی شعرهای غم انگیزی می سرود و آنها را وقف دختری غیرقابل دسترسی و غیرقابل دسترسی می کرد که می شناخت ، بدون آنکه حتی فکر کند روابط خود را با زنان هم سن بالزاک یا با همکلاسی های سابق خود قطع کند و در غم و اندوه آنها در جامعه میشا شراب بریزد. به تمام عاشقانه های زودگذر او به پایان نرسید ، بلکه مانند قوطی های حلبی که به دم گربه گره خورده بود ، او را در طول زندگی کشاند و به آرامی پیچید. سپس این قوطی ها هنوز تعداد کمی بودند.

پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه پزشکی ، میشا برای "کارآموزی" در روستایی دور افتاده فرستاده شد تا در بیمارستان محلی کار کند. کمی خوشایند است ، اما کاری برای انجام دادن ندارم - وسایلم را جمع کردم و حرکت کردم. در بیمارستان روستا دیگر مردی وجود ندارد - یک ، دو ، و حتی کسانی که هستند - مشکی می نوشند. و زنان تیره ، تاریک و اکثر آنها تنها هستند. همه شروع به عاشق شدن میشا کردند: پرستاران ، نظم دهندگان ، پزشکان ، کارگران آشپزخانه ، بیماران و حتی اقوامی که برای ملاقات با این بیماران آمده بودند.

او انتخاب کرد. برای رابطه جنسی خشن-یک آشپز 18 ساله ، که قبلاً 2 سقط انجام داده است (نه از طرف او!) ، به سختی مدرسه را تمام کرد و منحصراً با فحاشی صحبت می کند. اما او با او راحت است ، شاد است و لباس لاتکس می خواهد ، که در مغازه سکس در شهر فروخته می شود.

برای گفتگوهای هوشمندانه ، میشا یک پزشک خدمتکار قدیمی ، زشت ، اما مرتب و باریک را انتخاب کرد. او نیز او را به عنوان یک زن دوست داشت ، اما این کبوتر خجالتی به دست آقا ما نیفتاد.

هر از چند گاهی عشق قدیمی ، همکلاسی که از شوهرش جدا شده بود ، به میشا می رفت. پس از خروج بعدی خود ، که با نزاع به پایان رسید ، میشا ناامید شد: او مانند خودخواه باقی ماند و کمی او را دوست نداشت.

روی میز او همیشه یک پشته از دختران شهرهای مختلف وجود دارد. و او برای هر یک از آنها زمان می یابد تا پاسخی را با دست خط کوچک بنویسد و تکه ای از روح خود را در یک پاکت ارسال کند ، اما نه یک - کل روحش.

وقتی میشا از او می پرسم: "من خودم را بیشتر از هر کس دیگری دوست دارم. اما به طور جدی - شما خودتان می بینید که زندگی چه کسانی را به سمت من پرتاب می کند!" او پاسخ می دهد ، بدون توجه به تناقضات در کلمات خودش. از یک طرف ، او از هیچ کس امتناع نمی کند: نه چاق و لاغر ، نه جوان ، نه پیر ، نه احمق و نه باهوش. او می تواند ذوق و شوق را در هر زنی پیدا کند. اما ، در عین حال ، در هر یک از آنها یک مانع خاص برای او وجود دارد ، که به او اجازه نمی دهد برای مدت طولانی نزدیک بماند. در یک خانه مثل یک پادگان است ، دیگری آشپزخانه های نفرت انگیز است ، سومی فقط به خودش فکر می کند ، چهارمی تقاضای زیادی دارد … و - میشا به دنبال عشق جدید می رود.

و تمام اتصالات و قوطی های قبلی او به دنبال او می آیند و بلندتر زمزمه می کنند ، زیرا هر سال تعداد آنها به طور پیوسته در حال افزایش است.

بدون شک دوست بودن با زن زن بهتر از خوابیدن است. اما قبل از انتخاب به نفع یکی یا دیگری ، باید دریابید که رفتار و شرایط زندگی مرد مورد علاقه شما تا چه اندازه با آنچه سالها تجربه روانشناسان در افرادی که نشان داده اند ، مطابقت دارد. معمولاً زن زن نامیده می شوند. هرچه تصادفات بیشتر ، مثبت تر از دوستی باشد ، اما نه عشق.

1) Womanizer یک فرد ترسناک است

بین هراسی ترس از روابط صمیمی طولانی مدت با جنس مخالف است. زن زن نمی تواند در یک ، حتی زیباترین و باهوش ترین زن متوقف شود ، زیرا او از از دست دادن آزادی ، وابسته شدن ، برای سایر زنان جالب نیست ، از دست دادن "من" خود می ترسد.

2) زن زن اغلب پسر مادر است

او بدون پدر در محیط زنانه یا با پدری که حق رأی نداشت پرورش یافت. مادر پسرش را تحسین می کرد و در عین حال او را مرعوب می کرد ، او را برای هر اشتباهی سرزنش می کرد و او را متقاعد می کرد که بدون مادرش نمی تواند در زندگی کاری ارزشمند انجام دهد. به عنوان یک بزرگسال ، "پسر مادر" در حل مشکلات حتی روزمره غیرقابل کنترل است ، زیرا مادر همیشه همه چیز را برای او انجام می داد. گاهی اوقات سعی می کند با ازدواج با یک زن مسن خود را آزاد کند ، اما این وضعیت امور را تغییر نمی دهد. "سانی" می ترسد که زن او را مانند مادر کنترل کند ، اما در عین حال او به هیچ چیز دیگر عادت ندارد و نمی داند چگونه روابط دیگری ایجاد کند.

3) Womanizer به راحتی "بهترین دوست" می شود

به طور شهودی شغلی را انتخاب می کند که به او اجازه می دهد در تیم زنان بچرخد. صدای جیر جیر ، شایعات و افشاگری های زنان برای یک زن زن جذابتر از مردان است "او گفت که آن را قطع کرد." او کاملاً زنانه است و همیشه سعی می کند از درگیری و گوشه های هموار جلوگیری کند. او معمولاً دوستان مرد کمی دارد یا اصلا ندارد.

4) زن زن واقعی مغرور نیست

هرکسی که به تعداد قلب های تسخیر شده می بالد ، فقط می خواهد شبیه یک زن زن جلوه کند ، اما در واقع او اینطور نیست. و به طور کلی ، یک مرد واقعی - زن زن به ندرت شبیه یک ماچو به نظر می رسد ، می تواند یک مرد چاق خوش قلب و یک نوجوان لاغر ابدی باشد. زن زن ظاهری نه لزوما هوس انگیز ، بلکه سرسخت و در یک لحظه "اسکن" هر زنی را که ملاقات می کند ، می دهد.

5) رابطه جنسی برای زن زن مهمترین چیز نیست

نکته اصلی روند فتح است. زن زن متقاطع بین شکارچی و کلکسیونر است. او نه بیشتر و نه کمتر از همه مردان دیگر عاشق می شود. بیشتر رمانهای او راهی برای تحقق شخصی است.

6) بدنبال آرمانی که وجود ندارد

ظاهراً تمام رمانهای متعدد یک زن زن برای انتخاب زن ایده آل است ، ارتباط با او رضایت جسمی و روحی را به همراه خواهد داشت.اما هر ملاقات با ناامیدی یا به ندرت بی تفاوتی یا حتی کمتر تنفر از طرف شریک زندگی به پایان می رسد. بسیاری از زنان زن در لحظه ای که تسلیم آزار و اذیت آنها می شود ، علاقه خود را به آنها از دست می دهند و صمیمیت فیزیکی خود ممکن است غیر ضروری شود. این به این دلیل است که شدت احساسات در حین صمیمیت جسمی به طور قابل توجهی کمتر از افزایش احساسی در دوران اغواگری است. آنها به سادگی نمی توانند با یک "زن واقعی" ملاقات کنند زیرا قربانی توهمات خود هستند که هرگز "عشق واقعی" افسانه ای خود را نخواهند یافت.

7) در گذشته ، هر زن زن داستان عاشقانه ای دارد که بهانه ای برای زندگی آشفته او است

به عنوان مثال ، او دختری را دوست داشت ، و او با یک دوست به او خیانت کرد ، و اکنون او به هیچ زنی اعتماد ندارد و به هیچکس اجازه نمی دهد به او نزدیک شود. از این نظر ، داستان ایده آل آن است که در پاییز در نیویورک به تصویر کشیده می شود ، جایی که ریچارد گیر نقش زن زن پیر را بازی می کند و وینونا رایدر نقش عاشق جوان و بیمار مرگ ناپذیر خود را بازی می کند. دوست قهرمان گیر در این مورد با بدبینی اظهار می دارد: "او زن ایده آل برای شما است: جوان ، زیبا و به زودی خواهد مرد!" و وقتی دختری واقعاً می میرد (در این مکان تماشاگران گریه می کنند ، و من ثانیه ای از ارزش هنری فیلم و بازی خوب بازیگران کم نمی کنم) ، زن زن سالخورده بهترین دلیل را دارد که هرگز جدی نگیرد. روابط دوباره با زنان اگرچه بدون شک ، ارتباطات زودگذر در زندگی او وجود داشت.

8) ازدواج چیزی را تغییر نمی دهد

گاهی اوقات ، در میانه زندگی یا در سالهای رو به زوال خود ، یک مرد - زنخواه در آرزوی عشق واقعی و واقعی و روابط عادی خانوادگی فرو می رود. در این حالت است که زنان زن معمولاً ازدواج می کنند. زن زن معمولاً نسبت به همسر خود بسیار محبت آمیز است. با خیانت به او ، او دائماً احساس گناه را تجربه می کند ، که سعی می کند با هدیه ، مراقبت و توجه در آن لحظات جبران کند ، در نهایت ، پس از همه پیروزی های عشق ، به خانه باز می گردد. بهترین زن برای یک زن زن می تواند فقط زنی با عزت نفس ثابت ، خوش بین ، با اعتماد به نفس ، مورد توجه مردان و همچنین مهمتر از همه ، همسر خود را اول از همه به عنوان یک دوست تلقی کند ، نه یک عاشق. به زنان زن چنین همسرانی را کمتر از مادران خود بت نمی کنند.

توصیه شده: