تصویری: آخرین قضاوت
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
- برخیز! محاکمه در راه است! - گفت داور گرد کوچک با تهدید ، میز را با چکش زد.
متهم ، دادستان و چند تماشاگر ، متشکل از زنی با پیش بند گلدار و گربه زنجبیلی گونه ، برخاستند.
- پرونده V. در حال رسیدگی است. او متهم به سرقت و تخریب عمدی اموال خصوصی است …
- این چگونه عمدی است؟ و کاملا غیر عمد! برای من چه می دوزی؟ میدانم! فقط او همین است! - متهم فریاد زد و با نفرت به سمت دادستان حرکت کرد ، اما قاضی به طرز ماهرانه ای به میز قضایی خود تکیه داد ، یقه متهم را گرفت و او را نشاند.
- یک حادثه دیگر … من اکنون حرف را به دادستان می دهم.
دادستان ، که شبیه یک کرم خروس حیله گر بود ، شروع به دست و پا زدن کرد.
- جناب عالی! گناه این موضوع آشکار است …
- سعی کنید آن را ثابت کنید! - فریاد زد ، ظاهراً در این نوع از مراحل دادگاه ، متهم را تجربه کرد.
- 29 دسامبر 2000 ساعت 23 ساعت 10 دقیقه متهم مکرانه وارد آپارتمان خانواده V. شد ….
- دروغ بگو! اگر من آنجا زندگی می کنم ، چگونه می توانم مخفیانه وارد آنجا شوم! …
- این نکته حائز اهمیت است … - قاضی به طرز عجیبی گفت ، عصبی با چکش چوبی به تاندون های خود ضربه می زند (این جمله به وضوح برای او ناخوشایند بود).
- و شما ، آقای دادستان ، من از شما می خواهم واضح تر صحبت کنید!
- خوب ، جناب عالی! بنابراین ، متهم وارد دفتر رئیس خانواده شد ، جایی که تا آنجا که دادگاه می داند ، او زندگی نمی کند ، تا بتواند یک هفت تیر را بدزدد - میراث خانوادگی ذخیره شده در پایین ترین گلدان چینی ، توسط راه ، همچنین میراث خانوادگی. در بی حوصلگی جنایی برای تصاحب شیء تعیین شده ، متهم آخرین یادگار را لمس کرد …
- غلط!
- و شکست.
- شواهد؟ قاضی با خستگی پرسید.
- لطفا! - دادستان با ارائه قطعاتی که زمانی گلدان چینی بود به دادگاه تقدیم شد.
ناگهان یکی از تماشاگران با دیدن این شواهد ، (منظورم زنی با لباس مجلسی است) ناله ای اندک و غم انگیز بیرون داد.بیننده دوم (منظورم گربه زنجبیلی گستاخ است) با ناراحتی خمیازه کشید و دهان صورتی بزرگ خود را نشان داد.
- بنابراین ، - دادستان ادامه داد ، - من فکر می کنم مطابق با مواد قانون کیفری ، عادلانه خواهد بود که شهروند V. را به حبس محکوم کنیم …
- خوب ، این بستگی به من دارد که چه مدت مجازات این متهم … در این میان ، اجازه دهید به او حرف بزنیم!
- بالاخره! - متهم از جا پرید. - جناب عالی ، من می خواهم این واقعیت را در نظر بگیرید که من باید از خودم دفاع کنم ، زیرا وکیل من ، که همیشه منافع من را نمایندگی می کرد ، از پذیرش دفاع خودداری کرد!
متهم گناهکارانه در پیش بند به زن ناله کننده نگاه کرد. ظاهراً او بسیار محافظ بود.
- به تجارت! - قاضی کتک زد.
- آنها می خواهند سرقت را بدوزند! اما من قرار نبود چیزی را بدزدم!
- حالا اسمش چیست؟ دادستان با تمسخر پرسید.
- می خواستم هفت تیر را تمیز کرده ، مرتب کرده و دوباره بگذارم.
متهم ننویسید! قاضی با ناراحتی گفت - هفت تیر مرتباً تمیز می شود و در شرایط عالی نگهداری می شود.
- و من می خواستم که این حتی بهتر باشد! علاوه بر این ، بدون شارژ است و هرگز شارژ نمی شود! آیا این جنایت است؟ اما من گلدان را نشکستم! …
- اوه ، اینطور است! این در حال حاضر جالب است! - دادستان عمداً بلند بلند خندید و به طرف حضار برگشت.
- بله! فقط او همین است! - متهم با صدایی بسیار صادقانه و با اشاره به گربه زنجبیل بزرگ گفت. - اوست!
گربه حتی سرش را برنمی گرداند ، فقط با تحقیر خروپف می کند: همه تلقینات متهم بر چهره قرمز رنگ اعتماد به نفس اش شکست.
- جناب عالی! این مسخرست! با تمام میل ، گربه نمی تواند چنین گلدان بزرگی را بشکند! دادستان فریاد زد.
- من می توانم! - شهروند V. فریاد زد: - او خیلی چاق است! فدرال رزرو"
- نتوانست! - دادستان حتی بلندتر فریاد زد.
- خوب ، بیایید یک آزمایش تحقیقی انجام دهیم: یک گربه ببرید ، یک گلدان چینی دیگر ببرید …
-نه-او-او-او! - فریاد محکوم یکی از تماشاگران شنیده شد (و ظاهراً گربه نبود). - من یک گلدان دیگر زنده نخواهم ماند!
- پس گناه من ثابت نشده است!
- بستگی به خودم داره! - قاضی با چکش زد. - و من از آن خسته شده ام! من متهم را به سه روز حبس در گنجه و کار اصلاحی در هندسه محکوم می کنم …
- این ظلم است! - فریاد زد شهروند V.
دادستان پوزخند رضایت بخشی زد.
- مامان! - متهم با پیش بند گلدار به سراغ زن رفت. - فردا سال نو ، و من در گنجه؟! و این خائن سرگرم خواهد شد؟!
- من خائنم؟! دادستان داد زد - جناب عالی ، لطفاً مجازات بی احترامی به دادگاه را افزایش دهید!
- توهم را متوقف کنید! - قاضی با عصبانیت زد.
ناگهان ساکت شد. همه در پیش بند گلدار به زن خیره شده بودند. او از متهم به قطعات گلدان چینی ، از قطعات به متهم نگاه کرد ، و این نگاه به طور فزاینده ای به آخرین جنایتکار ، بلوند ، چشم آبی ، 12 ساله خیره شد. چشمانی پر از ترحم ، گرم و سرانجام … تسلیم شد!
- سریوژا! خوب ، چرا به کمد بروید؟! او آرام پرسید
- من از شما می خواهم که با دادگاه بحث نکنید! - محترم او با قاطعیت گفت.
- خوب ، سریوژنکا! خوب ، شما واقعاً چه هستید! کودک از گلدان چینی ارزشمندتر است!
-بابا تسلیم نشو! دادستان غرید و مشت هایش را در هم فشرد.
- و تو خفه شو! از من بیشتر بگیر! زهر! متهم خش خش کرد
- سریوژنکا! هنوز درخت را تزئین نکرده ایم! …
- اوف! … - قاضی کوچک سريوجا ، چکش را محکوم کرد که گوشت را کتک زده است. - دوباره ، سیرک از دادگاه به صحنه رفت!
-Ur-r-r-ra! - فریاد مادر و شهروند V.
پیروزی بود! دادستان (او همچنین برادر بزرگتر است) که مانند مار بغل می کرد و مانند یک کرم می پیچید ، از اتاق دادگاه خارج شد ، که نقش او موقتاً توسط دفتر پدر بازی می شد. گربه با ناراحتی خمیازه کشید ، کمی فکر کرد و با صدای بلند و گستاخانه میو کرد - وقت شام بود.
آنا یابلونسکایا
توصیه شده:
پیراهن های شیک زنانه 2022: آخرین اخبار با عکس
روندهای فعلی پیراهن های زنانه. تازگی های جالب ، سبک ها ، رنگ ها و مواد ، عناصر تزئینی. پیراهن های شیک را با چه چیزی بپوشیم سبک بزرگ ، جین ، پانل های شفاف و شانه های برهنه روند اصلی هستند
آخرین مرحله درمان در دندانپزشک
الکساندر پریانیکوف در کلینیک دکتر شیپکوف تحت درمان تاج دندان دائمی قرار گرفت
اسکریپت اصلی آخرین تماس کلاس یازدهم 2018
در این مقاله یک اسکریپت اصلی و بسیار جالب برای آخرین فراخوان کلاس یازدهم در سال 2018 پیدا خواهید کرد. با توجه به تعداد زیاد شخصیت ها ، همه فارغ التحصیلان علاقه مند می توانند شرکت کنند
آخرین تماس در سال 2022 در مدارس روسیه کی است
آخرین زنگ در سال 2022 در مدارس روسیه کی است؟ در چه تاریخی انتظار می رود "آخرین تماس" ، سنت ها و برنامه رویدادهای جشن ، تغییر کند
قضاوت - معنی و تفسیر کارت تاروت
قضاوت موقعیت رو به جلو و عقب کارت تاروت ، معنی آن است. تفسیر ترکیبی از کارت تاروت Sud با سن بالا