فهرست مطالب:

من نظافت را دوست ندارم
من نظافت را دوست ندارم

تصویری: من نظافت را دوست ندارم

تصویری: من نظافت را دوست ندارم
تصویری: 2ماه بعد از ازدواج متوجه شدم زنمو دوست ندارم/دکتر هلاکویی در گفتگویی جدید : راز ها و نیاز ها 2019 2024, ممکن است
Anonim

من تمیز کردن را دوست ندارم ، از این که از زانو روی آپارتمان با یک پارچه خیس در دستانم بخوابم ، به گوشه ها نگاه کنم و با پشتکار دیوانه وار تلاش کنم مشتی گرد و غبار ، دمپایی و استخوان بازی سگ را بردارم. ، بسته بندی آب نبات به طور تصادفی روی مبل پرتاب شد ، قسم خورد و قول داد از فردا برای همه ساکنان و بازدیدکنندگان آپارتمان روکش کفش استریل بیمارستان بپوشد.

و چرا ، در واقع ، فقط روکش کفش؟ با عزم راسخ ، پارچه را به عقب پرت می کنم ، فهرست تبلیغاتی را در جستجوی مدل های مناسب لباس های خانگی با آستین های بلند و تسمه تنگ تنگ می گیرم. "و به این ترتیب که روکش آب نبات پشت مبل پر نشود!" به نظر انتقام جویانه صفحات روشن را بیشتر ورق می زنم: هوم-هوم ، اما این لباس خواب چیزی نیست … حتی حتی هیچ! و عزیزم ، این جوراب با وینی پیف قطعاً دوست دارد! و در ست لباس زیر جدیدش….

Image
Image

متوقف کردن! بدون حواس پرتی

من دنبالش هستم … خوب ، من دنبال چه می گردم؟ یک لحظه فکر می کنم و ناگهان برخی از حافظه های مبهم چشمک می زنند. یکی اخیراً چیزی شبیه آن به من گفته است … اوه ، یادم آمد! این گالکا است ، دوست دخترم ، که در کارخانه لوازم الکترونیکی میکرو مدار جمع می کند ، به او گفت قبل از ورود به مغازه ، آنها لباس مخصوصی را تغییر می دهند ، موهای خود را زیر کلاه و در نوعی دوربین با اشعه ماوراء بنفش یا چیزهای دیگر تحت تابش قرار می دهند. برای عقیم بودن. هوم … من باید از گالکا بپرسم که آیا این دوربین در راهروی من جا می گیرد؟

من شروع به برنامه ریزی رویایی می کنم: تولد من به زودی فرا می رسد. من زوزدینسکی ، کامپولسکی را دعوت می کنم ، البته والدین من خواهند آمد. اگر عمه م faithfulمنان از در عبور کند ، سریع وارد خانه می شود. یا شاید کسی از سر کار کنار برود. به طور کلی ، ده تا پانزده نفر خواهند بود.

تخیل تصویری را ترسیم می کند: در مرکز اتاق یک میز با انواع تنقلات پوشیده شده است … اوه ، و پس از آن چه کسی ظرف ها را می شویند؟ شاید یکبار مصرف؟ و چه چیزی در حساب من است ، من تعجب می کنم که آیا مقدار کافی برای ماشین ظرفشویی وجود دارد؟ نه؟ و زمان پختن میان وعده ها ، اگر زمان ارائه گزارشات در محل کار فرا رسیده است و من تقریباً شب را در آنجا می گذرانم؟ چه کسی ، من تعجب می کنم که بدانم؟ آه ، آشپزی؟! خوب ، بله ، سعی کنید با مهمانان من با کتلت های فروشگاه رفتار کنید! اگرچه ، یک دقیقه صبر کنید ، ریز خرد شده است ، کلم قبلاً خرد شده است ، بال مرغ ترشی شده است - چقدر زمان صرفه جویی می شود! اندیشه! بنابراین من! و من از مادرم می خواهم که به من هدیه تولد بدهد! هورا!

متوقف کردن! بدون حواس پرتی

من زمین را می شستم ، اما دوست ندارم نظافت کنم … پارچه کجاست؟ پارچه من کجاست؟! شاید در آشپزخانه؟ روی آشپزخانه ؟؟؟ !!! آبگوشت آنجا می جوشد! جوش می آید؟ بله ، در حال حاضر نیم جوش خورده ، لعنت بر شما! خوب است که مکعب های بولون خریدم ، بنابراین با دقت ، حالا سبزیجات … خوب ، اکنون بهتر است. بگذارید کمی بیشتر بجوشد ، در حالی که کف اتاق در خانه است.

تلفن! شاید نگرفتن؟ احتمالا داره زنگ میزنه گفتن اینکه سفر امروز به سینما لغو شده است ، رئیس کار مرا به داخل انداخت ، او مرا دوست دارد ، مرا می بوسد ، اما امروز به هیچ وجه. شاید هفته بعد. و تلفن همچنان زنگ می زند! اگر چیز مهمی باشد چه؟ تلفن را بر می دارم.

-

من به شما گفتم! گرچه ، شاید این برای بهترین باشد - من آپارتمان را به عنوان یک انسان نظافت می کنم. و سپس برای ساعت دوم من نمی توانم زمین را به این ترتیب شستشو دهم. و کمد های آشپزخانه را مرتب می کنم. من مدتهاست می روم. و اتو نیز جمع شده است …

لعنت به من ، ناخنم شکست! درست است که آنها می گویند بهترین راه برای حفظ زیبایی دستان شما این است که تکالیف خود را با دستان شوهر انجام دهید! اوه من یه جورایی خسته شدم من می روم یک دقیقه بنشینم و چای بخورم. و زمان پیاده روی با سگ فرا رسیده است. و یک ساعت دیگر فیلم خوب شروع می شود. من فقط یک نگاه می کنم ، و سپس rrraz - و همه چیز را تمام می کنم. یا شاید ، خوب ، این قفسه ها ، من دوست ندارم نظافت کنم!

توصیه شده: