فهرست مطالب:

من آشپزی را دوست ندارم. پس چی؟
من آشپزی را دوست ندارم. پس چی؟

تصویری: من آشپزی را دوست ندارم. پس چی؟

تصویری: من آشپزی را دوست ندارم. پس چی؟
تصویری: Saman Jalili - Dooset Daram | سامان جلیلی - دوست دارم 2024, ممکن است
Anonim

من فمینیست نیستم. من عاشق مردان هستم. من بر اساس استدلال ساده خودشان مبنی بر اینکه آنها مرد هستند و بدون تصمیم خود تصمیم می گیرم که چه چیزی بهتر است ، بدون شکایت از آنها اطاعت کنم. من می توانم جلیقه اشک مردان خسیس باشم ، تولید کننده انرژی ، یک بچه گربه محبت آمیز باشم و بدون کوچکترین تلاشی وفادارانه بدون کوچکترین تلاشی به چشمانم نگاه کنم. حتی اگر شادی خانوادگی من به آن نیاز داشته باشد ، می توانم شغل خود را رها کنم. به طور کلی ، من می توانم عنوان همسر ایده آل همه زمان ها و مردم را ادعا کنم ، اگر نه برای یک "اما". از آشپزی متنفرم. من اصلا دوست ندارم.

Image
Image

من بلافاصله رزرو می کنم: "من آن را دوست ندارم" به این معنی نیست که من نمی دانم چگونه. من می توانم ، و چند ظرف. اولا ، مادرم در تمام زندگی اش آشپزی بسیار مبتکر بوده است ، و ثانیاً ، خواهرم در لیسه آشپزی درس می خواند. خوب ، و سوم ، هر دوی آنها به طور متداول به من القا می کنند که یک زن معمولی موظف است غذا بپزد. و نه ساندویچ با انواع مختلف ، بلکه فرنی ، سوپ ، گوشت ، ماهی ، کلم خورشتی ، سیب زمینی سرخ شده ، پنکیک ، پای ، رول کلم ، سالاد … و کمپوت. و هر روز. سه بار در روز. و هر بار - یک مورد جدید. و همینطور تمام زندگی من تا مرگ ما را از اجاق جدا نمی کند.

آشپزی برای من به یک مانع تبدیل شده است. وقتی زندگی خانوادگی را برای خودم تصویر کردم ، یک تصویر وحشتناک در مقابل چشمانم ظاهر شد: صبح من تخم مرغ را در آشپزخانه سرخ می کنم ، سپس ظرف ها را می شستم. عصر از محل کار به خانه می دویم ، سیب زمینی ها را سریع شسته ، مرغ ها را می خورم ، هویج ها را برش می زنم و شام می پزم. بعد ظرفها را می شستم. سپس تا سه صبح سه روز قبل شام را می پزم ، تا حداقل فردا بخوابم. بعد ظرفها را می شستم. اما اینها هنوز گل هستند. اگر والدینش برای ناهار یکشنبه به ملاقات بیایند چه؟ لازم است به آنها ثابت شود که پسر شایسته ترین عروس را برای آنها انتخاب کرده است. و اگر خدای نکرده شرکتی دور هم جمع شود یا سال جدیدی اتفاق بیفتد ، مجبور می شوم به مهماندار مهمان نواز تبدیل شوم و چیز خاصی را دوباره در اجاق گاز اختراع کنم؟ و سپس کل دسته دسته غذاها را بشویید. و هنگامی که کودک ظاهر می شود ، او نیز غذا می خورد ، و هر روز. و اگر در نظر بگیرید که من همیشه سه فرزند می خواستم … نه ، بس کنید ، من دیوانه می شوم!

به راستی ، راه رسیدن به قلب یک مرد از طریق شکم اوست! با خواندن مجلات زنان ، دائماً با دستور العمل های خوشمزه های مختلف روبرو می شوم. بازیگران زن مشهور به اتفاق آرا می گویند: "من اسرار پخت و پز خانگی را می دانم که مردان من بدون ظروف من و بدون من نمی توانند زندگی کنند." یا حتی قاطع تر: "یک زن از رختخواب شروع نمی کند ، بلکه از آشپزخانه شروع می کند."

من آشپزی را دوست ندارم! کسی عاشق آواز یا رقص نیست ، اما من آشپزی را دوست ندارم. درعین حال ، من از خانه احساس انزجار نمی کنم ، برعکس: آوردن نظافت و درخشش در خانه شغلی است که من برای گذراندن یک روز مرخصی با آن مشکلی ندارم. و اگر هنگام تمیز کردن لباسهای کوچک بپوشید و به این شکل با پارچه ای روی زمین حرکت کنید یا گرد و غبار را از قفسه های بالایی پاک کنید - معشوق شما نیز واقعاً نظافت را دوست دارد. درست است ، کمی طول می کشد.

به طور کلی ، من می توانم همه کارها را انجام دهم. اما برای آشپزی - با تشکر. یک پوستر تبلیغاتی با آندریانا اسکلناریکووا مانند مرهم بر روح عذاب زده من ریخت. مدل برتر با پاهای بلند رکورد ، نیم تنه خود را به شکل اغواکننده ای در Wonderbra به نمایش گذاشت و زیر تمام آن شکوه زیرنویس بود: "من نمی توانم آشپزی کنم. اما چه اهمیتی دارد؟" در واقع ، آیا مردی به آشپزخانه مشترک فکر می کند و به اشکال آندریانا نگاه می کند؟ حال ، اگر چنین گزاره ای در زندگی واقعی پخش شود! و اگر سایز سوم مجلل من را در همان Wonderbra بپوشید …

آیا حکایت ریش دار درباره یک زوج دانشجویی را که فقط عشق خوردند به خاطر دارید؟ یک روز شوهر به خانه آمد و زن با لب خالی روی رادیاتور نشست و فریاد زد: "عزیزم ، من شام را گرم می کنم." با این حال ، در یک جنس نیز شما دوام چندانی نخواهید داشت. علاوه بر این ، اگر دومی به ویژه موفق باشد ، اشتها کاملاً گرگی به نظر می رسد. بنابراین یک مشکل فوری؟

من فکر می کنم کار تلویزیونی من نقش مهمی در شکل دادن به دوست نداشتن من نسبت به آشپزخانه داشت.صبح ها با چای کنار می آمدم ، بعد از ظهر چیزی را در بوفه می خوردم ، در زمان استراحت بین فیلمبرداری ، یا - صادقانه بگویم - در بوفه ها کوکی ها و قهوه می خوردم ، و عصرها فقط قدرت زمین خوردن را داشتم. مرده روی تخت بدون آرایش صورت. اما من کار را دوست داشتم. همکارانی که با من در همان حالت زندگی می کردند به طرز غم انگیزی شوخی کردند که گاستریت یک بیماری حرفه ای روزنامه نگاران است و به طور متوسط برادر ما تا 38 سال عمر می کند - از جمله به دلیل همین گاستریت. علاوه بر این ، من فردی نسبتاً بی تکلف هستم و به راحتی می توانم ساندویچ ، بلغور جو دوسر و انواع محصولات نیمه تمام بخورم. و وقتی غذای خانگی می خواهم ، پیش بند می گذارم و چیز جدی می سازم. اما هر روز این کار را انجام دهید …

چگونه بودن؟ من در مورد دختری شنیدم که بلافاصله بعد از عروسی (باهوش ، نه روز قبل) به تازه عروس اعلام کرد که نمی تواند و نمی خواهد: شستشو ، اتو کردن ، شستشو ، تمیز کردن ، جارو زدن و آشپزی. شوهر عاشق در هفته عسل شجاعانه در کافه ها و غذاخوری ها غذا می خورد. هفته دوم هرچه می توانست خودش پخت. در ابتدای سوم ، او شورش کرد و از همسرش یک شام معمولی خواست. او ، در پاسخ ، او را مستبد خواند ، آماده بود تا در بهترین سالهای زندگی خود را به اجاق گاز ، یخچال و سینک برساند ، هشدار او را به یاد آورد ، با ظرافت تهدید به طلاق کرد و با اشک در اتاق را بست. فردای آن روز ، شوهر نگون بخت با یک دسته گل رز به خانه او زد و قول داد که در آینده در مورد غذا صحبت نکند. از آن زمان ، شوهر آنها در خانواده آنها آشپزی می کرد. او خودش تنها زمانی به فرایند پخت علاقه نشان داد که اجاق مایکروویو ، اجاق فوق مدرن و زرادخانه پردازنده های غذا و ظروف تفلون در خانه ظاهر شد. همانطور که می بینید ، در مورد او ، همه چیز خوب پیش رفت. شاید او از همان ابتدا این را می خواست؟

بنابراین اگر واقعاً از انجام شستشوی مشمع کف اتاق ، گردگیری ، گرداندن سگ یا آشپزی متنفر هستید؟

سه گزینه وجود دارد:

  1. خانه دار استخدام کنید.
  2. خانه خود را به وسایل فوق العاده ای مجهز کنید که طبق تبلیغات ، "نظافت را به لذت می برد". و مواد شوینده را فراموش نکنید.
  3. مسئولیت ها را با شوهر خود تقسیم کنید. به عنوان مثال: "روی شما - هر روز راهرو و آشپزخانه را با یک پارچه مرطوب پاک کنید ، بر روی من - تا همه چیز را در حمام و توالت مرتب کنید. شما - ظروف ، من - فرش. شما - امروز شام را بپزید ، من - فردا." بنابراین منصفانه خواهد بود. فقط باید مرد را در این مورد متقاعد کرد. به هر حال ، خانه داری از اختیارات منحصر به فرد همسر نیست ، بلکه به اندازه پر کردن حساب خانواده یا تربیت فرزند یک امر مشترک است. و ، به هر حال ، سرآشپزهای مرد واقعی از شرق (واه!) مطمئن هستند که به هیچ وجه نباید به زن اجازه اجاق داده شود: این یک کار بسیار مهم است.

در مورد من ، اگر من و معشوقم به قربانگاه برسیم ، به او پیشنهاد می کنم که آشپزی را بر عهده بگیرد. خوشبختانه برای من ، اکنون فقط او آشپزی می کند.

توصیه شده: