دو زن و یک مرد
دو زن و یک مرد

تصویری: دو زن و یک مرد

تصویری: دو زن و یک مرد
تصویری: کشتی یک مرد با دو زن Boy VS 2 Girls Grappling 2024, ممکن است
Anonim
دو زن و یک مرد
دو زن و یک مرد

بیشترین شوخی ها درباره چه کسانی گفته می شود؟ چه کسی قهرمان بی چون و چرا برای تعدادی از این کوتاه ترین شواهد ذهن انسان (و بدخواهی) است؟ مادر شوهر! و چرا در همه داستانها و حکایات ، این مادر همسر است که همیشه آن را دریافت می کند؟

"

-گوگی مادرشوهرش را غرق کرد. گیوی مادرشوهرش را خفه کرد. و من tebya a-t-start هستم!"

و هر چقدر هم که مغزم را تحت فشار قرار دهم ، چیزی شبیه به مادرشوهر به خاطر نمی آورم. اما این ماده بسیار جنگ طلب است. او به عنوان یک وزنه قوی به شوهرش وابسته است. شوهرت را می بری - مادرش را هم ببر.

دختر ازدواج می کند. او پر از انتظار است که برای معشوقش تنها و تنها شود. او به هر طریق ممکن برای ایجاد پیوند زناشویی قوی تلاش می کند و سعی می کند خواسته های همسرش را پیش بینی و برآورده کند … و سپس ناگهان متوجه می شود که او نفر سوم قایق است. به نظر می رسد که او یک RIVAL دارد - زنی که همسر خود را به دنیا آورده ، بزرگ کرده و بزرگ کرده است. او تمام روز با او بود ، به او شیر می داد ، رنج می برد ، چیزی را فدای او می کرد … او تمام بیماری های او را به خاطر می آورد - از دیاتز در 2 سالگی تا شکستگی استخوان ترقوه در 20 سالگی. او ، هیچ کس دیگر ، شب هنگام روی سرش نشسته بود که در تب مخملک سوخت. وقتی از عمل بیدار شد لب هایش را با آب آغشته کرد. و اگرچه می دانست که روزی فرا می رسد که پسرش خانه را ترک می کند ، ازدواج می کند و خانواده خود را تشکیل می دهد ، اما از نظر احساسی آمادگی این کار را ندارد. او آنقدر تلاش و پول را روی آن سرمایه گذاری کرد که زمان می برد تا به شرایط جدید عادت کند. حتی مادران "عادی" ، که یک چیز می خواهند - که فرزندانشان خوشحال بودند ، احساس می کنند که ضربه ای خورده اند ، با دیدن پسرشان با این خنده بادآور ، همسرش ، به جایی می رود. و برای او دشوار است که بفهمد که در معیارهای ارزیابی زنانی که تازه ازدواج کرده اند ، مادرش برای او الگو است و خانه ایجاد شده توسط مادر به احتمال زیاد با ایده او درباره خانواده ای مطابقت دارد. "لانه" باید باشد این موضوع به بحث های زناشویی تبدیل می شود ، که در طی آن شوهر می گوید: "و مادرم این کار را کرد." درباره همه چیز - خانه داری ، دستور العمل های آشپزی ، پرورش کودکان و غیره.

برای تازه عروس ، مادر شوهرش ، حتی در مطلوب ترین شرایط ، ابر رعد و برق بر سر او آویزان است ، زیرا او معیاری است که براساس آن قضاوت می شود ، معیار اقدامات. و به نظر می رسد ، او هرگز با این نمونه مقایسه نخواهد کرد. بنابراین در یک همسر جوان ، شک و تردید به خود در حال افزایش است و در عین حال-یک وضعیت درگیری ، که مستلزم ظهور روابط تنش آمیز بین عروس و مادر شوهر است ، و گاهی اوقات تهدید یک نوظهور صمیمیت زناشویی

در همین حال ، قوانین متعددی وجود دارد که با رعایت آن ، هر زن جوان می تواند از نظر مادرشوهر خود یک سربروس معتبر برای خانواده خود بدست آورد. فقط باید از اشتباهاتی که معمولاً یک داماد جوان مرتکب می شود ، اجتناب کنید. یک روانشناس پزشکی ، یک روان درمانگر خانواده به ما کمک می کند تا در مورد وضعیت اظهار نظر کنیم.

اشتباه 1. مادرم بهتر است

جوان با والدین همسر مستقر شد. برای او راحت تر است: مادرش همیشه آنجاست ، اگر چیزی باشد ، او کمک خواهد کرد. و بارهای خانگی کمتری وجود دارد. فقط با شوهرش ، همه چیز خوب نیست. او شروع به فاصله گرفتن بیشتر از همسر خود کرد. خانه تقریباً هرگز اتفاق نمی افتد: گاهی اوقات او مدت زیادی سر کار می ماند ، سپس با دوستان ملاقات می کند.

گفتگو با مادر شوهر آثار سنگینی بر روح می گذارد. او فقط به منظور ابراز ادعاهای بیشتر به عروسش تماس می گیرد. مادر مطمئن است که زن قدر پسرش را نمی داند و او را دوست ندارد ، بنابراین بهتر است آنها طلاق بگیرند.

یک زن و شوهر باید در خانواده همسر زندگی کنند. این امر به طور قابل توجهی موقعیت شوهر را در نزد عزیزان و اطرافیانش پایین می آورد. سپس او به هر طریقی سعی در بهبود آن دارد. اگر به دنبال شغل و درآمد بیشتر باشید ، خوب است.اما اغلب او به دنبال شناخت شایستگی های خود از دوستان ، از طریق یک بطری یا از زن دیگری است. مادر شوهر بیهوده نگران پسرش نیست.

اشتباه 2. من در همه چیز به او کمک خواهم کرد

جوانان با والدین شوهر خود زندگی می کنند ، اما عروس و مادر شوهر نمی توانند با یکدیگر کنار بیایند ، اگرچه عروس سعی می کند در کارهای خانه مشارکت فعال داشته باشد. یکی ایده های خودش را در مورد زندگی دارد ، دیگری ایده های خودش را دارد. مادر شوهر به خانواده اش حسادت می کند و می خواهد همه چیز در خانه مثل گذشته پیش برود. و عروس ، همانطور که می گویند ، "با منشور خود …". بنابراین ، او همه کارها را "اشتباه" انجام می دهد: او خوب شستشو نمی کند ، به آرامی اتو نمی کند و خوب نمی پزد. مادر شوهر سعی می کند به او آموزش دهد ، اما او مقاومت می کند. دعواهای آشپزخانه گاهی اوقات به رسوایی های واقعی تبدیل می شود ، که بیشتر و بیشتر اتفاق می افتد.

مادر شوهر معشوقه خانه است. او موظف نیست نقش خود را به عروس خود بدهد. یک زن جوان باید با این مسئله کنار بیاید و قوانین دیکته شده توسط مادرشوهرش را بپذیرد. در اینجا عروس کودک است و از موقعیت خود می تواند مزایای خاصی را به دست آورد. کمتر در خانه آهنگری به هم بزنید و به مادر شوهر اجازه دهید هر طور که دوست دارد خانه را اداره کند. تنها چیزی که نباید اجازه داده شود دخالت او در حریم خصوصی خانواده است.

به طور کلی ، یک قانون نانوشته که همه می دانند ، اما معنای مقدس آن را نمی توان بیش از حد ارزیابی کرد: شما باید جداگانه با مادر شوهر خود زندگی کنید. حتی اگر می خواهید او را بدست آورید تا او با تقسیم آپارتمان موافقت کند.

اشتباه 3. او جایگزین مادرم می شود

زنی که در کودکی از مادرش لطافت و محبت دریافت نکرده است ، تمام قدرت عشق دختر را به مادر شوهرش منتقل می کند. این اتفاق می افتد اگر دختر در پرورشگاه بزرگ شود یا مادرش به سادگی با او سرد باشد. عروس به شدت به محبت مادر نیاز دارد و آن را در خانواده شوهر خود می یابد. از همان روز اول که مادرشوهرش را "مادر" می خواند ، هر کلمه ای را در حال پرواز می گیرد ، آنها در هماهنگی و هماهنگی کامل زندگی می کنند.

در این ، به نظر می رسد ، هیچ چیز اشتباه نیست ، اما یک تله در کمین آنها است. در ابتدا ، مادر شوهر با همه بهترینهایی که با مادر ارتباط دارد همراه است. و با گذشت زمان ، عروس شروع به نمایش پتانسیل منفی ای می کند که با کینه از مادرش جمع کرده است. دیر یا زود ، همه اینها منجر به درگیری می شود و دو زن شروع به جلب طرف خود می کنند که برای هر دو عزیز محبوب ترین آنها است - یک پسر و یک شوهر.

رابطه بین عروس و مادر شوهر باید مرزهای خاصی داشته باشد. در این مورد ، عروس انتظار همان محبت را از مادرشوهر خود دارد که باید از مادر خود دریافت می کرد. اما او قبلاً وظیفه مادری خود را با بزرگ کردن پسرش انجام داده است و موظف نیست عروس خود را مانند دختر خود دوست داشته باشد. وقتی مرزهای بین آنها پاک شود ، وضعیت منفجر کننده می شود.

اشتباه 4. او مقصر همه مشکلات ماست

مادر شوهر اغلب ، بدون آنکه بداند ، به عنوان "برق" برای عروس های عروس عمل می کند. آنها باید برای هر چیزی که در خانه بد اتفاق می افتد "پرداخت" کنند. عروس هر چقدر هم که از شوهرش عصبانی باشد ، اجازه درگیری با او را نمی دهد ، اما بی رحمانه از مادرش "انتقام" می گیرد. زندگی چنین مادرشوهری ، به صراحت ، سخت است. پسر هیچ شکایتی از همسرش ندارد: او تمام انرژی منفی را به مادرشوهر هدایت کرده است ، اما تقریباً هرگز با او قسم نمی خورد. او نزاع های زنانه را "امر زن" معمولی می داند و نمی خواهد بداند چه نبردهایی بر سر او جریان دارد.

سرزنش دیگران به خاطر شکست های شما نشانه بلوغ روانی است. شما خودتان فردی را که با آن ازدواج کرده اید انتخاب کرده اید ، بنابراین باید مسئول این امر و همچنین زندگی خانوادگی خود باشید. اگر مادر شوهر شما بیش از حد خشونت آمیز در زندگی شما دخالت می کند ، سعی کنید تأثیر او را در خانواده محدود کنید ، و این از نظر روانی برای خود او آسان تر می شود. پسر و نوه ها احترام بیشتری برای مادر و مادربزرگ قائل خواهند شد که علایق خاص خود را دارند.

اشتباه 5. مادربزرگ نباید در تربیت نوه ها دخالت کند

با وجود رابطه بد با عروسش ، مادر شوهر نوه های خود را می ستاید ، زمان زیادی را با آنها می گذراند و به هر طریق ممکن تأکید می کند که او بهترین راه پرورش آنها را می داند.کودک ، با داشتن فرصتی برای انتخاب دائمی بین نظر مادر و مادربزرگ ، دمدمی مزاج می شود ، خراب می شود ، دائماً با نقاط ضعف بزرگسالان بازی می کند. و مادر شوهر مداخله در زندگی عروس را ممکن می داند ، زیرا احساس می کند مدام به او خدمات ارائه می دهد.

برای اینکه به مادر شوهر ملزم نشوید ، باید با تدبیر مناسب ترین اشکال را برای پاداش زحمات او بیابید. شاید پول ، هدیه یا کمک های خانگی. در عین حال ، خوب است که زمان نشستن او با کودک را با هزینه یک پرستار بچه یا مهد کودک محدود کنید. اما برای عدم توهین به مادر شوهر ، استدلالهای قوی لازم است. به عنوان مثال ، مادربزرگ در حال حاضر بسیار خسته است ، و کودک بزرگ شده است و باید به برقراری ارتباط با همسالان عادت کند ، علاوه بر این ، آنها به طور خاص با او درگیر خواهند شد.

توصیه شده: