فهرست مطالب:

مراقبت و وسواس: چگونه از خط عبور نکنیم
مراقبت و وسواس: چگونه از خط عبور نکنیم

تصویری: مراقبت و وسواس: چگونه از خط عبور نکنیم

تصویری: مراقبت و وسواس: چگونه از خط عبور نکنیم
تصویری: زندگی - راه حل مقابله با وسواس فکری و افکار منفی 2024, ممکن است
Anonim

خویشاوند شما مریض است. یک سرماخوردگی معمولی ، اشکالی ندارد ، اما شما می خواهید تا آنجا که ممکن است از سلامت بد او کاسته شود و بنابراین سعی کنید با مراقبت از شخص مورد علاقه خود احاطه کنید. هر از گاهی می پرسید آیا سردرد دارد ، آیا به چیزی برای آوردن نیاز دارد ، شاید به داروخانه بروید یا آب مرغ بپزید.

شما همه کارها را با بهترین نیت انجام می دهید ، اما در نقطه ای می بینید که خویشاوند شروع به تحریک می کند و سپس کاملاً خراب می شود: "آیا امروز مرا تنها می گذارید یا نه؟" شما ناراحت هستید ، می خواستید کمک کنید ، اما او از آن قدردانی نکرد. صبر کنید ، برای عصبانی شدن عجله نکنید. شاید شما واقعا در اشتباه هستید. به احتمال زیاد ، شما فقط از مرز خوب بین نگرانی و وسواس عبور کرده اید.

Image
Image

Dreamstime.com/Mykola Kravchenko

در نگاه اول ، به نظر می رسد که تشخیص این خط تقریباً غیرممکن است. او در واقع به سختی قابل تشخیص است: هیچ چیز ساده تر از این نیست که دچار لغزش و تبدیل از همسر ، مادر ، دختر یا دوست دلسوز به مگسی وسواسی شوید که می خواهید شانه هایش را کنار بگذارید. اما اگر واقعاً می خواهید با دیگران دلسوز و خیرخواه باشید ، باید یاد بگیرید که بفهمید وقتی توجه شما نگران کننده است و فقط خانواده و دوستان را از شما دور می کند. این کار باید حداقل به منظور جلوگیری از مشاجرات غیر ضروری و نارضایتی های پوچ انجام شود. شما نمی خواهید به عنوان یک حفره شناخته شوید و همه کسانی را که برای شما عزیز هستند بترسانید ، اینطور است؟ اگر نه ، پس بیایید دریابیم که چرا گاهی اوقات از مرز ظریف بین مراقبت و وسواس عبور می کنیم و چگونه رفتار کنیم تا دیگران همیشه از جامعه ما راضی باشند و از درخواست مشاوره نترسند.

افزایش اضطراب

در بین ما کسانی هستند که دائماً از عزیزان می ترسند و نمی خواهند با این ترس مبارزه کنند. تخیل وحشتناک ترین تصاویر را برای چنین زنگ خطر ایجاد می کند: در اینجا شوهر خانه را برای کار ترک کرد ، فراموش کرد که در را ببندد ، و سارقان در حال حاضر یک تلویزیون جدید بیرون آورده اند ، و جعبه جواهرات را فراموش نمی کنند. یا دختری که به یک تماس تلفنی پاسخ نمی دهد ، واقعاً در کلاس نمی نشیند ، بلکه در یک شرکت بد آبجو می نوشد ، به همین دلیل در چند سال آینده او به دانشگاه نمی رود و شانس خود را در زندگی از دست نمی دهد. آنها برای همه می ترسند و بنابراین هر از گاهی کنترل می کنند که آیا همه چیز در مورد خویشاوندان خوب است یا خیر. "اتو را خاموش کرده اید؟ آیا قرار ملاقات آن چشم پزشک امروز را به خاطر دارید؟ ناهار خورده ای؟ " جای تعجب نیست که چنین وسواس دیگری دیگران را آزار می دهد و از خود این س askال را می پرسند: "آیا او مرا به عنوان یک احمق می گیرد؟"

چه باید کرد؟ این واقعیت را درک کرده و بپذیرید که اطرافیان شما کودکانی نیستند که به چشم و چشم نیاز دارند. آنها می توانند برای خود تصمیم بگیرند ، برنامه روزانه خود را در دفتر خاطرات بنویسند و با مشکلات کنار بیایند. اگر صادقانه بخواهید به نفع دیگری کمک کنید ، یک چیز است و اگر به این ترتیب فقط خودتان را آرام کنید ، کاملاً متفاوت است. این حداقل خودخواهی است.

Image
Image

Dreamstime.com/Antonio Guillem

میل به نیاز بودن

یکی دیگر از دلایلی که ما بدون صابون وارد زندگی شخص دیگری می شویم میل به نیاز به کسی است. ما می خواهیم اهمیت خود را احساس کنیم ، می خواهیم با ما حساب شود ، اما با اقدامات خود نزدیکترین و عزیزترین افراد را می ترسانیم. اگر مطمئن هستید که بهتر می دانید چه چیزی بپوشید ، با کدام پسرها قرار بگذارید و با چه فیلم هایی دخترتان را تماشا کنید ، پس آماده باشید که روزی او در را بکوبد و چیزی شبیه به این را پرتاب کند: "من خودم می دانم چگونه زندگی کنم ، من قبلاً کم نیست"

چه باید کرد؟ به زندگی خود توجه کنید: به مشکلاتی که در آن وجود دارد و همچنین احساسی که نسبت به تنهایی دارید. کاملاً محتمل است که در پشت چنین محافظت بیش از حد ، بی میلی برای بازکردن چشم به مشکلات شخصی و همچنین ترس وحشتناک از تنهایی نهفته باشد.

تمایل به کنترل

تحت کنترل قرار دادن همه آنچه در اطراف اتفاق می افتد ، کنترل کامل - این رویای کسانی است که هر از چند گاهی با خویشاوندان و دوستان خود تماس می گیرند ، به امور خود علاقه مند هستند ، توصیه می کنند که چگونه بهترین کار را انجام دهند (حتی زمانی که از آنها در مورد آن س askedال نمی شود). با چه کسی ارزش برقراری ارتباط دارد و از چه کسانی باید دور بمانید ، چگونه فرزندان را تربیت کنید (و اغلب نه خود آنها ، بلکه دیگران) ، چگونه به درستی پول خرج کنید و در هر صورت نباید خریداری کرد. بنابراین ، آنها این توهم را ایجاد می کنند که همه چیز تابع آنها است و توسعه بیشتر رویدادها فقط به آنها بستگی دارد ، هیچ تصادفی وجود ندارد ، همه چیز توسط آنها تصمیم می گیرد. نیازی به گفتن نیست که چنین رفتاری برای اطرافیان بسیار آزاردهنده است و آنها می خواهند حتی بیشتر از زیر قدرت خیالی فرار کنند. هر اقدامی باعث مخالفت می شود.

چه باید کرد؟ اگر مجبور هستید به دیگران فرمان دهید ، بهتر است شغلی را پیدا کنید که مهارت شما به خوبی کمک کند ، و با خانواده و دوستان خود ، تاکتیک رفتاری متفاوتی را انتخاب کنید: به انتخاب آنها احترام بگذارید ، همانطور که آنها به شما احترام می گذارند. درک کنید که زندگی با یک ستمگر بسیار دشوار است و صبر عزیزان نامحدود نیست.

Image
Image

Dreamstime.com/ یاوهنی هستسیوخین

میل به جلب رضایت دیگران

گاهی مراقبت از همسایه فقط پوششی است برای تمایل به جلب رضایت نفس خود. ما آنقدر می خواهیم برای اطرافیان خود خوب باشیم که آمادگی داریم در هر زمان به آنها کمک کنیم ، پنجاه بار در روز به وضعیت سلامتی خود علاقه نشان دهیم ، شنونده بهتری شویم و به معنای واقعی کلمه در مورد دلیل همکار یا دوست خود صحبت کنیم. حال بدی دارد جای تعجب نیست که فردی که سلام نمی کند یا کسی که به تازگی با همسرش دعوا کرده است ، از پشتکار شما قدردانی نکند ، اما از شما بخواهد که او را پشت سر بگذارید.

چه باید کرد؟ اگر کار خوبی را برای دیگران انجام می دهید ، فکر می کنید: "بگذارید ببیند من چقدر فوق العاده هستم ، چقدر مراقب ، با تدبیر ، آماده کمک هستم" ، پس بهتر است کمک را متوقف کنید. شما این کار را برای دیگران انجام نمی دهید ، بلکه برای خودتان انجام می دهید. ابتدا دریابید که چرا دوست داشتن دیگران برای شما بسیار مهم است ، و سپس داوطلبانه توصیه کنید و به ناراحتی های روحی گوش دهید.

توصیه شده: