آیا مردی می تواند خیانت را ببخشد؟ داستانهای زندگی
آیا مردی می تواند خیانت را ببخشد؟ داستانهای زندگی

تصویری: آیا مردی می تواند خیانت را ببخشد؟ داستانهای زندگی

تصویری: آیا مردی می تواند خیانت را ببخشد؟ داستانهای زندگی
تصویری: خیانت شوهر 2024, ممکن است
Anonim

آنها می گویند مردان به خیانت معشوق خود بسیار سخت می گیرند. سخت تر از زنان ، پیاده روی مردان "به سمت چپ". آیا این اتفاق می افتد که یک زن "راه رفتن" بخشیده شود و زن و شوهر طوری زندگی کنند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است؟ ما یک نظرسنجی انجام دادیم و متوجه شدیم که مردان کاملاً قادر به بخشیدن و فراموش کردن جرائم هستند.

Image
Image

معشوق سابق خیانت من را بخشید ، که در ابتدای رابطه ما با او بود و هرگز در نزاع آن را به یاد نمی آورد. خود به آن اعتراف کرد پس از آن ، آنها هرگز به یاد نمی آورند. اصلاً دلایلی نداشت. آنها یکدیگر را می پرستیدند. من آن زمان کوچک بودم. همه اشتباهات انجام می شود. این به طور کلی تنها مشکل روابط من است ، ما به دلایلی کاملاً متفاوت از هم جدا شدیم. اما من برای خودم درسی برای زندگی آموخته ام ، تقلب ارزش عواقب آن را ندارد.

من خودم را به مرد دیگری دادم ، از شوهرم خسته شده بودم. اما حالا شوهرم برایم نفرت انگیزتر شده است. و ما خانواده و فرزندان داریم. شوهر از خیانت می داند ، اما چشمان خود را می بندد ، و من او را به خاطر این حقیر می دانم.

لازم است مرد خیلی دوست داشته باشد یا به دختر وابسته باشد (از نظر مادی یا احساسی). پسری که من نگهش داشتم روی خیانتم چشم بست.

فریب دادم ، بخشیده شدم. کاری نکرد که بخشیده شود. من به یکی که به او خیانت کردم اهمیتی نمی دادم و دیگری را ترک می کردم ، اگرچه او پیشنهاد کرد که همه چیز را از نو شروع کنم. اگر به خیانت بروم ، بدان معنی است که پیرمردم دیگر برایم جالب نیست.

بخشیده شدم. درست است که خیانت ها نسبی بود - در دوره های جدا شدن موقت به دلیل نزاع. در عین حال ، خود آن مرد قبل و بعد وفادار بود. من می دانستم که به هر حال فقط او را دوست دارم و از روی کینه "فریب" دادم.

یکی از آشنایان من در تابستان با یکی دیگر دچار مشکل شد ، بدون آنکه ملاقات با فعلی خود را متوقف کند ، و او بخشید. چون خیلی دوست داشت. اما شیوه ای که او به دنبال او می دوید - فقط … خوب ، او یک مرد نیست ، اما زیر انگشت شست او است. به طور کلی ، اگر می بخشید - پس ، به نظر من ، شما باید محتاط باشید! این مرد نیست!

من همچنین کسانی را داشتم که می بخشیدند ، و ما هرگز در مورد آن به یاد نمی آوریم (و بعد از چنین نگرشی ، دیگر تمایل به تغییر ایجاد نشد) ، اما یکی بود که می گفت: "خوب ، اکنون من اجازه رسمی برای تغییر شما دارم. " پس از آن ، من بیش از یک بار به او خیانت کردم. با این حال ، او همچنین او را از انجام آنچه می خواهد منع نکرد. تقریبا سریع جدا شدیم

و تغییر کردم ؛ شوهر من می دانست ، و هیچ چیز ، او فقط می ترسد شهرت و نام خود را خدشه دار کند. و من راحت هستم ، اما او را دوست ندارم.

در زندگی من فقط یک بار از طرف خودم خیانت کردم - بخشیده شدم ، اما رابطه به سرعت پس از آن پایان یافت ، اگرچه این مرد احتمالاً تا به امروز مرا دوست دارد. پس از خیانت ، آنها نمی توانستند با هم زندگی کنند ، ناراحتی و دلالت دائمی در هوا آویزان بود ، سخت بود.

مال من مرا بخشید ، و حتی در آن صورت خود را سرزنش کردم که وقتی تصمیم گرفتم رابطه ای مخفیانه با دیگری برقرار کنم ، آن نقطه عطف را احساس نکردم. پس از این حادثه ، حدود 2 سال گذشته است … تا اینجا ، همه چیز خوب است ، آن موضوع ابتدا مورد بحث قرار گرفت و ما دیگر به آن بر نمی گردیم. فقط کسی که با شریک قدیمی خود رابطه جدیدی برقرار کرده باشد ، می فهمد که گاهی خیانت حتی سودمند است. در واقع ، شما فقط یک راه حل پیدا می کنید و از لحاظ ذهنی از تجربه خود تشکر می کنید ، چگونه در چنین شرایطی رفتار کنید.

من مسئله طلاق دارم به ابتکار من شوهر از خیانت مطلع بود ، اما قصد طلاق نداشت. رسوایی هم نشد. من سوزانده شدم زیرا دلایلی برای خیانت من وجود داشت. نمی خواستم اینطور به زندگی ادامه دهم.

Image
Image

به نظر می رسید او خیانت را بخشیده است … اما با نخاع من احساس کردم که همه چیز بین ما یکسان نیست. بله ، و زندگی جنسی علیرغم تلاش های او و من کاملاً متفاوت ، سرد و نادر شده است. بعداً او به من اعتراف کرد که دانستن این که من با مرد دیگری هستم به طرز وحشتناکی مانع از این می شود که به صمیمیت واقعی با من برود.یعنی در دل خود خیانت را نمی بخشد ، اگرچه در ظاهر کافی و شیرین بود. خوب ، همه چیز با این وجود به طلاق ختم شد.

یکبار به یک پسر گفتم که من تغییر کرده ام (در تابستان گرم بوسه هایی در نور ماه وجود داشت ، هیچ رابطه جنسی وجود نداشت). پسرم پس از آن به کالج در شهر دیگری رفت و من در تابستان به مادرم رفتم. شش ماه بعد شیطان مرا مجبور کرد تا موضوع را به او بگوید. وجدان ، لعنت بر من ، عذابم داد. کابوس … Tore ، metal … اما البته بخشیده شده است. یک پسر حسود در حال حاضر تبدیل به یک حسود دیوانه وار شده است … و من احمقانه برای خودم درس آموختم: هرگز تحت هیچ شرایطی نگویید ، و حتی اگر دست شما را گرفته باشد ، همیشه باید ایستادگی کنید! نظر من: اگر دختری خیانت می کند ، به این معنی است که او به سادگی به دنبال جایگزینی برای خود است و نه برای سرگرمی ، همانطور که معمولاً در مورد مردان اتفاق می افتد … (مورد من فقط یک آزمایش عشق دوران کودکی بود ، من دیوانه آن پسر از کلاس اول ، و سپس چنین فرصتی وجود داشت ، بنابراین من آن را امتحان کردم. شما هرگز نمی دانید ، اما ناگهان سرنوشت شد).

قبلاً ، در هر فرصتی ، او مرا به خیانت من یادآوری کرد ، پس از حدود 4 ماه این کار را متوقف کرد ، مشخص است که او فراموش نکرده است ، او به یاد می آورد ، اما او خیلی درد نمی کند ، زخم بهبود یافت. و با این وجود ، وقتی او را با دوست دختر سابقش خیانت کرد ، او را نیز بخشیدم. اما باز هم وقتی آن موقعیت را به یاد می آورم لرز می آید. تقلب برای انتقام یک گزینه نیست.

من در همان ابتدای رابطه تغییر کردم. ما هنوز یکدیگر را دوست نداشتیم ، و رابطه غیرقابل درک بود ، نه قوی … من ، البته ، به دنبال بهانه ای برای خودم نیستم ، معلوم شد که چگونه این اتفاق افتاده است. من یک سال سکوت کردم ، اما نمی توانستم بیشتر طول بکشم ، این خیلی من را اذیت کرد. می دانستم که دیگر هرگز نمی توانم این کار را با معشوقم انجام دهم! و او می خواست اعتراف کند و می ترسید که نبخشد … در نتیجه ، دیگر نتوانست آن را در خودش حمل کند و یک سال بعد گفت …

فردای آن روز نزد او آمدم ، با هم صحبت کردیم … او مرا بخشید ، گفت که من را دوست دارد.

دوست من 13 سال معشوقه داشت ، شوهرش او را بیشتر می شناخت و دوست داشت ، کلمه ای نمی گفت. او او را دوست داشت ، اما به او احترام گذاشت و اعتراف کرد که او ممکن است نقاط ضعف خود را داشته باشد. او یک مهماندار عالی بود و بچه ها فوق العاده بودند. و چه فکر می کنید: سقف معشوق از بین رفت ، رابطه به خودی خود پایان یافت. و دوست من و شوهرش رابطه فوق العاده ای دارند. و او همیشه از او قدردانی می کرد ، او یک فرد بسیار خوب و یک متخصص ارزشمند است. و او کار نمی کرد او در خانه نشست ، معشوق مشاغل خاص خود را داشت ، که نیازی به حضور مداوم در جایی نداشت ، او فقط به او یا او آمد. علاوه بر این ، او در همه روزهای تولد آنها ، از جمله تعطیلات کودکان بود. او مردی از حلقه آنها بود ، همه او را می شناختند و همچنین این واقعیت که او معشوق او بود. او در مورد همه این روابط با بسیاری صحبت کرد. بچه ها گفتند این دوست مادرم است.

من چنین موقعیتی داشتم که به مردم خیانت کردم. و پس از آن خود او در مورد آن به او گفت! البته در ابتدا او بسیار پرخاشگر بود ، اما بعد از یک ماه آمد و گفت که من را دوست دارد و آماده است همه چیز را به من ببخشد!

با این حال ، بهتر است چنین اقداماتی انجام ندهید ، زیرا ممکن است یک مرد محبوب خیانت را نبخشد.

توصیه شده: