فهرست مطالب:

جولیا پرسیلد: "حرفه من مفید واقع شده است!"
جولیا پرسیلد: "حرفه من مفید واقع شده است!"

تصویری: جولیا پرسیلد: "حرفه من مفید واقع شده است!"

تصویری: جولیا پرسیلد:
تصویری: Bukra Shi Nhar - Julia Boutros | بكرا شي نهار - جوليا بطرس 2024, ممکن است
Anonim

ما با بازیگر زن یولیا پرسیلد پس از تمرین در اجرای جدید در Malaya Bronnaya ملاقات کردیم. او دوست ندارد در رویدادهای اجتماعی شرکت کند و در عکسبرداری شرکت کند. این یک شخص جدی و متفکر ، یک مکالمه جالب ، یک زن باهوش و یک بازیگر با استعداد است. این واقعیت که همیشه جایی برای معجزه در زندگی ما وجود دارد - مصاحبه ما.

Image
Image

جولیا پرسیلد: ما در حال تمرین یک نمایش جدید با عنوان خرگوش هستیم. اما من دوست ندارم در مورد آثار جدید صحبت کنم ، زیرا هیچ کس نمی داند که بعداً چگونه پیش خواهد رفت.

کلیو: آیا همیشه دانشجوی ممتازی بوده اید؟ آیا مجموعه دانش آموزان عالی شما را اذیت می کند؟

جولیا پرسیلد: بله ، تقریباً همیشه ، من با درجه ممتاز از GITIS فارغ التحصیل شدم. او من را زیاد اذیت نمی کند ، اما گاهی اوقات عصبانی می شوم که یک دانشجوی عالی هستم. در حال بزرگ شدن ، با گذشت سالها آن را خراب می کنم ، سعی می کنم آن را از بین ببرم ، گاهی اوقات کار می کند. بدترین چیز در حرفه بازیگری این است که یک دانشجوی ممتاز باشید. این حرفه مستلزم نقض قوانین است ، مستلزم انجام چنین اقداماتی است که انجام آنها برای دانش آموزان عالی آسان نیست.

سوال رعد اسا "Cleo":

- آیا با اینترنت دوست هستید؟

- خوب نیست.

- تجمل غیرقابل قبول برای شما چیست؟

- بی ادبی.

- تعطیلات قبلیتو کجا گذروندی؟

- در یونان.

- آیا در کودکی نام مستعار داشتید؟

- کدو تنبل.

- آیا شما یک جغد هستید یا یک خرگوش؟

- چگونه می گویم … Capercaillie؟ دیر می خوابم ، زود از خواب برمی خیزم.

- چه چیزی شما را روشن می کند؟

- موسیقی

- طلسم داری؟

- صلیب ، اگر می توانید آن را طلسم نامید (صلیب سینه ای و حرز را نشان می دهد).

- قصور مورد علاقه شما چیست؟

- مال شما شما را رها نمی کند. و دوم ، آنچه شما را نمی کشد شما را قوی تر می کند.

س.: زنده ترین حافظه GITIS چیست؟

جولیا پرسیلد: GITIS یک کلیدوسکوپ از خاطرات است. با گذراندن موسسه تئاتر و گذراندن آن به صورت واقعی ، تجربه ارزشمندی را به دست می آورید. این یک دوره با استاد بود ، که ما روزانه 20 ساعت با او بودیم. و نه چندان - ما سه ساعت درس خواندیم و به سمت لامبورگینی به خارج از شهر رفتیم. این گونه است که گاهی در برخی از دانشگاه های تئاتر تحصیل می کنند (می خندد). این سخت ، جدی ، ترسناک بود - یک میلیون برداشت. ما حتی تقریباً GITIS را به آتش کشیدیم - ژنیا چکاچوک را داشتیم که طرح اختراعات را اختراع کرد. عصر بود (مثل شب) ، معلمان GITIS را ترک کردند ، و ما با مشعل های سوزان مجبور شدیم در امتداد پنجره ها بدویم. البته این دیدنی بود ، اما بعد از آن تقریباً همه ما اخراج شدیم. این میل به تئاتر برای تغییر روح ، میل تماشاخانه برای بی تفاوت ماندن ، البته تقریباً ما را به اخراج سوق داد. چیزی که ما فقط به آن نرسیدیم! (لبخند می زند.)

ک.: و در مورد معلمان چطور؟

جولیا پرسیلد: ما کارکنان شگفت انگیزی از معلمان داشتیم ، این اولین دوره کودریاشوف در گروه کارگردانی بود. ما آگاوا را داشتیم - رئیس تئاتر وختانگف. کودریاشوف ، زملیاکف ، گلوشکوف ، سوپولف ، گرانیتووا - همه آنها هر روز با ما بودند. معلمان منحصر به فرد هستند. به لطف کودریاشوف ، من همان شدم که شدم. البته به لطف مادرم و خدا. اما از نظر حرفه ای ، این یک بستر قدرتمند بود.

ک.: در میان بازیگران و کارگردانانی که بر شما تأثیر گذاشتند چه کسی را می توانید نام ببرید؟

جولیا پرسیلد: ژنیا میرونوف. شرم آور است که در کنار چنین شریکی به نحوی اشتباه بازی کنید … او آنقدر یک فرد حرفه ای است که حتی اگر حتی در کنار او باشید ، در حال یادگیری هستید. هر اجرا با او یک مطالعه است. اگر کاملاً احمق نیستید ، می توانید چیزهای زیادی از او یاد بگیرید. فقط تمام اظهارنظرهای او را با دشمنی نگیرید. برعکس! اگر او به شما تذکر داد ، باید از خوشبختی که به دست آورده اید آگاه باشید.

Image
Image

ک.: شما در هیچ تئاتر خدمت نمی کنید. اما شما هنوز در تئاترها بازی می کنید. دلیل این انتخاب چیست؟

جولیا پرسیلد: من در هیچ تئاتر خدمت نمی کنم - این تصمیم اساسی آگاهانه من است. زیرا معتقدم تئاتر رپرتور برای هنرمندان جوان مخرب است.در تئاتر ملل گروهی وجود ندارد - این یک نوع تئاتر کاملاً جدید است. تئاتر ملل هزاران چهره دارد ، این جذابیت آن است و این آن را از همه اتفاقات متمایز می کند. تعداد بیشماری کارگردان در آنجا وجود دارد. بنابراین ، تئاتر همان کاری است که شما انجام می دهید. و در تئاتر مالایا برونایا بازی می کنم ، اما به آن تعلق ندارم و هرگز تعلق نداشتم ، زیرا هرگز در عمرم در گروه هیچ تئاتر نبوده ام. اگر می گویید من متعلق به یک چیز هستم یا به من نزدیک است؟ هیچ چیز به من نزدیک نیست. هرچه مطالب بیشتر و متنوع تر باشد ، هر چه کارگردانان از یکدیگر فاصله بگیرند ، برای من جالب تر است. ما "kudryashi" (فارغ التحصیلان دوره کودریاشوف - یادداشت نویسنده) ، تا حدودی شبیه یکدیگر هستیم. ما توسط یک استاد بزرگ شدیم و اطلاعات مخفی خود را در مورد موسیقی در تئاتر ، در مورد معنی و کاربرد آن به ما منتقل کردیم.

همچنین بخوانید

جولیا پرسیلد بازیگر زن گفت که چگونه خود را برای پرواز به فضا آماده می کند
جولیا پرسیلد بازیگر زن گفت که چگونه خود را برای پرواز به فضا آماده می کند

اخبار | 2021-11-06 بازیگر زن جولیا پرسیلد گفت که چگونه خود را برای پرواز به فضا آماده می کند

K.: چگونه در سینما به پایان رسیدید؟

یولیا پرسیلد: "ملودی ورشو" برای دنیا استراخوف انتخاب شد. من به طور اتفاقی به آنجا رسیدم. فکر می کنم ، به لطف "قصه های شوکشین". ما فقط دختری را دیدیم و تصمیم گرفتیم او را ببریم - در ابتدا اینطور بود. و در "Keeler Joe" در تئاتر ملل بازیگری انجام شد ، که من توسط کارگردان انتخاب شدم. همیشه در آنجا اتفاق می افتد - گاهی اوقات یک بازیگر باز ، ممیزی است و گاهی کارگردان به اجراها می رود ، با هنرمندان مورد علاقه اش ملاقات می کند و می شناسد.

K: معلوم می شود که همه چیز زنجیره ای از تصادفات است؟ یا به سرنوشت اعتقاد دارید؟

یولیا پرسیلد: من به سرنوشت اعتقاد دارم. زنجیره ای از تصادفات و سرنوشت - می ترسم آنها یکی باشند. سرنوشت نیز یک تصادف است. به هر حال ، شما او را نمی شناسید ، ما نمی توانیم او را تصور کنیم ، بنابراین این برای ما یک تصادف است.

K: آیا شخص سرنوشت خود را تعیین می کند یا همه چیز از بالا تعیین شده است؟

یولیا پرسیلد: من فکر می کنم همه چیز از بالا تصمیم گرفته شده است. اما اگر روی مبل دراز بکشید و کاری انجام ندهید ، انتظار چیزی از سرنوشت بی معنی است. اگرچه … بعد از فارغ التحصیلی از GITIS ، من فقط روی کاناپه دراز کشیدم و برای هفتمین بار "نمایش قربانی" را مرور کردم. و در همان لحظه به من زنگ زدند و گفتند: "سلام ، آیا می توانید امشب در کافه ای با کریل سربرننیکوف ملاقات کنید؟" البته من مات و مبهوت بودم. اگر در مورد اینکه آیا شخصی سرنوشت خود را تعیین می کند صحبت کنیم … من همیشه به عنوان مثال عبارت فوق العاده گوگول را ذکر می کنم - شما شما را ترک نمی کند. من می دانم که کسی این کار را می کند: اوه ، بیایید به اینستاگرام برویم ، 10 میلیون لایک! یا همه عکس های شما را در فیس بوک ارسال خواهیم کرد.چرا باید دنبالش کرد؟ این به خودی خود یک هدف نیست! و سپس ، همه اینها باید به طور طبیعی ، به خودی خود بوجود آیند. طبیعت ، حرفه ای وجود دارد ، نمی توان آنها را نقض کرد. تعداد زیادی چنین ستاره هایی وجود دارد که ظاهراً مصنوعی ساخته شده اند ، و همه ما این را کاملاً درک می کنیم. اما هرگز بیننده را فریب ندهید.

Image
Image

ک.: من پیشنهاد می کنم به زمانی برگردید که از GITIS فارغ التحصیل شدید و روی مبل دراز کشیدید ، هیچ کاری انجام ندهید … و اکنون - شما موفق و مشهور هستید

جولیا پرسیلد: محبوبیت و موفقیت دو چیز متفاوت است. همچنین محبوبیت و حرفه. مربا های موسیقی وجود دارد. حالا ، اگر مربا های بازیگری وجود داشت ، من فکر می کنم که همکلاسی های من چندین سر بلندتر از کسانی بودند که اکنون روی صفحه چشمک می زنند! من می دانم کدام یک از آنها ارزش چه چیزی را دارد و چه افکاری در سرشان می چرخد. من به معیارهای محبوبیت فکر نمی کنم. بر اساس الزامات این معیار ، باید به همه مهمانی ها ، نمایش های مد و غیره بروید. بله ، اشکالی ندارد. کی چی میخواد. ما فقط راه دیگری را طی می کنیم. استاد اینگونه به ما آموخت - برای ما فکر و روند بسیار جالب تر از آن چیزی است که در مورد آن می گویند. می دانید ، وقتی به مهمانی می روم ، همیشه در حالت شوک قرار می گیرم. هر چند آنها بسیار جالب هستند. در نقطه ای ، وقتی همه حضار می گویند: "سلام ، من خیلی محبوب هستم!" - "و من حتی بیشتر محبوب هستم!" - "و من - هنوز!" ، سپس فکر می کنم: "چرا من هیچ یک از نقش های شما را نمی شناسم؟ شما چه بازی کرده اید؟ هر جا؟ " هیچ پاسخی برای این وجود ندارد. اما از طرف دیگر ، محبوبیت از مقیاس خارج است. بالاخره اگر بازیگر هستید ، بازیگر چه می کند؟ نقش بازی می کند.

ک.: به هر حال ، در مورد نقش ها. شما 6 سال است که در "ملودی ورشو" با موفقیت بدون تغییر بازی می کنید

جولیا پرسیلد: پخش یک متن در مورد چیزی کاملاً متفاوت در هر زمان بسیار جالب است. در 23 دسامبر ، ما صدمین اجرا را اجرا کردیم. دو اجرا را یکسان به خاطر ندارم. در این اجرا ، گلومازوف به ما آزادی و هوا داد ، اما در عین حال یک تحلیل جالب و جدی ارائه داد. شما هر بار این اجرا را متفاوت انجام می دهید ، این زندگی را می کنید. و گلا هر بار متفاوت است. به عنوان مثال ، شما در یک فیلم بازی می کنید و چنین می شود. شما در نقش دیگری عمل می کنید - و او طرف دیگر را برمی گرداند. شخصیت زندگی می کند.

محبوبیت و موفقیت دو چیز متفاوت است. همچنین محبوبیت و حرفه.

ک.: چه کسی در این مورد به شما کمک می کند؟ شریک؟

جولیا پرسیلد: با دنیل ما همیشه با هم کار می کنیم. قبل از اجرا ، ما قطعاً باید به یکدیگر نگاه کنیم ، بفهمیم چه کسی در چه حال و هوایی است. برای اینکه بفهمید امروز قرار است این اجرا را در مورد چه چیزی اجرا کنیم. اکنون چه چیزی درد می کند ، چه چیزی در جهان تغییر کرده است؟ چه کسی با چه چیزی آمد و امروز ویتک چیست؟ پرسیدن این سوالات بسیار مهم است. تاتیانا ماریک ، کارگردان دوم ، شاگرد سرگئی آناتولیویچ ، تقریباً در این نمایش حضور دارد. این یک فرد منحصر به فرد است! او برای ملاقات های خود یک سکه دریافت نمی کند و در شش سال گذشته تقریباً به همه اجراها رفته است. سپس او نظرات خود را ارائه می دهد ، پس از تجزیه و تحلیل عملکرد ، می تواند کلمات ناخوشایند را بگوید. او نمی گوید خوشایند - این قابل درک است: تماشاگران خوشحال هستند ، گلها … از این نظر ، این اجرا فقط یک هدیه سرنوشت ، خوشبختی است. نمایشی که در آن خسته و مانند لیمو فشرده می شوید و چیزی در آن شروع می شود که باعث می شود به زندگی برسید ، احساس خوبی داشته باشید و حتی در صورت بیماری بهبود پیدا کنید. تانیا به سادگی یک فرد بی بدیل و مقدس است. به لطف او ، این اجرا به همان شکلی که هست حفظ می شود. چشم سوم به طور کلی مورد نیاز است.

ک.: محبوبیت هنوز به رسمیت شناخته شدن مردم است ، که معیار هنرمند است و بدون آن فعالیتهای او چندان مورد استقبال قرار نمی گیرد؟

جولیا پرسیلد: من این را نداشتم: "صبح معروف بیدار شدم." این قطعاً بسیار زیباست. باور کنید برای من بسیار خوشایندتر است وقتی بعد از اجرا با شخصی ملاقات می کنید که منتظر است شما صحبت کنید و چیز خوبی بگویید. یا وقتی نامه ها ارسال می شوند و پاسخ دادن به آنها خوشایند است. هنگامی که ارتباط مستقیم با افراد وجود دارد. این در مورد محبوبیت نیست - من حتی از این کلمه می ترسم ، زیرا به نوعی بی روح است … این کلمه مسئولیت بیشتری نسبت به خوشایند دارد. به عنوان مثال ، زمانی که شناخته نشوم ، آن را بیشتر دوست دارم.

Image
Image

س: آیا این درست است که شما هنوز با مترو حرکت می کنید؟

جولیا پرسیلد: آره. من یک ماشین دارم ، می توانم با آن رانندگی کنم ، اما این نیز موقعیت اصولی من است - من نمی خواهم ارتباط خود را با واقعیت از دست بدهم.

ک.: آیا آنها شما را می شناسند؟

جولیا پرسیلد: گاهی متوجه می شوند. تقریباً می توانم بیننده خود را تصور کنم. گاهی اوقات آنها یک کارت ویزیت به من می دهند ، و من معمولاً با تلفن یا کتاب تماس می گیرم ، و سپس نگاه می کنم ، و رئیس بخش ادبی ، یا - یکی از اعضای اتحادیه هنرمندان روسیه ، یا یک کارمند گالری Tretyakov. و من فکر می کنم: "خدا! چرا من درخواست تور نکردم؟ " اینها همه افراد بسیار جالبی هستند. دختران به بازی من آمدند ، و سپس معلوم شد که آنها در دانشکده اکولوژی در دانشگاه دولتی مسکو تحصیل می کردند ، چه چیزهای جالبی به من گفتند! نمی توانم بگویم که من در بین بچه های فوق مدرن طرفداران زیادی دارم. احتمالاً ، در میان فیلمسازان جوان ، من شخص خودم نیستم. اما ، صادقانه بگویم ، من واقعاً برای این کار تلاش نمی کنم.

همچنین بخوانید

مشخص شد کدام بازیگر زن روسی برای فیلمبرداری به فضا پرواز می کند
مشخص شد کدام بازیگر زن روسی برای فیلمبرداری به فضا پرواز می کند

اخبار | 2021-13-05 مشخص شد کدام بازیگر زن روسی برای فیلمبرداری به فضا پرواز می کند

K: و تا آنجا که من می دانم شما فیلم های نویسنده ای انجام می دهید …

یولیا پرسیلد: من نمی دانم ، به نظر من شرم آور است که از VGIK خودداری کنم. اگر ما نباشیم کی؟ من هنوز وارد رتبه ماستودون ها نشده ام. من در رده میانی قرار دارم ، زمانی که انگار نه چندان دور از موسسه هستم و نه خیلی از آن بالا. بنابراین اگر چیزی درست نشد ، بیایید بنشینیم و بحث کنیم که چه کاری می توان انجام داد؟ من همیشه با مردم خوش شانس بوده ام. رفقای ارشد هرگز به من نگفتند: "لعنت به تو! خودتان آن را انجام دهید! " آنها همیشه مرا پذیرفتند ، مرا درک کردند. درست است ، من از این فرار نکردم و نگفتم که همه چیز را می دانم.

K.: در چه سالی فرشته بنیاد خیریه Galchonok بوده اید؟

جولیا پرسیلد: سال سوم. وقتی آنها را باز کردند و خودشان را اعلام کردند به سراغ آنها آمدم. من با موسس صندوق ملاقات کردم. آنها مرا دعوت کردند. اینها کودکانی هستند که ضایعات ارگانیک سیستم عصبی مرکزی دارند. فلج مغزی شاخه ای از همه این مجموعه بیماری ها است. هم افراد مبتلا به اوتیسم وجود دارد و هم کودکان با تشخیص های دیگر.

نکته این نیست که این بچه ها تمام زندگی ام را نگران کرده اند ، بلکه این است که من در آن لحظه برای حرفه ام آماده شدم تا مزایای ملموس تری را به همراه داشته باشم. و اگر به گفتگو درباره محبوبیت بدنام برگردیم … این تنها چیزی است که می تواند مرا مجبور به رفتن به این مهمانی ها کند! من می روم آنجا ، تمام روز را می گذرانم. امروز قرار بود یک رویداد باشد ، من گفتم که می آیم ، اما بعد متوجه شدم - نه ، من نمی روم. در 14 نوامبر ، کودکان و خانواده های ما که بلیط خریدند به "Stikhovenie" آمدند. این اجرا ، همه تزئینات و وسایل ، کل فضا به طور کلی - همه چیز در خانه ایجاد شده است. آن سال سال بز بود ، و من نقش گورچنکو را بازی می کردم ، لباس بز پوشیده بودم ، هر کس که می توانستم ، دور خودم سفر می کردم. امسال ، تئاتر ملل به ما اجازه داد برای اجرای سال نو برای همه بچه ها ورود رایگان داشته باشیم. البته ما هیچ پولی نگرفتیم. ارتباط با چنین کودکانی جالب است ، این شادی دیوانه کننده است. گاهی اوقات دوست دارم بیشتر ارتباط برقرار کنم … زمانی ما "قصه خوانی" را داشتیم ، جایی که با بچه هایمان زیاد صحبت می کردیم ، اما شکل دیگری پیدا کردیم و اکنون به دنبال سایتی هستیم که بتوانیم آن را پخش کنیم. عملکرد خوبی داشتیم. اول ، مطالب ادبی فوق العاده ای که بچه ها نمی دانستند. ثانیاً ، هنرمندان بزرگی که تا آنجا که می توانند بدون پول سرمایه گذاری کرده اند. ثالثاً ، حامیان و افراد زیادی هستند که به ما کمک کرده اند. در پایان اجرا ، همه بچه ها را با مربا تغذیه می کنیم! و بچه ها از این خوشی خوشحال شدند! گویی آنها در زندگی خود هرگز مربا نخورده بودند. (می خندد) ما فکر نمی کردیم بچه ها اینقدر دوست داشته باشند. در پایان ، مادربزرگ می رود که همه را با مربا تغذیه می کند. امسال مادربزرگ چولپان خاماتوا بود. من دوست دارم نقش مادربزرگ همیشه یک فرد نمادین باشد که همه او را دوست دارند ، به آن احترام می گذارند و از او قدردانی می کنند. بزرگسالان اشک می ریزند: "اوه ، خوب این مادربزرگ را داری - همین …" لحظه ای بود که احساس می کردم گریه می کنم ، و این خنده دار به نظر می رسید.

Image
Image

ک.: چرا عکسبرداری را دوست ندارید؟

جولیا پرسیلد: نه این واقعیت که حرفه ای خواهد بود. و سپس - به هر حال ، مقدار مشخصی از زمان برای آن صرف می شود.

ک.: آیا متقاعد نشده اید که این یک نتیجه شایسته خواهد بود؟

جولیا پرسیلد: من مطمئن نیستم که این به نوعی بر سرنوشت من تأثیر بگذارد. حتی نقاشی "گورچنکو" این واقعیت نیست که در سرنوشت خلاق من مثبت محسوب می شود. اما هنوز هم ، به نوعی بر زندگی من تأثیر گذاشت. و انجام کاری که به هیچ وجه م affectثر نیست … صرف وقت و از دست دادن وقت در این مورد ترسناک است. زندگی بسیار کوتاه است … وقتی به کودکان کمک می کنید ، این واقعیت نیست که کمک شما تأثیر دلخواه را خواهد داشت … اما می فهمید که بیهوده نیست: اگر چیزی باشد! شاید بیهوده ، یا شاید بیهوده. به احتمال زیاد بیهوده نیست!

توصیه شده: