آناستازیا ولوچکووا مشکلات مربوط به مادرش را به خاطر آورد
آناستازیا ولوچکووا مشکلات مربوط به مادرش را به خاطر آورد

تصویری: آناستازیا ولوچکووا مشکلات مربوط به مادرش را به خاطر آورد

تصویری: آناستازیا ولوچکووا مشکلات مربوط به مادرش را به خاطر آورد
تصویری: Anastasia Volochkova. Падать дальше некуда. 2024, ممکن است
Anonim

به گفته روان درمانگران ، بیشتر مشکلات ما از دوران کودکی ناشی می شود. اما همه نمی توانند حتی در بزرگسالی با این مشکل کنار بیایند. بالستر آناستازیا ولوچکووا حتی بدتر از این مشکلات دارد - ستاره هنوز نمی تواند با مادرش زبان مشترک پیدا کند.

Image
Image

درگیری با والدین یک موضوع خاص و نسبتاً دردناک برای یک بالرین است. آناستازیا هرگز آن را پنهان نمی کرد و هر از گاهی در مورد مشکلات صحبت می کرد. ظاهراً اکنون تنش در رابطه بین ولوچکووا و مادرش دوباره ظاهر شده است و در مصاحبه ای جدید ، ستاره دوباره از حضانت بیش از حد شکایت می کند.

زمان درگیری های آشکار در روابط زنان گذشته است ، اما ، به گفته آناستازیا ، مادرش هنوز سعی می کند تا آنجا که ممکن است زندگی خود را کنترل کند. سلبریتی گفت: "مامان سرانجام فهمید که من یک فرد قوی هستم و نمی توانم اجازه دهم که او تهیه کننده ، مدیر من باشد … من نقش مادر و مادربزرگ را به او پیشنهاد کردم." - اما والدین اغلب می خواهند در فرزندان خود بدانند که خودشان در آن موفق نشده اند. مامان هم می خواست بالرین شود ، اما موفق نشد ، اما من. و در مقیاس بزرگ."

البته ، بیشتر از همه ، ولوچکووا از دخالت والدین در روابط خود با مردان ناراحت می شود. "اما در مورد زندگی شخصی من: هرکسی که در آن ظاهر شود - یا الیگارشی کریموف ، یا شوهر سابق من ، که مقدار زیادی پول از من قرض گرفته و آن را پس نداده است ، یا هر کس دیگری ، آنها همیشه از نظر مادرم مورد اعتراض بودند ، "هنرمند در نسخه مصاحبه ای از OK! به یاد می آورد. - از نوزده سالگی این رسم شده است: فاروخ روزیماتوف ، اولین عشق من ، برای من آمد و مرا به رستوران دعوت کرد - نه بخوابم ، بلکه شام بخورم ، - مادرم ایستاد و با سینه گفت: "فقط روی جنازه من ! " و من هنوز هم رفتم و گفتم: "مامان ، من به آرامش نیاز دارم ، من نمی توانم ده ساعت در روز با این کفش های سرسبز زندگی کنم."

بالرین ادامه می دهد: "وقتی عصر بعد از شام برگشتم ، مادرم در خانه نبود." - او رفت ، وانمود کرد که مرده ، به مویکا یا فونتانکا سقوط کرد - و بس ، تا شش صبح روی زانوی من مقابل نماد … من نمی خواهم این را با دخترم تکرار کنم.

توصیه شده: