فهرست مطالب:

چرا مردم دروغ می گویند؟
چرا مردم دروغ می گویند؟

تصویری: چرا مردم دروغ می گویند؟

تصویری: چرا مردم دروغ می گویند؟
تصویری: چرا به خودمان در رابطه دروغ می گوییم؟ 2024, ممکن است
Anonim
Image
Image

Jerome K. Jerome داستان طنزی به همین نام دارد. در ابتدای قرن بیستم ، یک نویسنده انگلیسی متأسفانه اعتراف کرد که جامعه کاملاً کاذب است و مردم فقط آنچه را که وانمود می کنند انجام می دهند. بچه ها شانه خالی می کنند ، دوستان مخفی هستند ، عاشقان حیله گر هستند ، سیاستمداران به سادگی دروغ می گویند … نویسنده با عبارات شوخ و گزنده حکمی صادر کرد: اگر صادق باشید ، به عنوان غیرطبیعی نامگذاری خواهید شد.

در صد سال چه چیزی تغییر کرده است؟ در کل هیچی فقط اگر قبل از این خانمها چهره حیله گر خود را با یک فن بپوشانند و آقایان با ظرافت و عجله فریب دهند ، درواقع با سرعت فعلی زندگی ، دروغهای سریع و بی شرمانه مبتکرانه شکوفا می شود.

تبریک می گویم ، شهروند ، دروغ گفتی

آیا اغلب اوقات آنچه را که واقعاً فکر می کنید می گویید؟ یک-دو-سه جواب دهید. درست است - تقریباً هرگز. حتي در ارتباط با نزديك ترين افراد ، حقيقت جايگاه متوسطي دارد ، حدود ده درصد كل كلمات گفته شده. بقیه ترفندهای دیپلماتیک ، لبخند ، بهانه ، ظرافت ، سکوت است. ببخشید ، چی؟ آیا از این ادعا که شما صادق ترین فرد در جهان هستید و صداقت را بیش از هر چیز در روابط شخصی و تجاری ارج می نهید عصبانی هستید؟ بدون حیله نمی توانید یک دقیقه زندگی کنید. همانطور که کورویف-فاگوت گفت ، "من به شما تبریک می گویم ، شهروند ، شما دروغ گفته اید." آیا تا به حال این سوال را از خود پرسیده اید که: چرا مردم دروغ می گویند؟

با ملاقات با والدین معشوق خود ، معجون بی مزه یک مادر شوهر بالقوه را ستایش می کنید. شما می گویید که بهترین دوست معشوق شما نامفهوم ، بدنام و غیر جنسی است ، اگرچه دو هفته است که شما با مشارکت او با فانتزی های وسواسی وابسته به عشق شهوانی تسخیر شده اید. برای گرفتن سفارش بزرگ برای یک شرکت ، شما با یک مشتری طاس و چاق که زگیل روی بینی او قرار دارد سخت معاشقه می کنید. این امکان وجود دارد که شما بازندگان کامل را تشویق کرده و با تملق تمسخر آمیز کسانی را که موفق تر از شما هستند ، تحسین کنید. در ملاقات با دوستان ثروتمند ، آخرین پول خود را می اندازید و فریاد می زنید: "من برای همه پول می دهم!". با پنهان کردن یک بسته سیب زمینی سرخ کرده در جیب خود ، کسانی را که در مک دونالد غذا می خورند مسخره می کنید … دروغ های زیادی وجود دارد. حداقل در یک مورد شما بدون شک خود را تشخیص خواهید داد. با این حال ، ناامید نشوید.

چیزی در مورد دروغگویی

اگر فرض کنیم همه دروغ می گویند ، ظاهراً صادق ترین فرد از همه موجودات گنگ است. اما این به هیچ وجه به این معنا نیست که جهان به طور کامل توسط افراد رذیله و منافق زندگی می کند. بیشتر از دیگران ، میل به تحریف واقعیت توسط افراد عصبی با درخشش هشداردهنده در چشمانشان تجربه می شود. شهروندان تابع قانون بسیار کمتر از افراد ماجراجو با تخیلات وحشی ، اوباش تهاجمی ، یا افراد دارای سابقه کیفری معلق ، کمتر به سخنرانی های فریبکارانه می پردازند. به حرف شیرهای سکولار و مهمانی ها اعتماد نکنید. به گفته روانشناسان ، افرادی با شخصیت باز ، اجتماعی و شاد ، هر چقدر هم توهین آمیز باشند ، بسیار فریبکارتر از افراد ساکت درونگرا هستند.

متخصصان داخلی و خارجی اطمینان می دهند که تمایل به فریب دادن یک ویژگی ملی روسیه است که معمولاً برای عرض های جغرافیایی ما و بسیار کمتر برای ساکنان اروپای غربی مشخص است. جالب است که از ده مورد دروغگویی ، فقط در یک مورد دروغگو می خواهد به مصاحبه کننده توهین یا تحقیر کند. در بقیه ، این فقط یک بازی است ، مهم نیست چقدر غیر الزام آور ، آسان و سرگرم کننده است. می توان گفت ، دیدگاه نویسنده از واقعیت پیرامون و رویدادهای زندگی. شاید این ویژگی ماست و راه حل "روح مرموز روسی" نهفته است؟

فئودور میخائیلوویچ داستایوسکی ، خبره بزرگ روح انسان ، در مقاله خود "چیزی در مورد دروغ" مشاهدات جالبی را به اشتراک گذاشت: "در روسیه ، در کلاس های افراد باهوش ، حتی نمی توان به هیچ وجه یک فرد دروغگو وجود نداشت. این دقیقاً زیرا در کشور ما حتی افراد کاملاً صادق نیز می توانند دروغ بگویند.

بگو عمو …

اجازه دهید با فیودور میخائیلوویچ بحث نکنیم. شاید به خاطر مهمان نوازی. به هر حال ، اما شلاق زدن حقیقت رحم و زنده ماندن ، از دست ندادن دوست ، دوستان و کار خود ، امتیاز نخبگان است. صراحت در بیان افکار و احساسات یک آزمایش جدی است که به شکست ناخوشایند یا پیروزی خیره کننده ختم می شود. با بیان حقیقت ، ممکن است خود را در خیابان یا در حال قدم زدن روی فرش قرمز پیدا کنید. به طور خلاصه ، این خطری است که زمانی علت نجیب محسوب می شد. آیا می خواهید از فرصت استفاده کنید؟ آیا می خواهید بالاخره بر خلاف جریان ، بر خلاف تاریخ ، بر خلاف سنت ها بروید؟ سپس یک دفترچه راهنمای کوچک.

همسایه ها در طبقه بالا هر روز را با رسوایی و فریاد شروع می کنند. همسر نامزدها را متهم به خرابی زندگی ، بی پولی و سوتین شخص دیگری می کند که زیر تخت پیدا شده است. همسر با سوءاستفاده فصیح و غیرقابل چاپ پاسخ می دهد. آنها چیزی دارند می زنند ، می افتند و غرش می کنند. دیوارها نازک هستند ، بنابراین صدای جیغ آنها را می شنوید و در بالشتان فرو می روند. پیش از این ، هنگام ملاقات با نزاع کنندگان در آسانسور ، مودبانه سلام می کردید و چشم خود را دور می کردید. تصمیم می گیرید صادق باشید ، در میانه مشاجره به آپارتمان آنها می روید. شما یک زن را زن دعوا می نامید و مرد را بز و بمب. "اوه ، شما آشغال هستید! - زن بلافاصله شروع به فریاد می کند. - در زندگی چه می فهمید!" از یک همسایه ساکت در زیر شما تبدیل به یک نابود کننده خوشبختی آرام خانواده شده اید. آنها حقیقت خود را دارند ، با شکستن ظروف و فحش دادن. آنها به شما نیاز ندارند ، روی شانه ها و اندازه آنها نیست. پس از این ، دیگر این سال را از خود نمی پرسید: چرا مردم دروغ می گویند؟ اینجا همه چیز مشخص است.

اگر واقعاً می خواهید همه چیز را که در حال جوشیدن است بیان کنید ، حقیقت را به طور عالی ، با سلیقه و هوشمند ارائه دهید. روانشناسان معتقدند که شما باید کمتر از متنی که تلفظ می کنید ، لحن صدا و انتقال صدا را زیر نظر داشته باشید. یاد بگیرید که خود را با لحن مخاطب وفق دهید. به عنوان مثال ، اگر همسایه ها عادت دارند با نت های بلند صحبت کنند ، پس شما زمزمه نمی کنید ، بلکه حقیقت را با صدای بلند و با اطمینان می گویید. اگر "موج" طرف مقابل را بگیرید ، او ناخودآگاه به شما اعتماد کرده است. در اینجا نوبت شماره امضای شما می رسد - یک مکالمه صریح. حتی دوستداران حقیقت بدنام باید از ابتدایی ترین تکنیک های دیپلماتیک استفاده کنند. شأن گفتگو را ستایش کنید و در برابر کاستی ها سکوت کنید. با تمجید از همسایه خشن ، در بین زمانها اطلاع دهید که خلق و خوی پرشور او رویای هر مردی است ، شما چنین خواهید بود! او سرمه ای می شود و با دهان گشاد لبخند می زند. شما نیز می توانید سرخ شوید و لبخند بزنید (تکنیک روانی به نام "آینه"). سپس بپذیرید که می بینید ، شما بسیار بدبخت هستید ، اگر می خواهید حداقل دو ساعت در روز در سکوت و تنهایی باشید. به احتمال زیاد ، همسایه ها به شما ترحم می کنند ، شما را می بخشند و سعی می کنند ساکت تر باشند. چرخه ای از چنین جلساتی - و همسایه ها ابریشم می شوند. حداقل چند ساعت در روز.

وقتی صحبت از کرامت خارجی و جذابیت جنسی می شود ، باید مراقب باشید. جذاب ترین ویژگی شخص را بیابید (هرکسی حداقل دارای یک فضیلت است!) و شروع به ستایش آن کنید. مشاهده شده است که مردان نسبت به دروغهای مرتبط با ضررهای مادی و معنوی ، موقعیت تجاری و اجتماعی حساس هستند. زنان زمانی واکنش نشان می دهند که احساساتشان فریب می خورد. به هر حال ، عاشقان مبتدی حقیقت ، از تمرین بلاغت و گذراندن چند درس در مورد سخنرانی صحنه ای ضرر نخواهند کرد.صدای خوب ، گفتار زیبا و صحیح ، توانایی متقاعد کننده و بیان صحیح افکار خود ، قدرتمندترین و ارزشمندترین سلاح است.

یکی از دوستان در مشکل اعتراف می کند

در روابط با دوستان ، همانطور که می گویند ، اعتماد خاصی وجود دارد. یک دوست صمیمی به شما کمک می کند تا جوش روی پیشانی خود را بیرون بیاورید و شما نیز به نوبه خود کلید آپارتمان یا یک سوتین زیبا را برای یک قرار مهم به او قرض خواهید داد. با دوستان ، می توانید در سکوت به تماشای تلویزیون بپردازید ، بدون این که نگران باشید سکوت "به نوعی اشتباه" تلقی می شود و همسایه ناله می کند. تعداد کمی از "مناطق بسته" در دوستی وجود دارد. تنها نکته لغزنده انتقاد است. اگرچه دوستان در زندگی ، به طور معمول ، همه چیز به هم می ریزد ، اما شخصیت آنها بدجنس است و افکار آنها ناخالص است ، اما ما معمولاً مشاهدات را برای خود در زیر یک قلعه انبار بزرگ نگه می داریم. هیچ کس نمی خواهد یک دوست خوب را از دست بدهد. در عین حال ، حقیقت می تواند منفعت واقعی داشته باشد.

با یک لیوان شراب و شکلات ، آخرین اخبار زندگی شخصی خود را با دختران در میان می گذارید. به دختران وفادار خود دقت کنید و یک قربانی را انتخاب کنید. همه مزایای قابل توجه آن و معایب کمتر از آن را به خاطر بسپارید. به یاد داشته باشید که چگونه او نگاهی به مردی کرد که واقعاً دوستش داشتید. به یاد داشته باشید که چگونه او با خوشحالی شما را به خاطر دروغگویی محکوم کرد ، وقتی در جلسه همکلاسی ها با الهام از درآمد سالانه دیوانه وار و رولزرویس در ورودی نوشتید. به طور کلی ، شما خودتان می دانید که باید چه چیزی را به خاطر بسپارید. سپس شجاعت و صبر را جمع کنید. و کل لیست ادعاها ، توصیه ها و توصیه ها را بخوانید. اگر دوستی از اپیلاسیون غافل شد ، ناخن هایش را گاز می گیرد و به ندرت موهایش را می شویند ، شامپوی جدیدی بدهید و در جلسه لیزر موهای زائد ثبت نام کنید. زندگی شخصی خوب پیش نمی رود و کمرویی بر آن غلبه می کند - بیوگرافی زنان مشهور ، که همه چیز را فوراً نداشتند ، و همچنین چند کتاب تأیید کننده زندگی در جلد های روشن از مجموعه "کمدی رمانتیک". در نهایت ، به یک بار پر سر و صدا بروید و شبی را با بچه های بامزه در آنجا بگذرانید ، تا بعداً آنها را برای همیشه فراموش کنید. با ظرافت خاصی و تمایل صادقانه به کمک ، همه چیز درست می شود. همه چیز با دوستان امکان پذیر است. فقط مراقب باش.

دوستت دارم چه بیشتر …

بنابراین ، شما آماده اید اعتراف کنید که بر سر ملودرام گریه می کنید و برنامه های واقعی احمقانه تماشا می کنید. دور نهایی فرا می رسد - نشان دادن "اسکلت کمد" به دوست پسر شما. راهپیمایی باید جدی گرفته شود. او را دعوت کنید و به او بگویید که مدتهاست می خواهید قفسه های حمام را تعمیر کند. یا بخواهید طرح کوه جادویی توسط توماس مان را بازگو کنید. یا بپرسید کدام لباس بیشتر به شما می آید. به طور کلی ، وظیفه ای را به او بسپارید که به احتمال زیاد با آن کنار نخواهد آمد. در صورتی که چیزی برای "پوشش" وجود داشته باشد و شبیه یک احمق کامل نباشد. در ساعت X شمع ها را روشن کنید ، یک جرعه شراب بخورید و با توطئه بگویید: "باید چیزی را به تو اعتراف کنم." در اینجا و راز وحشتناک خود را فاش کنید. راز شما چیست ، من نمی دانم.

پس از اعتراف شما ، مرد ناراحت می شود یا برعکس خوشحال می شود. شاید او ترسیده (تشنه؟) از شنیدن کلمات عشق ، و شما با چند ملودرام ، کمد ، تلویزیون اینجا هستید … با این حال ، او عصبی می شود و آرام می شود. حتی اگر به هر حال به احساسات لطیف اعتراف کنید. تنها شرط این است که اعلام عشق باید صادقانه باشد. در غیر این صورت ، صادقانه هیچ چیز کار نمی کند!

یک افسانه دروغ است ، اما یک اشاره در آن وجود دارد …

چرا مردم دروغ می گویند ، آیا گفتن حقیقت خیلی سخت است؟ و حقیقت یک راه عالی برای آزادسازی احساسی و خودشناسی است. به طور منظم با صداقت تمرین کنید و به یاد داشته باشید که حتی یک کلمه افتخار به آدرس مناسب دهها پیامد غیرمنتظره دارد. برخی از آنها دلپذیر هستند.

سایر مقالات به همان اندازه جالب را در مجله زنان ما بخوانید! با ریتم "Cleo" زندگی کنید!

توصیه شده: