فهرست مطالب:
تصویری: چرا من تنها هستم؟
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
خودم را دوست دارم! دیروز امروز فردا. من به هر شکل دوست دارم - بیمار ، سالم ، زیبا ، زشت. من عاشق! من هر روز صبح از خواب بیدار می شوم و فکر می کنم: "خدایا ، من چقدر خونسردم! چقدر عالی است که این گونه به دنیا آمدم …" و من با لذت از خودم زندگی می کنم ، از خودم مراقبت می کنم ، از خودم مراقبت می کنم و خودم را پرورش می دهم ، عزیزم. زیرا من خودخواه هستم و به آن افتخار می کنم!
گاهی این سال پیش می آید: چرا من تنها هستم ؟ من به اطراف مردم نگاه می کنم … تعداد کمی از ما بسیار درست هستند و خود را هدف گرفته اند. بیشتر آنها بیشتر و بیشتر به دیگران خدمت می کنند. و چرا؟ زیرا آنها نمی دانند چگونه عشق بورزند. شما از هر روانشناسی می پرسید و او به شما پاسخ می دهد: محال است که دیگری را بیاموزید بدون اینکه خود را دوست داشته باشید. سوتکا از بخش ما وجود دارد … همه برای او متاسف هستند ، او دختر خوبی است و سرنوشت سختی دارد: او پول ندارد ، شوهرش بیرون می رود. و چرا ، آنها می گویند ، پس از همه ، برای او مردی از روح های مقدس است. بنابراین آنها می گویند - "مرد کوچک" ، گویی او نوعی انسان غیر انسانی است! و حالا ببینید اگر سوتا مثل یک خودخواه فکر می کرد چه اتفاقی می افتاد … شوهر - در انجیر ، من شغل دیگری پیدا می کردم (با شرایط لازم برای نشستن با چنین حقوق تحقیرآمیز!) یا آلنا … همچنین "مرد کوچک" ، فقط او مد خاص خود را دارد - "ازدواج غیرقابل تحمل است" نامیده می شود. او برای هر مرد موضعی دارد. اخیراً حادثه ای رخ داد. به آلنا دستور داده شد که امور یک شرکت را اداره کند ، قرارداد بزرگی انتظار می رفت. تا زمانی که طرف مقابل توسط یک زن نمایندگی می شد ، همه چیز خوب بود ، اما سپس او را به مرد تغییر دادند. پس چی؟ آلنا بلند شد و مدام به من می گفت چه عزیز است و چگونه به او لبخند شیرینی می زند. در نتیجه ، قرارداد تحت فشار قرار می گیرد (زیرا شرایطی که آلنا وعده داد نه تنها با منافع شرکت ما بلکه با عقل سلیم نیز در تناقض است) ، کارفرمایان ناراضی هستند و هیچکس با او ازدواج نکرد. شما باید خودتان را دوست داشته باشید! دوست داشتن و احترام گذاشتن ، و در این مورد - بدون مصالحه.
به فرهنگ لغت توضیحی نگاه کردم:
"خودخواه کسی است که منافع شخصی خود را بر منافع جامعه و اطرافیان خود برتر می داند." در اصل ، این مربوط به من است. بنابراین چیزی ، اما نیازهای دیگران - جامعه ، دولت - از همه بیشتر برایم جالب است. من بیش از حد شکننده و کوچک هستم که نتوانم به دیگران اهمیت بدهم ، به ویژه در رده های "بشریت" ، "ملت". من کوچک هستم ، می دانید؟ من تنها هستم و مراقبت از خودم بسیار م thanثرتر از جهانی است. از این گذشته ، اگر هر فرد قبل از هر چیز به خود فکر می کرد ، تعداد افراد شاد روی زمین مدتها پیش افزایش می یافت. و باور کنید ، همه ما از این امر سود خواهیم برد.
همچنین وقتی من را خودخواه خطاب می کنند باعث خنده ام می شود و فکر می کنند باید توهین آمیز به نظر برسد. خیلی سمی: "چه خودخواهی!" بله ، او یکی است ، من منافع شخصی خود را بر منافع جامعه و دیگران ترجیح می دهم. و خوشحال! دیگه چطور؟ در غیر این صورت ، شما دست نشانده ای در دست همان دیگران می شوید و با آهنگ آنها می رقصید و نیازهای آنها را برآورده می کنید. برای آنها (همان جامعه و دیگران) بی فایده است که شما درباره خود فکر کنید. اگر شما بخشی از یک توده کنترل شده هستید ، به خودی خود قابل پیش بینی هستید و در چارچوب اخلاق قرار می گیرید بسیار آسان تر است. از آنجا که فقط کمی - همیشه می توانید احساس گناه کنید ، شرمنده باشید و به یک کانال مشترک تغییر جهت دهید. به عنوان مثال ، به من بگویید: طلاق خوب است یا بد؟ پاسخ صحیح نه یکی است و نه دیگری. برای برخی بد است ، اما برای برخی دیگر آغاز یک زندگی جدید و رهایی از یک رابطه آسیب زا است. و از نظر جامعه ، این قطعاً بد است. یا به عنوان مثال ، ارتباط نداشتن با والدین شما بد است؟ البته. اینها والدین شما هستند ، آنها شما را به دنیا آورده اند و شما به آنها مدیون هستید (این یک دیدگاه کلی پذیرفته شده است).و اگر والدین شما (آگاهانه یا ناخودآگاه ، به میل و هوس روح شما) شما ، زندگی و خانواده شما را نابود می کنند؟ یا این اتفاق نمی افتد؟ شاید فکر می کنید مادر شدن یک شرایط خاص است که به طور خودکار همه زنان عادی را حساس ، مهربان و منصف می کند؟
من خودخواه هستم اما چرا من تنها هستم؟ من جمعیت را دوست ندارم ، نمی خواهم مثل بقیه باشم و همه چیز را مثل بقیه داشته باشم.
من می خواهم آنچه را که می خواهم (و نه دیگران ، جامعه) داشته باشم. من می خواهم با کسی که می خواهم بخوابم ، آنچه را که دوست دارم بخورم و در جایی کار کنم که نیازهایم برآورده شود ، نه نیازهای دیگران. هر کاری که انجام می دهم ، سعی می کنم خودم را بر اساس این اصل آزمایش کنم: "چگونه روده من به این واکنش نشان می دهد." بخواهم این کار را بکنم یا نکنم. و در نتیجه این ، من در مثبت یا منفی خواهم بود. البته ، هیچ کس عقل سلیم را لغو نکرد ، سازش با نفس ارزشمند شما وجود دارد ، اما نه بزرگ ، بلکه در مورد چیزهای کوچک.
به عنوان مثال ، عزیزم تنبل است که گزارشی بنویسد یا برای امتحان آماده شود ، خوب ، او نمی خواهد! انجام کارهای مزخرف یا گول زدن بسیار دلپذیرتر است. سپس شما باید خود را بسازید (مانند پا گذاشتن بر حلقوی خواسته های خود) ، اما در نهایت من خودم از این "ساخت" سود می برم. به طور کلی ، من خیلی برنده هستم. حداقل من نیازی به دوپینگ دیگران در قالب تشویق عمومی ندارم. من برای تطبیق با هنجارهای جامعه و دریافت آنچه من از آن رنج برده ام - "روح مقدس یک انسان" ، نیازی به تخریب طبیعت خود ندارم. فکر می کنی من دوستی ندارم؟ وجود دارد! و در میان آنها هیچ ناله کننده یا بازنده ای وجود ندارد. برعکس ، آنها افراد شاد و موفقی هستند. فکر می کنید من هیچ مرد محبوبی ندارم؟ باز هم توسط
اخیراً من مکالمه ای بین دو زن شنیدم ، هنگامی که یکی سعی کرد دیگری را متقاعد کند که تقاضای کمتری داشته باشد ، بنابراین ، آنها می گویند ، شما خیلی غیرقابل دسترسی هستید ، به همین دلیل شما نیز مرد ندارید. چیزی از مجموعه "ساده باشید و مردم به سمت شما کشیده شوند". به نظر من ، این یک دروغ دیگر است که به طور گسترده منتشر شده است. اگر شما "ساده تر" هستید ، مطمئناً مردم با شما تماس می گیرند ، اما چه نوع؟ کسانی که "ساده تر" هستند.
در حقیقت
این نظریه که افراد موفقی که با روحی باز زندگی می کنند ناراضی هستند ، یک افسانه مناسب دیگر است و نه بیشتر. مثل طلاق است ، یادت هست؟ شاید اینطور باشد ، یا شاید برعکس. شما ، هرچه هستید ، محیطی مشابه خودتان بسازید ، همین. آنها آینه شما هستند و هیچ دلیلی وجود ندارد که اگر مشکلی پیش آمد او را سرزنش کنید. و گاهی اوقات این سال مطرح می شود: چرا من تنها هستم؟
به طرز عجیبی ، هیچ قانون واضحی وجود ندارد که شما فقیر ، مهربان و خوشحال ، یا ثروتمند ، بد و ناراضی هستید. همه چیز بسیار پیچیده تر است. اما یک قانون دیگر تقریباً همیشه کار می کند: زندگی در یک طول موج با بازندگان ، شما یکی از آنها می شوید. اگر به آن فکر کنید ، جامعه انسانی خود بی طرف است ، شبیه یک بلندمرتبه چند آپارتمانی است ، که در هر آپارتمان زندگی بر اساس قوانین خاص خود جریان دارد. و شما همیشه حق انتخاب دارید - در کدام آپارتمان و با چه کسی زندگی کنید.
توصیه شده:
دوست نزدیک استفانوویچ ، الکساندر والوف ، تنها وارث کارگردان را طبقه بندی کرد
الکساندر استفانوویچ در 14 ژوئیه 2021 در اثر عوارض ناشی از کرونا درگذشت. این فیلمساز وارث مستقیم ندارد ، او همچنین وصیتی را ترک نکرده است
"نه تنها" - همانطور که نوشته شده است ، با هم یا جداگانه
ساختار "نه تنها" در کدام بخش گفتار است؟ چگونه یک اتحادیه پیچیده به درستی ، با هم یا جداگانه املا می شود. با کدام ذره باید "نه تنها" استفاده شود. گزینه های غلط املایی اتحادیه نمونه هایی از استفاده از ساختار در حرف و مترادف برای جایگزینی
اگر اینقدر خوب هستید ، چرا هنوز تنها هستید؟
در دوره تنهایی ، شما بسیار تجزیه و تحلیل می کنید ، اشتباهات خود را می بینید و همه چیز را در قفسه ها قرار می دهید. فقط شما می توانید خود را آنقدر عمیق و دور دفن کنید که بیرون آمدن تقریباً غیرممکن خواهد بود. متأسفانه یا خوشبختانه ، هیچ نسخه ای برای رهایی از تنهایی وجود ندارد
ایرینا شایک: "من عاشق طلا هستم - من روسی هستم!"
این مدل درباره فیلمبرداری ویدئویی برای L'Or é؛ al صحبت می کند
من همیشه ، همه جا و همه تنها هستم
اما به راحتی نمی توان عنوان غرورآمیز - "رهایی" ، به همان اندازه دشوار - "همسر" را به دوش کشید. هنگامی که نمایندگانی هستند که طبق ضرب المثل باید توبه کنند و کسانی که به هیچ وجه قصد ازدواج ندارند ، اختلافات غیرقابل تغییر است. هریک به سادگی موظف است کسانی را که هنوز به این یا آن اردوگاه ملحق نشده اند در مورد خوشبختی انتخاب خود متقاعد کند. زنان مجرد با داستان هایی درباره اینکه چگونه می توانند به معنای واقعی کلمه هر کاری را که افراد متاهل در بردگی انجام می دهند ، انجام دهند یا