شادی زندگی

2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-12 17:41

قهرمان مصاحبه ما بازیگر فیلم آناستازیا تسوتایوا است. او از نوادگان دور Tsvetaevs معروف است و به نام آناستازیا ورتینسکایا نامگذاری شده است. در این شرایط ، او به سادگی محکوم به استعداد و همه کاره است. اما اکنون او برای نقشی کاملاً متفاوت آماده می شود. خانه اش پر از فرشته است. کشیده و حجیم ؛ پوست توس ، پارچه ، پرسلن ، در انواع رنگ ها و اندازه ها ، فرشته ها روی قفسه ها ، روی رادیاتور ، حتی در رختخواب زندگی می کنند. آنها به دور معشوقه خود می چرخند و به نظر او ، حضور آنها در خانه نفس کشیدن را راحت تر می کند. اما مهمترین فرشته در داخل ساکن آپارتمان زندگی می کند. تنها چند روز به تولد او باقی مانده است.

نستیا ، پس از فارغ التحصیلی از RATI ، حتی سه سال هم نگذشته است ، و شما قبلاً یک فیلمنامه جدی دارید. دوران شغلی در حال پیشرفت است و ناگهان تصمیم به زایمان گرفتید. آیا نمی ترسید که پوشک و زیر پیراهن در کار شما تداخل ایجاد کند؟ یا پرستار بچه ها مصاحبه کرده اند و آیا آماده شروع هستید؟

- خوب ، چنین حرفه ای نفس گیر برای من نیست! وقتی ما بزرگ شدیم ، مادران ما واقعاً پس از بچه دار شدن بازنشسته شدند. در حال حاضر ، بسیاری از مشکلات مادران ما مربوط به گذشته است. ثمرات پیشرفت زندگی را برای مادران بسیار آسان کرد. ماشین لباسشویی ، حامل و کنگوریاتنیک ، کالسکه تاشو ، پوشک وجود داشت. بسیاری از مادران در حال رانندگی هستند و می توانند به راحتی حرکت کنند. ما می توانیم هم حرفه ای و هم بچه دار شویم.

نستیا ، شما می گویید که حداقل یک بچه دارید

- نه ، من تا الان فقط یکی دارم و بعد آن را ندیده ام. (به آرامی لبخند می زند و شکم خود را نوازش می کند - یادداشت نویسنده). اما دوست دختران من در حال زایمان بودند. من آنها را تماشا می کنم. یکی از دوستان من در سال چهارم م theسسه زایمان کرد و این مانع از آن نشد که بازی فارغ التحصیلی خود را بازی کند ، با رتبه عالی از RATI فارغ التحصیل شد و اکنون در تئاتر آرمن جیگارخانیان کار می کند.

از کجا فهمیدی که باردار هستی؟

- خوب ، من از کجا می دانستم! مانند بقیه - به دلیل عدم وجود برخی فرآیندها. من واقعاً بچه می خواستم و قصد داشتم آنها را داشته باشم ، اما این یک خواسته انتزاعی بود. همه چیز برای من خیلی خوب پیش رفت ، نقش هایی وجود داشت. در برخی موارد ، من فکر می کردم که باردار شدن عالی است ، اما منظور من در حال حاضر نبود ، بنابراین ، در عرض یک سال. چنین چیزی وجود نداشت که من بگویم: "همین ، عزیز ، امروز ما بچه دار می شویم!" - (می خندد). من فکر می کردم که این ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد ، اما نه برای من. به دلایلی فکر می کردم باردار شدن مشکل است و من نمی توانم این کار را انجام دهم. من معتقدم که اگر بچه می خواهید ، باردار نمی شوید. اگر به طور تصادفی با یک پسر در حمام در مهمانی می خوابید ، در سن 15 سالگی. در اولین لحظه ، من آن را باور نکردم.

چی فکر کردی؟

- احتمالاً نارسایی در بدن. به هر حال ، همه ما از سلامت کامل برخوردار نیستیم. دوست متخصص زنان مرا مجبور به خرید آزمایش کرد. من برای مدت طولانی مقاومت کردم و وقتی نتیجه مثبت شد ، من آن را باور نکردم. یکی دیگه خریدم من فکر می کردم که محیط زیست بد بر آزمون و بدن من تأثیر می گذارد (می خندد). فقط یک نقطه کوچک روی مانیتور سونوگرافی من را متقاعد کرد. وحشتناک خوشحال بودم. شروع کردم به فکر کردن که ظاهر کودک چگونه بر روند زندگی من تأثیر می گذارد. از این گذشته ، فقط یک چیز است که فقط به چشم انداز فکر کنید ، و یک چیز دیگر آن را احساس کنید و بدانید: "او از قبل وجود دارد!"

چگونه خبر را به پدر آینده خود رساندید؟

- کی دیگه به کی گفته! پدر آینده سریعتر از من حدس زد که باردار هستم و مرا در این مورد متقاعد کرد. من گفتم: "شوخی می کنی ، ههههههه!".

و مادربزرگ ها؟ انتقال آنها به "دسته وزنی" دیگر برای آنها همیشه دشوار است

- من مادربزرگم را خانواده خودم می دانم ، بنابراین او این نقش را به خوبی می شناسد.مادربزرگ من فوق مدرن است: او هنوز شیک و زیبا لباس می پوشد ، از خود مراقبت می کند و به هیچکس فکر نمی کند که او مادربزرگ من است و نه مادرم. من فقط می ترسیدم که او شروع به تحسین و تپش کند ، اما او مرا از چرت زدن نجات داد. وضعیت مادربزرگ او را آزار نمی دهد.

آیا از قبل می دانید که یک پسر یا یک دختر در شما زندگی می کند؟

- ابتدا واقعاً می خواستم بدانم. من برای سونوگرافی آمدم و نوزاد پنهان کرد که کیست. و سپس فکر کردم ، اگر شخصی خاموش شود ، به این معنی است که نمی خواهد من بدانم او کیست. او ممکن است بخواهد مادر را غافلگیر کند! از آن زمان ، من خواسته ام که به من نگوید چه کسی آنجاست. "به حقوق بشر احترام بگذارید!" - من برای پزشکان تکرار می کنم. من یک پیشگویی درونی دارم ، اما سعی می کنم آن را در خودم پرورش ندهم. اگر حدس نزنم و ناراحت نشوم چطور؟! بچه ناخوشایند خواهد بود. منتظر کسی هستم هم برای پسر و هم برای دختر ، من چندین نام را همزمان آماده کرده ام.

آیا به علائم "باردار" اعتقاد دارید؟

- این واقعیت که قبل از زایمان نمی توانید چیزی بخرید؟ نه! رعایت علائم بسیار ناراحت کننده است. چه کسی دقیقاً چیزهایی را که من دوست دارم می خرد؟ اگر دوست نداشته باشم رنج می برم. من قبلاً صندوقچه ، گهواره ، کالسکه را خریدم و در اتاق گذاشتم. تنها چیزی که برای خرید باقی می ماند پوشک است.

نحوه انتخاب: صورتی یا آبی؟

- و علاوه بر صورتی و آبی ، رنگهای دیگری نیز وجود دارد (می خندد). من نارنجی خریدم و سپس ، اگر من حتی به طور قطعی می دانستم که یک دختر خواهم داشت ، بلوزهایش را با دستبند نمی خریدم.

آیا قبلاً با نوزاد خود ارتباط برقرار کرده اید؟

- پس از اولین سونوگرافی ، متوجه شدم که درون من مردی با شخصیت خاص خود است و باید به او احترام گذاشت. قبلاً آنجا او مرا خوب می شنود. من با او صحبت می کنم ، ما در مورد چیزی بحث می کنیم. اگر سگی در خیابان ما را می ترساند ، او را آرام می کنم. ما قبلاً به هنرستان ، گالری Tretyakov رفتیم. من آنقدر عادت کرده ام که یک مرد کوچک زنده در جیبم داشته باشم ، به طوری که اکنون ، زمانی که چند روز به تولد باقی مانده است ، گاهی فکر می کنم و وقتی به دنیا می آید با چه کسی باید صحبت کنم!؟

دخترانی که در موقعیت تکان دهنده و جالبی قرار دارند تمایل دارند کاری غیر متعارف انجام دهند. به چه چیزی کشیده شده اید؟

- به طرز عجیبی ، من در دوران بارداری جهش نکردم و اتفاقات عجیبی برای من رخ نداد. من همچنان منتظر بودم ، منتظر چیزی غیر معمول بودم. بنابراین ، ظاهراً نمی توانم صبر کنم. برعکس ، من مک دونالد محبوبم را رها کردم. اگر قبلاً همبرگر خوشمزه ترین غذا بود ، حالا من آن را نمی خواهم.

احساسات احساسات هستند ، اما مهمترین چیز زایمان است. آیا از قبل می دانید نوزاد در کجا متولد می شود؟

- من در همه زایشگاه های فوق العاده محبوب بودم و ناامید شدم. من یک بیمارستان زایمان ساده پیدا کردم که تمام نیازهای من را برآورده می کند. ما قبلاً قرارداد امضا کرده ایم. حتی به یک روانشناس شرط می شود.

در حال حاضر یک رشد واقعی نوزاد در بین ستاره های ما وجود دارد. برخی در حال حاضر آماده هستند تا از خانواده روی صحنه بروند ، برخی دیگر برنامه ریزی نمی کنند. و شما؟

- من نمی خواهم بلافاصله به محل استقبال شتافته و کار را شروع کنم. من می خواهم مدت بیشتری با کودک بنشینم و از ارتباط با او لذت ببرم. شش ماه اول حتما. در صورت امکان ، با کارگردانان ارتباط برقرار می کنم و به ممیزی می روم ، اما بلافاصله وارد کار نمی شوم. اگر پروژه ارزشمندی وجود داشته باشد ، من متوجه خواهم شد که چگونه بدون رها کردن کودک و بدون توقف تغذیه او ، شروع به کار کنم. و اگر کارگردانان فراموش کنند ، ما خودمان را به یاد خود می اندازیم.

بارداری زمان خاصی است و برخی از استعدادهای خاص را در زنان بیدار می کند. آیا چنین چیزی را در خود کشف نکرده اید؟

- من همیشه نسبت به لباس های زیبا و راحت جزئی بازی می کردم. حتی به فشن شو دعوت شدم. یک سال پیش در RFW در نمایش مد سلطان فرانتسوزووا و دیگر طراحان جوان روسی شرکت کردم. بیشتر دوران بارداری ، من کارهای معمول خود را انجام دادم. وقتی شروع به بهبود کردم ، شلوار جین با یک نوار الاستیک خریدم و ژاکت های کشیده روی آن پوشیدم. در تابستان ، زنان و دختران معمولی بلوزهایی می پوشیدند که از سینه بلند می شدند. به طور کلی هیچ مشکلی وجود نداشت. تمام مدت به مغازه های مادران و نوزادان باردار می رفتم و از لباس هایی که زنان باردار باید می پوشیدند وحشت می کردم. به نظر من در چنین لباسهایی فقط می توانید سیب زمینی سوار شوید. و وقتی شکم من بزرگ شد ، ایده ایجاد مجموعه ای از لباس برای زنان باردار متولد شد.مخصوصاً برای گردشهای عصرگاهی. من در دوران بارداری به انواع مهمانی ها می رفتم و می خواستم زیبا و شیک به نظر برسم.

و چیکار کردی؟

- من طرح هایی از لباس کشیدم و استادانی پیدا کردم. اگر همه چیز خوب پیش برود ، ما یک فروشگاه زایمان باز می کنیم. نه تنها لباس ، بلکه انواع وسایل برای مادران و نوزادان وجود خواهد داشت.

آیا بازیگر زن نستیا تسوتایوا را از دست می دهیم؟

- می خواهم طراحی لباس را ادامه دهم. اما بگذار جایگزینی برای حرفه بازیگری من باشد.

به هر حال ، در مورد بازیگری. آخرین کاری که قبل از بارداری انجام دادید چه بود؟

- آخرین کار در دوران بارداری بود. در ماه هفتم ، من در ویدئوی "Roots" برای آهنگ "به زودی به مدرسه" بازی کردم. بنابراین من پشت میزم نشستم و خواب تخت و زیر پیراهن می دیدم.

شما در تصویر یک دختر مدرسه ای هستید ، بسیار نازک ، کوچک

- و بعد من اصلاً نمی توانستم چیزی ببینم. بسیاری پرسیدند: "شما به نوعی تغییر کرده اید. یا وزن خود را کاهش داده اید ، یا وزن خود را افزایش داده اید …".

نستیا ، آیا بین فیلمبرداری فیلم و فیلم تفاوتی وجود دارد؟

- فقط در مدت زمان فیلمبرداری خود. می توانید یک کلیپ کوتاه تهیه کنید که همه به خاطر داشته باشند ، یا می توانید فیلمی را ضبط کنید که هیچکس متوجه آن نشود. همه چیز بستگی به استعداد کارگردان و بازیگران دارد.

آیا کتابخانه فیلم کامل آثار خود را در خانه دارید؟

- نه ، من همیشه سعی می کنم آن را جمع آوری کنم ، اما دوستان و روزنامه نگارانم می خواهند آن را ببینند ، و سپس آن را بر نمی گردانند. گاهی اوقات من می خواهم یک کاست در یک فروشگاه بخرم ، اما در آخرین لحظه ناراحت کننده می شود - آنها ناگهان فکر می کنند که من از توهمات عظمت رنج می برم.

آیا آنها اغلب متوجه می شوند؟

- آنها آن را تشخیص می دهند ، اما بیشتر از کلیپ Beasts "همه چیز که به شما مربوط می شود". مخصوصاً کودکان و نوجوانان. از عکس گرفتن و دادن امضا به کودکان خوشحالم. این خیلی تکان دهنده است! از نظر آنها ، من به هیچ وجه با مادر آینده در ارتباط نیستم. اما بزرگسالان متعجب هستند که من می توانم یک دختر کر واقعی باشم. متخصص زنان من ، وقتی کلیپ جدید "ریشه ها" را دیدم ، شگفت زده شدم. او به من خیلی جدی و باردار عادت کرده بود ، آزمایش می داد ، همیشه چیزی می پرسید و نگران چیزی بود. و بعد هاپ! - دختری با دم اسبی.

آیا آناستازیا تسوتایوا جدی ایده آل یک مرد دارد؟

- و ایده آل - این چنین است: شما برای خود یک تصویر انتزاعی ترسیم می کنید ، با آنچه چشم ها ، گوش ها ، عادات او را ملاقات می کنید ، آشنا می شوید و او کاملاً متفاوت است ، اما فقط با او احساس خوشبختی می کنید.

راز خوشبختی زنان در زندگی چیست؟

- این حالتی است که ناگهان اتفاق می افتد ، همینطور است شادی زندگی … شما ناگهان احساس می کنید که با خود و جهان هماهنگی کامل دارید. شاید راز این باشد که فرد باید برای خوشبختی و هماهنگی تلاش کند و بتواند آنها را حفظ کند. اما اصلی شادی در زندگی من در شرف وقوع هستم