فهرست مطالب:

چگونه یک نابغه را پرورش دهیم
چگونه یک نابغه را پرورش دهیم

تصویری: چگونه یک نابغه را پرورش دهیم

تصویری: چگونه یک نابغه را پرورش دهیم
تصویری: اگر یکی از این ۷ نشانه را در وجود تان مشاهده کردید پس شما یک نابغه هستید. 2024, ممکن است
Anonim
چگونه یک نابغه را پرورش دهیم
چگونه یک نابغه را پرورش دهیم

لطفاً نابغه تربیت نکنید. هیچ چیز خوبی از شما بر نمی آید تلاش برای کشاندن یک کودک معمولی ، باهوش ، توانا ، اما برجسته به Calvary of نبوغ ، راهی فاجعه بار است. این بسیار دقیق در داستان Georgy Semyonov "ستاره مدرسه انگلیسی" توضیح داده شده است. یک خانواده خوب ، یک مادر دختر با استعداد را متقاعد می کند که باید یک نابغه باشد. دختر از راه خود خارج می شود ، ستاره مدرسه انگلیسی می شود و سپس سال به سال نمی تواند وارد موسسه زبان های خارجی شود. همگی تصادف کردند. پدر ، یک مرد خوش تیپ و یک رئیس ، ناگهان درگذشت ، مادرم به عنوان خدمتکار در یک پناهگاه دیوانه کار کرد ، جایی که ستاره او در مدرسه انگلیسی عملاً آنجا را ترک نکرد …

اوگنیا میخایلووا - نویسنده رمان های پلیسی روانشناسی. او به تازگی رمان جدیدی به نام رزهای تازه در جهنم منتشر کرد. او یک "حرفه" دیگر دارد. او مادر یک فیزیکدان معروف در جامعه بین المللی است. او اکنون استاد دانشگاه کالیفرنیا است. توانایی های غیر معمول خیلی زود کشف شد. در سه سالگی ، پسر انگلیسی صحبت می کرد ، در مدرسه برنده تمام المپیاد های ریاضی و فیزیک بود ، سپس به یکی از با استعدادترین دانش آموزان این موسسه تبدیل شد. در دوران تحصیل ، پیشنهاداتی از دانشگاه های مختلف جهان دریافت کرد. در آمریکا ، او یکی از جوانترین پزشکان علوم شد. در عین حال ، او فردی بسیار متواضع است ، وقتی مادرش در مورد او صحبت می کند ، دوست ندارد. به همین دلیل است که او نمی گوید.

احتمالاً نکته اینجاست که هیچ کس نمی تواند به طور عینی توانایی های فرزند خود را ارزیابی کند. کمک به توسعه آنها ضروری است ، اما بهتر است کمی خود را دست کم بگیرید ، برای عشق و ذهنی خود هزینه ای قائل شوید و آنچه را که یک کودک - کوچک و بزرگسال - می تواند انجام دهد بپذیرید. اگر توانایی های غیر معمول و برجسته فرزند شما تقریباً هیچ کس را در شک و تردید قرار نمی دهد … به نظر من در اینجا کلمه "تربیت" هیچ ارتباطی با آن ندارد. مسیر یک نابغه از بالا تعیین شده است. والدین وقتی متوجه شوند که چقدر جهان برای نابغه ها ایجاد نشده است ، مشکلات کافی خواهند داشت. آنها در زندگی روزمره ، در محاسبات شغلی ، ملاحظات مربوط به مزایا و غیره از یک فرد معمولی و متوسط عاجزتر هستند.

والدین نابغه در زمان ما فقط می توانند توصیه کنند که خیلی غمگین نباشید و از نظر فلسفی نظم معمول را رعایت کنید: فرزندان شما هرگز راضی ترین ، خود راضی ، قادر به پول درآوردن و معنای زندگی در این مورد نخواهند شد. شما باید بتوانید به آن افتخار کنید.

استعداد و خوشبختی یک چیز نیستند

در میان افراد با استعداد و درخشان که سرنوشت من را با هم همراه کرد ، هیچ خوشبختی به ساده ترین معنا - پایدار و شبانه روزی - وجود نداشت. و نمی تواند باشد. هر هدیه ای افزایش الهام ، جستجوی مداوم ، غلبه بر آن است: درک نادرست از دیگران ، مرزهای ممکن. این درد و رنج یک عقل بالا و یک روح بی دفاع است ، یک ترس دائمی که یک هدیه غیرمعمول می تواند بر جای بگذارد … من یک کتاب دارم "مرگ ، عشق و مردان النا مایوروا". این مطالعه یک فاجعه وحشتناک است - مرگ دو نفر از افراد بسیار با استعداد: لنا و همسرش. نزدیکان آنها را دوست داشتند ، اما هیچ کس نتوانست آنها را در پرواز تند و تیز خود بازداشت کند. بیش از حد علیه آنها بود. انسانهای بزرگ همیشه فاقد عشق و شناخت هستند. هیچ مادری نمی داند که شخص در چه مقیاسی ناله می کند و یاد می گیرد که سینه های خود را بمکد. بنابراین ، من تربیت را حمایت تحسین برانگیز ، تأیید جزئیات ، تعارف ، نشان دادن احترام به حقوق کودک و در آینده - جدل های دموکراتیک در موضوعات بحث برانگیز می دانم. علاوه بر این ، ما عمدتا در مورد ارزیابی ویژگی های اخلاقی ، احساسات ظریف و زنده صحبت می کنیم. هر هدیه ذاتی ناگزیر به یک موضوع زندگی تبدیل خواهد شد. مشاغل سخت.بنابراین ، تغذیه یک فرد در حال رشد با عشق ، مانند ویتامین ها ، بسیار مهم است تا قدرت کافی وجود داشته باشد.

من هرگونه تنبیه ، تحقیر روحی و جسمی کودکان را جنایت بزرگسالان می دانم. آنها روح ، توانایی ، مهربانی را می کشند. و قصاص بدتر از حکم دادگاه برای قتل است.

چگونه یک نابغه را پرورش دهیم
چگونه یک نابغه را پرورش دهیم

عصر نبوغ

روزی روزگاری برنامه تلویزیونی "بزرگسالان درباره کودکان" را در تلویزیون میزبانی می کردم. شاعر معروف کودکان والنتین برستوف متخصص من بود. او برای هر پخش چند رباعی نوشت. و او یک بار چنین چیزی گفت: "یک کودک در 12 سالگی از خود باهوش تر است ، چه بزرگسال خواهد بود." اخیراً ، پروفسوری در یکی از دانشگاهها همین فکر را در شکلی عجیب تر بیان کرد: "چه بچه های باهوشی آنجا هستند. من فقط تعجب می کنم که این دانش آموزان احمق از کجا آمده اند. " خوب ، ما البته اعتراف می کنیم که دانش آموزان مورد بحث هرگز آنقدر فرزندان باهوشی نبوده اند که استاد را تحت تأثیر قرار دهند. اما ده یا دوازده سالگی واقعا زمان خاصی است. خودانگیختگی کودکان با مشاهدات بسیار ظریف و دقیق ترکیب شده است ، افکار روشن ، مجازی ، شیوه بیان سبک و غیر منتظره است. من یک دوست پاشا دارم ، او 12 ساله است ، صبح زود با چوپان نابینا در ورودی ما ایستاده است. او سگ من جونیا را در آغوش می گیرد و می گوید: "چقدر دلم برات تنگ شده بود. تو آنقدر سگ زیبا و شادی داری که اگر من یک سگ بودم با تو ازدواج می کردم. " او به همه چیز توجه می کند ، اکتشافات شگفت انگیزی انجام می دهد ، خیال پردازی های بی پایان می کند ، احتمالاً می توان توانایی های خود را به کمال رساند … اما او فرزندی از یک خانواده سخت ناامید کننده است ، زیرا برای والدینش یک برده بدون حق رای است. از کودکی کجا خواهد رفت - من از فکر کردن در مورد آن می ترسم … او تخیل غنی دارد. در این میان ، او دقیقاً نابغه احساسات و ادراک است.

نوه ام

آنتون ما هنوز به دوران نبوغ نرسیده است. او فقط یک بچه است. اما به نظر می رسد بعید است که او مانند پسر من دانشمند جدی شود. یک گزینه شخصیت کاملا متفاوت. هیچ دستاورد خاصی در آموزش وجود ندارد ، به جز شاید - یک کاربر تقریباً مجرب اینترنت. اگر چه - چه کسی می داند. آنها خیلی تغییر می کنند. طاقچه امروز آن یک دموکراسی فعال و آگاهانه به شکل واضح و افراطی است. او همیشه آماده است تا در دفاع از مظلومان سخنرانی کند ، گاهی اوقات بر سر او ایستاده است. آنها او را در سن پنج سالگی به مدرسه در کالیفرنیا می فرستند و او بلافاصله شروع به جمع آوری مخاطبان دانش آموزان دبیرستانی کرد. با خنده می افتند. در خانه ، او مدام دلیلی برای روزنامه نگاری می یابد. شنبه. تنها روز پسرم تا حدی آزاد است. بزرگترین دختر نستیا اتاق خود را تمیز می کند. آنتون سر به پا در خانه و حیاط می تازد و همه بازی ها را همزمان انجام می دهد. سپس ناگهان ، با یک نگاه جدی ، در آستانه اتاق پدر ظاهر می شود ، که شب کار می کرد و هنوز بلند نشده است.

- میتونم یه سوال جدی ازت بپرسم؟

- البته.

- چرا در این خانه سخت ترین کار را با نستیا انجام می دهیم ، در حالی که برخی در خواب هستند.

این یک سوال بلاغی بود ، پس از آن می توانید دوباره از نرده پله ها پایین بروید ، گربه را بگیرید و بگویید: "به نظر من این گربه در زندگی عشق نمی دانست."

او می تواند یک بازیگر ، نماینده مجلس ، رئیس جمهور ، فقط یک فرد بامزه و شوخ طبع شود - همه اینها هنوز اصل نیست. دور. نکته اصلی این است که اکنون ، البته ، او یک نابغه است. برای کسانی که او را دوست دارند. اوه ، تا عصر نبوغ چه بر سرش می آید …

چگونه یک نابغه را پرورش دهیم
چگونه یک نابغه را پرورش دهیم

بچه ها درخشان هستند

من از بزرگسالان دعوت می کنم تا مسئولیت این کار را بر عهده بگیرند. و به این دلیل که گاهی افراد بی رحمانه ، حریص و محدود از فرزندان فوق العاده ای رشد می کنند. آنها می توانند حرفه ای بسازند ، در تجارت موفق شوند و در سیاست ظاهر شوند ، در حالی که در اصل موجودات رقت انگیزی هستند. به نظر من سن نبوغ آنها توسط بزرگسالان اشتباه ، ارزشهای اشتباه ، پیشینه اشتباه خراب شد. ما نمی توانیم اینشتین ، نیوتن ، ساخاروف ، رانوسکایا را آموزش دهیم - این کار قدرتهای برتر است. اما ما می توانیم مهربانی ، حساسیت ، رحمت فرزندان خود را یک نابغه بدانیم و این را بیش از همه ارزش ها بدانیم. چون این طور است. این ویژگی ها نیاز به توسعه ، حمایت و حفاظت دارند. از دست دادن انسانیت ، از دست دادن آینده است.

توصیه شده: