فهرست مطالب:

آنی لوراک: "شوهر من در خانواده بین المللی ما آشپزی می کند!"
آنی لوراک: "شوهر من در خانواده بین المللی ما آشپزی می کند!"

تصویری: آنی لوراک: "شوهر من در خانواده بین المللی ما آشپزی می کند!"

تصویری: آنی لوراک:
تصویری: چیدن و تزیین اشپز خانه ی مدرن مسترتابه🤩🤩😍 2024, ممکن است
Anonim
Image
Image

کارولینا کوک نام واقعی موفق ترین خواننده اوکراینی آنی لوراک امروز است. در خانه ، او مدتهاست که یک پریما ، ستاره اولین رده بوده است ، در روسیه هنوز او را نگاه می کنند و به او گوش می دهند ، اما ارتش طرفداران خواننده زیبا ، با استعداد و بسیار جذاب در حال افزایش است. پس از مقام دوم پیروزمندانه در آخرین مسابقه آهنگ یوروویژن ، تمام اروپا در مورد لوراک صحبت کردند. کارولینا می گوید: "فقط بالاتر". پیش رو یک تور است ، اولین ویدئوی مشترک با تیمور رودریگز و اجرای مشترک با خواننده آناستازیا در کنسرت او در کیف. و همچنین یک زندگی طولانی و شاد در کنار مرد محبوبش ، که اخیراً با او ازدواج کرده است.

نظرسنجی رعد اسا "Cleo":

- آیا با اینترنت دوست هستید؟

"هیچ وقت برای او وجود ندارد."

- آیا در کودکی نام مستعار داشتید؟

- بله ، خرگوش به دلیل برآمدگی در دندان ها.

- تجمل غیرقابل قبول برای شما چیست؟

- تمام روز خوابیدن.

- تعطیلات قبلیتو کجا گذروندی؟

- در ترکیه.

- چه چیزی شما را روشن می کند؟

- تشویق و تمجید.

- آیا شما یک جغد هستید یا یک خرگوش؟

- جغد.

خواننده آنی لوراک … Mmm ، چگونه می توان با شما تماس گرفت؟ آنی یا کارولینا؟

برای اینکه خوانندگان ما دچار سردرگمی نشوند ، من را آنی صدا کنید. خویشاوندان من را متفاوت می نامند ، آنیا ، کارولینا ، مادربزرگم مرا کارولتسیا نامید. و شوهر او را "محبوب" می نامد.

به هر حال ، محبوب شما کمتر از یک ماه پیش شوهر قانونی شما شد و اکنون شما در مسکو تنها هستید … اما ماه عسل چطور؟

همه هنرمندان زندگی غیرمعمول دارند ، بنابراین من و مورات از این نظر یک خانواده غیر متعارف داریم. مردم عادی بعد از عروسی به سفر می روند و من به کنسرت می روم.

ابتدا ، این افتتاح ورزشگاه در دونتسک بود ، جایی که مسابقات قهرمانی فوتبال اروپا "یورو 2012" در آن برگزار می شود ، اما اکنون من به مسکو آمدم تا یک کلیپ ویدیویی مشترک با تیمور رودریگز برای آهنگ "سرگرمی" فیلمبرداری کنم. این برای مدت طولانی برنامه ریزی شده بود ، برنامه ریزی مجدد غیرممکن بود ، زیرا در پاییز من تور شهرهای اوکراین را شروع می کنم. بنابراین ، مورات فهمید ، وارد وضعیت شد. او به طور کلی در همه چیز از من حمایت می کند ، ما قبلاً هر روز "ماه عسل" داریم. و ما قصد داریم در زمستان با هم استراحت کنیم.

مورات چگونه به شما پیشنهاد ازدواج داد؟ شاید خیلی زیبا و عاشقانه بود؟

Image
Image

بله ، در پاریس بود ، در لیدو ، جایی که برای جشن تولد من رفتیم. دست در دست شهر قدم زدیم و به موزه ها رفتیم. و عصر در کاباره معروف لیدو در شانزه لیزه ، جایی که مورات بهترین میز را جلوی صحنه رزرو کرده بود ، از من خواستگاری کرد. قبل از شروع خود نمایش ، او یک حلقه الماس هدیه داد و از او پرسید که آیا من قبول می کنم همسر او باشم. سپس ارکستر سمفونیک شروع به نواختن کرد و مورات مرا به رقص آهسته دعوت کرد. اتفاقی افتاد که ما تنها زوجی بودیم که رقصیدیم. همه اطرافیان تصور می کردند که ما هنرمندان کاباره ای هستیم که کنسرت را شروع می کنیم و آنها شروع به کف زدن ما کردند. (لبخند می زند).

عروسی کجا جشن گرفته شد؟ شما دوبار آن را جشن گرفتید ، درست است؟

بله ، ما در کیف امضا کردیم ، همه چیز نسبتاً متوسط بود. فقط نزدیکترین افراد در آنجا حضور داشتند ، سپس یک شام جشن در یک حلقه بسیار باریک برگزار شد.

و در حال حاضر چنین عروسی واقعی ، یک رویداد کامل ، در ترکیه در سواحل دریای مدیترانه برگزار شد. حدود 200 مهمان دعوت شده بودند ، البته اکثر آنها موسیقی دانان و همکاران من هستند. دعوت از همه غیرممکن بود! من بسیار خوشحالم ، علاوه بر این ، رویای من برای ازدواج در کنار دریا محقق شد.

- طلسم داری؟

- نه

- چگونه استرس را از بین می برید؟

- حمام.

- چه آهنگی در موبایل شما وجود دارد؟

- سبک استاندارد ، دیسکو-رپ.

- سن روانی شما چقدر است؟

- 18 تا 20 سال

- قصور مورد علاقه شما چیست؟

- راه توسط راه رفتن تسلط پیدا می کند.

خواننده آنی لوراک ، شوهرت اهل کجاست؟

از شهر تفریحی بلک ترکیه. مورات پدرش را در 20 سالگی از دست داد ، خانواده ای ناقص دارد ، اما سه خواهر دارد. او جوانترین خانواده است ، مورد علاقه. مورات از یک خانواده ساده است ، نه برخی از افراد بسیار ثروتمند ، ما بلافاصله با اقوام خود یک زبان مشترک پیدا کردیم. من از این امر بسیار تحت تأثیر قرار می گیرم ، زیرا همیشه به دنبال ثروت روح بودم ، در موراتا همه ویژگی هایی را که در یک مرد به دنبال آن بودم ، پیدا کردم.

آیا بعد از ازدواج قانونی شما چیزی تغییر کرده است؟ آیا تغییری احساس می کنید؟

عشق بیشتر ، لطافت … عمق ظاهر شد. این احساس وجود داشت که شما متعلق به او هستید و او با تمام وجود به شما تعلق دارد.

Image
Image

آنی ، شما نام خانوادگی پیچیده شوهر خود را نگرفتید. و بچه ها کی متولد می شوند ، نام خانوادگی آنها را برای چه کسانی قرار می دهید؟

به دلیل کمبود وقت ، نام مورات را بر زبان نیاوردم. من نیاز به تور دارم ، اما در اینجا مجبور شدم پاسپورتم را تحویل دهم ، همه مدارک برای تمدید. و ما تصمیم گرفتیم که کار خود را متوقف نکنیم. و بچه ها کی می آیند ، نمی دانم ، می بینیم. اگرچه فکر می کنم نام مورات ، پدرم است. این برای ما مشکلی ندارد.

صحبت از کودکان … از قبل برنامه ریزی کرده اید؟ فکر می کنی چه جور مامانی باشی؟

البته ما به بچه ها فکر می کنیم. خدا به من عطا کند که یک مادر عاقل ، دوست ، مشاور باشم. من دوست دارم با فرزندانم رابطه ای قابل اعتماد داشته باشم ، به طوری که اولین افرادی که کودک به آنها روی می آورد والدین باشند.

خواننده آنی لوراک ، شوهر شما مردی شرقی است. میگن خیلی حسودن …

خدا را شکر که مورات مرد عاقلی است. او نه تنها حسود نیست ، بلکه همیشه سعی می کند بر وضعیت احساسی من نظارت داشته باشد. ما 24 ساعت شبانه روز با او در ارتباط هستیم ، اگر من در قاب هستم ، او پیامک می فرستد ، اگر نه ، ما با تلفن ارتباط برقرار می کنیم. ما همیشه می دانیم که در زندگی یکدیگر چه می گذرد ، ما به این ارتباط نیاز داریم. بنابراین ، علیرغم این واقعیت که ما در فاصله هستیم ، می توانیم با یکدیگر باشیم.

شماالان کجا زندگی می کنید؟ در اوکراین ، در روسیه ، در ترکیه - خانه شما کجاست؟

ما در اوکراین زندگی می کنیم. ما یک رستوران کوچک در کیف داریم و مورات یک آژانس مسافرتی Holiday نیز دارد.

آیا مهماندار خوبی هستید؟ آیا می توانید آشپزی کنید؟

شما می دانید که با برنامه من نمی توانم آشپزی کنم. برای یک شام معمولی جشن ، حداقل باید برای انتخاب محصولات مورد نظر خود به بازار بروید.

البته ، وقتی وقت دارم ، می توانم بسیار خوشمزه بپزم ، گوشت بپزم ، سالاد ، بورش اوکراینی. اما بیشتر و بیشتر اوقات معلوم می شود که من چنین پرنده ای سرگردان هستم و مورات آنجا است ، ملاقات می کند ، و او در حال حاضر چیزی خوشمزه برای من آماده می کند.

Image
Image

معمولاً عصر خانواده شما چگونه می گذرد؟ در اینجا شما یک عصر رایگان دارید ، با هم هستید - چه می کنید؟

عملا هیچ زمانی وجود ندارد ، و اگر ناگهان ظاهر شد ، ما فقط باید با هم باشیم. نگاه کردن به یکدیگر ، دست گرفتن ، مهم نیست کجا هستیم - در سینما ، قدم زدن در خیابان یا در خانه. این در حال حاضر یک لذت است. اکنون ما یک مشکل داریم: نمی توانیم به اندازه کافی با هم باشیم. آنقدر دلمان برای هم تنگ می شود که مجبور نیستیم چیزی اختراع کنیم. من فکر می کنم که ما قطعاً راهی پیدا می کنیم و زمان بیشتری را با هم می گذرانیم!

بیایید در مورد خلاقیت صحبت کنیم. در 13 سپتامبر ، شما در کیف به عنوان آغازین برای خواننده آمریکایی Anastacia اجرا خواهید کرد. چگونه این پیشنهاد را دریافت کردید؟

من با آناستازیا در ایتالیا آشنا شدم ، اما این آشنایی بسیار پیش پا افتاده بود ، به نظر من ، او حتی متوجه نشد که با من ملاقات کرده است! (می خندد) چون به او گفتم: "سلام! نام من آنی لوراک است "، و او قبلاً با هواپیما به کشور دیگری فرار کرده بود. این نمایش رافائلا کارا بود. من به عنوان برنده یوروویژن دعوت شدم و آناستاسیا جلوی من اجرا کرد. این گونه بود که با هم آشنا شدیم. به طور کلی ، آنها یوروویژن را در اروپا دنبال می کنند ، بنابراین ، هنگامی که او تصمیم گرفت در اوکراین نمایشی انجام دهد ، او و مدیرانش چنین پیشنهادی دریافت کردند که من شخصاً در کنسرت او اجرا کردم.

خواننده آنی لوراک ، به هر حال ، در مورد یوروویژن … آیا دوباره تلاش می کنید؟ دیما بیلان از فرصت استفاده کرد و پس از دومی مقام اول را از آن خود کرد

من فکر نمی کنم این ایده خوبی باشد ، چیزی ناسالم در آن وجود دارد. و به طور کلی ، می دانید ، من فکر می کنم که روسیه پیروز نشد ، بلکه اوکراین بود ، ما بسیار روشن تر بودیم. اما من یک ذره هم کینه ندارم ، زیرا همه جوایز را گرفتم و به عنوان بهترین هنرمند ، قلب یوروویژن را به من دادند و امسال من جایزه رادیو ESC بهترین خواننده زن 2008 را از بریتانیا دریافت کردم و برنده شدم جایزه تماشاگران ، برخی گواهینامه ها به من داده شد.

مهمترین پاداش عشق تماشاچی است که من احساس کردم. من از زندگی راضی هستم ، با قدرت دوباره به جلو می روم و از هیچ چیز پشیمان نیستم.

در یکی از مصاحبه های خود گفتید که برنامه ای برای جانشین شدن مدونا دارید ، یعنی برای رسیدن به همان ارتفاعات و موفقیت. آیا اخیراً فقط در این فکر قوی تر شده اید؟ برای فتح غرب چه اقداماتی انجام می دهید؟

Image
Image

اوه ، من این را گفتم؟ من به یاد نمی آورم … شاید من گفتم که من واقعاً کار او را دوست دارم ، او به عنوان یک زن برای من جذاب است. من همچنین او را بانوی سایه واقعی می نامم - با اعتماد به نفس ، مستقل ، این زنی است که منتظر نمی ماند تا شادی روی سرش بیفتد ، او می رود و خودش آن را فتح می کند. در این مورد ، من در این مسیر هستم ، برای من در حال حاضر روسیه و همه کشورهای پس از شوروی از نظر استراتژیک مهم هستند. من به تازگی آلبوم "خورشید" را منتشر کردم ، اکنون این مسیر بر روی بیننده ، به قلب آنها تسلط دارد. آلبوم فروش خوبی دارد ، آهنگ "خورشید" قبلاً برای بسیاری از مردم خارج از قلمرو اوکراین مورد علاقه قرار گرفته است ، من می دانم که بسیاری از طرفداران اروپایی کار من را دنبال می کنند و سعی می کنند بفهمند چگونه کلمات این آهنگ رمزگشایی می شود. اکنون سعی می کنم روی مطالبی که ضبط کرده ام تمرکز کنم و هر از گاهی به اروپا سفر می کنم. لازم است یک آلبوم انگلیسی بنویسید ، اکنون همه چیز متوقف شده است ، زیرا بحران شروع شده است ، ما فکر کردیم که در حالی که باید به تور سفر کنیم. همه چیز زمان می برد. من در خواب می بینم که دو زندگی خواهم داشت: یکی می تواند برنامه ریزی استراتژیک داشته باشد و دیگری زندگی در صلح. اما من فقط یک زندگی دارم ، و آن بسیار غنی است: تورها ، زندگی شخصی ، علاوه بر این ، باید به یاد داشته باشیم که من هنوز یک زن هستم ، و گاهی اوقات ماسک را روی صورت خود می زنم و مانیکور می کنم. بنابراین ، من سعی می کنم هماهنگ زندگی کنم ، احساسات مثبت را به فضا می فرستم و البته ، می خواهم در بهترین مکانهای جهان ، ترجیحاً همراه مدونا ، اجرا کنم! (می خندد) اما این همه مسیری است که نمی توان آن را در یک ثانیه طی کرد. با نگاهی به زندگی خود ، نمی توانستم تصور کنم که همه اینها برای من اتفاق می افتد.

خواننده آنی لوراک ، اما وقتی روی صحنه می روید ، هنوز نگران هستید؟

تا به حال ، هر بار که روی صحنه می روم ، این یک هیجان دیوانه کننده است ، به گونه ای که به نظر می رسد من در حال حاضر می میرم! من فکر می کنم: "خدای من ، دو هزار نفر! دو ساعت! من با آنها چه می کنم؟ من نمی توانم!"

لحظه ای می گذرد ، من از روی مرحله مرحله عبور می کنم ، و ناگهان مقداری نیرو ، نوعی انرژی به من می ریزد و می فهمم که اکنون بسیار خوب عمل خواهم کرد. بعد از هر کنسرت ، نمی خواهم بروم ، دو ساعت و نیم یا حتی هر سه را می خوانم. در پایان ، همه تماشاگران در حال خواندن ، رقصیدن ، کف زدن هستند.

توصیه شده: